×

جستجو

شباهت‌های بسياری ميان معماری و زبان وجود دارد. به نحوی که در دورۀ جديد بسياری از دانشوران رشتۀ معماری از مقايسه و شباهت ميان معماری با زبان به مثابۀ يک نظام ساختارمند معنادار سود برده‌اند. و در رويکردهای ديگری، ملاحظۀ معماری به مثابۀ متنْ باب جديدی در قرائت و فهم معماری گشوده است. البته توجه به اين نسبت سابقۀ بسيار طولانی دارد؛ مثلاً شما در نوشته‌های کهن دربارۀ معماری ملاحظه مي‌کنيد که اصطلاحات بلاغی براي توضيح معماری به کار می‌رفته است. همچنين در متون بسيار کهن در باب بلاغت و دستور نيز می‌توانيد تمثيل‌هايی از معماری را بيابيد. اما آيا تنها نسبت ميان معماری و زبان، شباهت ساختاری آنهاست؟ در اينجا من می‌خواهم با استفاده از تحقيقات فيلسوف و حکيم آلماني هانس گئورک گادامر در باب نسبت زبان و انديشه، قدری بيشتر اين نسبت را باز کنم: گادامر به ما مي‌گويد اصولاً فهم در زبان رخ می‌دهد؛ هيچ انديشه‌ای بدون زبان محقق نمی‌شود و زبان نقش مقوم يا قوام‌دهنده در انديشه دارد. به عبارتی، فهم ما در واسطه و مديوم زبان شکل مي‌گيرد؛ و زبان ما از پيش شيارها يا ريل‌هايی ايجاد کرده است که انديشۀ ما در آن شيارها و ريل‌ها حرکت می‌کند. حالا ما می‌توانيم از موضع معمار بپرسيم که آيا اين قول گادامر شامل هر نوع انديشه‌ای مي‌شود؟ ما معماران که گاهی فارغ از زبان و فقط با تصاوير به موضوعات خود میانديشيم. از زبان گادامر می‌توان به پرسش ايشان پاسخ داد که اين حکم شامل هر انديشه‌ای است، او به ما مي‌آموزد که هر نوع انديشه‌ای در زبان اتفاق مي‌افتد. چون زبان تنها به معنای الفاظ نيست، بلکه زبان به معنای عام آن شامل هر امر معناداری است. چون اصولاً معنا برای ما امر زبانی است، معنا امری است که به فهم در مي‌آيد و به تصريح گادامر: «هر آنچه به فهم درآيد زبان است.» ما معماران با تصاوير مي‌انديشيم، اما در حين ديدن تصاوير يا خلق صورت‌ها پيشاپيش آن را به مثابۀ چيزی فهميده‌ايم. ما هر آنچه ترسيم می‌کنيم و می‌سازيم، آن را به مثابۀ خانه و باغ و در و ديوار و اتاق و سقف و حياط و ... ترسيم می‌کنيم و می‌سازيم. خطوط و تصاوير ما بی‌معنا نيستند و همين معناست که نشان مي‌دهد زبان پيشاپيش در انديشۀ ما حضور دارد، و شکل‌دهنده و قوام‌دهنده به انديشه ما نيز هست. با توجه به نقش مقوم و جهت‌دهندۀ زبان در معماری، به نظر مي‌رسد که بايد عميقاً به اين بينديشيم که ما معماران به چه زبانی مي‌انديشيم؟ آيا زبان انديشۀ ما حقيقتاً معنادار است يا بي‌بنياد و آشفته.
اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر