×

جستجو

این که ما امروز میدان شهری نداریم و با آداب زندگی در آن نیز بیگانه‌­ایم، فهم ما را از شهر و حیات شهری با نقصان مواجه می­‌کند و مهم‌­تر این­که از کیفیت فعالیت‌­های اجتماعی ما نیز می­‌کاهد. جدای از میدان‌­های مهم که بیشترشان را خراب کرده‌­ایم و همچنین میدان­‌ها و میدانچه‌­های درون محلات، آخرین میدان‌­های واقعیِ ساخته­‌شده در ابتدای سدۀ حاضر نیز فاقد کارکرد اصلی خود هستند. نمونه‌­اش میدان مقابل مسجد میرعماد کاشان است که توقفگاه خودروها است و همچنین میدان مجاهدین یزد که لابد گردشگاه خودروها است. نمونه­‌های قدیمی‌­تر هم وضع بهتری ندارند؛ میدان گنجعلیخان کرمان که تا ۲۰-۳۰ سال پیش پر از مارگیر و رمال و فالگیر بود و هنوز حال­ و هوایی داشت، میان میدانی خالی از فعالیت شهری و باغی که به زور در میدان ساخته شده و فقط حاصل رشد سریع درختان با انواع کودها است، سرگردان است. برای فهم علت شاید بهتر باشد به نمونه‌­ای توجه کرد که رونق بهتری دارد: میدان نقش جهان.
آنچه تحت عنوان فضای میدان مد نظر قرار می‌­گیرد تابع ساختار فضایی آن، همجواری‌­ها و درون‌مایه‌­ای است که برای آن پیش­بینی شده است. میدان نقش جهان از یک سو صحنی برای دروازۀ اصلی دولتخانه است. به همین سبب، تمام فضای میدان در معرض دیدی مناسب از عالی قاپو قرار دارد. در عین حال شکوه­مندیِ سلسله مراتبِ دسترسی به عالی قاپو باعث نشده است که میدان برای ایجاد یک دورنمای عظمت‌­گرایانه در راستای طولی در مقابل درگاه قرار گیرد و یا ترکیبی متقارن با آن را شکل ببخشد. میدان، بخش انتهایی و نظم یافتۀ بازار هم محسوب می­‌شود که فضای باز وسیعی را در بر گرفته است.
ژان شاردن در مورد فضا و منظر میدان در سفرنامۀ خود گفته است: دورۀ آن یک نهر آبی است که با آجر ساخته شده و عرض نهر شش قدم است. میان این نهر و اطاق­‌های اطراف میدان، فضایی است به عرض بیست پا که در کنار نهر، منتهی به سنگ­فرشی می­‌شود مقابل حاشیۀ دیگرِ نهر. لیکن پهنای این سنگ­فرش کم­تر از سنگ­فرش طرف دیگر نهر می­‌باشد. او ادامه می‌­دهد که دور میدان و کنار نهر با درخت­‌های چنار آراسته شده است و شاخ­ه‌ای مرتفع این درخت‌ها جلو اطاق­‌های اطراف را مانند چتر می­‌پوشاند. این درختان بر قشنگی میدان می‌­افزاید، مخصوصاً وقتی که بساط­‌اندازی در میدان نباشد و آب­‌پاشی شده باشد و در نهر اطراف میدان آب مملو و جاری باشد که به این  سبب تصور می­‌کنم قشنگ­تر میدان­‌های عالم است. شاردن به زیبایی خیره کنندۀ نورپردازی میدان در شب­‌هنگام اشاره می­‌کند و از دو حوض به دورۀ هفتاد پا و عمق ده قدم در دو انتهای میدان و در مقابل مسجد جامع عباسی و بازار قیصریه نام می­‌برد. در مورد درون میدان، شاردن به دیرکی در میان و دو دروازه برای بازی چوگان نیز اشاره می‌­کند.
تصویرهای به جا مانده از جمله آنهایی که توسط هفستد فان اسن و کرنلیوس دبروئین ترسیم شده نشان از انجام رویدادهایی موقت در درون میدان دارد. به نظر می­‌رسد میانۀ میدان، فضایی برای رویدادهای متفاوت بوده است و این نوع سازمان­دهیِ فضایی، اساسِ طرح میدان به شمار می­‌رفته است. از جمله بساط­‌های روزانه که جایشان را در شب­‌هنگام به معرکه­‌گیر­هایی چون حقه‌­باز، مهره‌­باز، عروسک‌­باز، قصه‌­گو، غیب‌­گو و فال­گیر می­دادند و یا بازی چوگان و مراسم درباری که در میدان برگزار می­‌شده است.[۱] سوی گشودۀ عالی­‌قاپو که بعدها به تالار مزین شده است جایگاهی اختصاصی برای دیدن این رویدادها بوده است. در عین حال نباید حجره‌­های طبقۀ بالا که در سرتاسر میدان امکان تماشا را برای مردم فراهم می­‌کردند نادیده گرفت.  
از بررسی ترسیم‌­های سفرنامۀ شاردن که توسط گرلو ترسیم شده است می­‌توانیم با بدنه‌­های میدان آشنا شویم. ترسیمات یادشده نشان می­‌دهد که جدارۀ میدان که ترکیبی میان طاق‌نماهای ممتد و برخی عناصر شاخص است، نه تمامیِ جداره که بخشی از ساختار آن به شمار می­‌رود. بخشی دیگر، حاصل کاشت ردیفیِ درختان در تمام جهت­‌ها و در امتداد جدارۀ طاق‌نماها است. همان­طور که از نوشته‌­های تاریخی هم برمی‌­آید این درختان با جوی آبی به هم پیوسته بوده‌­اند. در حقیقت بخشی از منظرسازی میدان به این شکل تعریف شده است. به نظر می‌­رسد قرارگیری و لغزاندن دو سطح کشیده و طویل که یکی متکی بر نظم معماری و دیگری برآمده از نظمی طبیعی است دستمایۀ طرح جداره­‌های میدان قرار گرفته است. نتیجه، تأکید بر جداره‌­ها و خالی کردن میانۀ فضا است که عرصه‌­ای وسیع برای پاره­ای از فعالیت‌­ها بوده است؛ برای روز یا شب­‌هنگام. 
این الگوی طراحی، امکان قابل توجهی برای خلق تنوع به همراه داشته است. به عنوان مثال به تعدادی پرشمار، الگوهای طبیعی و هندسی امکان لغزش بر هم می­‌یابند و هیچ چیز راستاهای دید را کور نمی­‌کند؛ و مهم‌تر از همه با توجه به این که درختان می­‌بایست علی‌­القاعده چنار باشند، با رنگ و شکل و شفافیت متفاوت در طول سال منظرهای متفاوت ایجاد می‌­کنند. به‌علاوه این طراحی ساده اما عمیق توانسته است محدوده­‌های مناسب برای رفت و آمد در کنار جداره­‌ها را فراهم آورد، فصل و گذر زمان را به میدان بیاورد و در محدوده‌­های کوچک حوالی جداره‌­ها، امکان شنیدن صدای آب و تکان خوردن شاخه­‌های درختان را فراهم آورد.
وضعیت امروزی میدان نشان می­‌دهد که جای عناصر گیاهی و آب تغییر کرده و از حاشیۀ میدان به میانۀ آن راه یافته است. در عین حال تغییرات، فراتر از جابجایی در موقعیت مکانی است. جوی­‌ها جای خود را به حوض داده­‌اند و درختان چنار با گونه‌­هایی جایگزین شده‌­اند که دید را در محدودۀ نزدیک به سطح زمین محدود می­‌کنند. با این تغییرات، پیوستگیِ کف میدان از میان رفته است، جداره­‌های آن ناقص شده‌­اند و منظر یکپارچۀ میدان و به ویژه عمق آن به شدت مخدوش شده­ است. این خدشه، تأثیرپذیری جداره‌­ها برای تعریف فضای میدان را کمرنگ کرده‌­اند. این سه محدودۀ آسیب دیده، اصلی‌­ترین مشخصه­‌های سازندۀ میدان نقش جهان و هر میدان دیگری هستند.
شاید از همین رو است که ارزش‌­های میدان چندان که باید مورد توجه قرار نمی‌­گیرند، خودروها بخشی از میدان را محل رفت و آمد خود می­‌کنند، فواره­‌ها آب را به هوا پرتاب می­کنند و نوعی درختکاری و منظرسازیِ ناهمخوان که در هر کجای دیگری نیز می‌­تواند اجرا شود، در میدان گسترش می­‌یابد.
 
۱. این توضیحات و توضیحات پیشین در باب میدان از آنِ ژان شاردن است. در این نوشته، توصیفات شاردن با ترجمۀ علی جناب اصفهانی مورد استفاده قرار گرفته است.
اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر