×

جستجو

حمام‌ها در آینۀ متون کهن*-۱

امروزه متون گرانسنگ و ارجمند فراوانی از گذشته در اختیار است که متأسفانه به نظر می‌رسد در مطالعات پزشکی چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرند. اما واقعیت این است که علی‌رغم پیشرفت و توسعه فناوری، وفور داروهای شیمیایی، ابداع دستگاه‌ها و روش‌های گوناگون درمانی و...؛ هنوز هم هیچ یک نتوانسته‌اند جای حمام و استحمام را در فرآیند بهداشت و سلامت فردی و عمومی بگیرند. بنابراین هرچند ممکن است بخش‌هایی از متون کهن، امروزه چندان کاربرد نداشته باشند؛ ولی مسلماً اشارات این متون ارزشمند به حمام و شستشو هنوز هم می‌تواند مفید واقع شود. ذکر این نکته نیز ضروری است که اگرچه استحمام، الزاماً فقط در یک فضای خاص با نام حمام خلاصه نمی‌شود؛ اما بدون شک، معماری حمام نیز در مباحث پزشکی و درمانی، مؤثر و به همین دلیل مورد توجه اکثر اطباء بوده است؛ لذا بحث درباره معماری حمام‌ها نیز در ادامه مطالب، اجتناب ناپذیر خواهد بود.

مهم‌ترین متونی که گرمابه‌ها را از منظر پزشکی مورد توجه قرار داده‌اند عبارتند از:

- قانون

از مهم‌ترین آثار ابوعلی سینا، که طی آن در چند فصل به بیان ویژگی‌های کالبدی حمام از منظر حفظ سلامت و بهداشت عمومی، فواید و مضّار حمام، روش‌های بهره‌گیری بهتر از فواید، راه‌های احتراز از مضّار حمام، و فواید بهره‌مندی از آب‌های معدنی در درمان بیماری‌ها پرداخته شده است. این کتاب اشاراتی مبسوط به برخی آداب و درمان‌های رایج دیگر از جمله حنا بستن، رگ زدن و... نیز دارد. به جهت اهمیت این اثر بخش‌های مهمی از آن در ارتباط با گرمابه‌ها عیناً نقل می‌شود.

فصل نوزدهم؛ تأثیرات استحمام،...

حمام رفتن

یکی از ظرفا گوید سرآمد گرمابه‌ها گرمابه دیر بنیاد، دارای فضای وسیع و آب زلال است. لطیفه‌گویی آمده است و این جمله را به آن افزوده است: "بر تون‌تاب است که گرمای دیگ گلخنش، هم مزاج گرمابه‌رفتگان باشد". بدان که ویژگی گرمابه در سه چیز است: گرمی هوا، رطوبت آب، ساختمان. اولی سردی می‌بخشد و نم می‌دهد، دومی نم‌فزای است و گرمی‌زای و سومی که همان ساختمان است، کارش گرم کردن و خشکی بخشیدن به آن است.

نباید گفتار کسانی را که می‌گویند آب به درون و بیرون اندام‌های اصلی نمی‌رسد و آنها را مرطوب نمی‌سازد، به گوش گرفت. گرمابه علاوه بر ویژگی‌های سه‌گانه و تأثیرات و تغییراتی که به وسیله آنها پدید می‌آید تأثیرات دیگری را نیز دارد که برخی از آنها عَرَضی است و برخی نیز از خود حمام منشاء می‌گیرند. هوای گرم حمام، چون حرارت غریزی را می‌گدازد به مزاج سردی می‌دهد و همچنین هوای اندرون گرمابه با اینکه رطوبت‌های غیر طبیعی به همراه دارد، اندام‌هایی را خشکی می‌بخشد که در گداختن (تحلیل) رطوبت اندام‌های بسیارتر مزاج، سهمی به سزا دارند. آب گرمابه اگر بسیار گرم باشد پوست بدن می‌ترنجد و منافذ زیر پوست به هم می‌آیند و از رطوبت آب چیزی به بدن نمی‌رسد و از تحلیل باز می‌ماند.

آب حمام و حالت مزاج: آب بسیار گرم به مزاج گرمی می‌بخشد. آبی که گرمای آن از حد ولرم کمتر است سردی و رطوبت می‌دهد. وقتی آب سرد بر بدن وارد آید گرمایی که از هوای گرمابه حاصل شده است از سطح بدن دور می‌شود و در احشاء گرد می‌آید. گرمای آب حمام هر چند مناسب باشد، ماندن زیاد در آن سبب سردی مزاج می‌شود. این حالت را دو علت است:

یکی اینکه مزاج غریزی آب، سرد است و اگر بسیار بماند حالت گرمی که حالتی عرضی است دیر نمی‌پاید و از بین می‌رود و آب سرد مزاج، خوی سرشتی خود را باز می‌یابد و از آنچه به بدن نفوذ کرده است کنش طبیعی آب که سرمادهندگی است سر می‌زند. دیگر آنکه آب چه گرم باشد و چه سرد در هر حال رطوبت‌بخش است. هر گاه بدن بر اثر کثرت شست و شوی، رطوبت زیاده از حد را بپذیرد بر اثر زیادی رطوبت، گرمای غریزی در یک جا جمع می‌شود و بر اثر رطوبت به خاموشی می‌گراید و سردی بر مزاج روی می‌آورد. گرمای حمام تأثیر تحلیل‌کنندگی دارد؛ در حمام، غذای هضم نشده بر اثر تحلیل، هضم می‌شود؛ خلط کال و نارسیده نیز در گرمابه پخته می‌شود.

حمام رفتن، ولی دور از آب بودن و تن را خیس نکردن و فقط از گرمای آن استفاده کردن برای خشکی بخشیدن به مزاج، مناسب و برای کسانی که بیماری استسقاء دارند و کسانی که گوشت سست و شُل دارند سودبخش است. لیکن اگر بدن را خیس کنند رطوبت مزاج می‌افزاید و چنین کسانی اگر در حمام بسیار بنشینند بر اثر گداختن مواد بدن و بر اثر عرق کردن زیاد، خشکی بیش از حد اعتدال بر مزاج‌شان وارد می‌شود و اگر کمتر از حد لازم در حمام نشسته باشند قبل از حالت عرق کردن، بدن رطوبت حمام را می‌مکد و تَر مزاجی پدید می‌آید.

حمام رفتن ناشتا و با شکم خالی، سبب خشکی مزاج زیاد می‌شود و تن را لاغر و ناتوان می‌کند. حمام رفتن با شکم تازه سیر شده، موجب فربه شدن تن می‌گردد زیرا مواد غذایی به سطح تن روی می‌آورند لیکن امکان دارد که در اندام‌هایی مانند معده و کبد، بند آمدن‌هایی رخ دهد؛ زیرا غذاهای ناپخته بر اثر هوای حمام به سوی این اندام‌ها روی می‌آورند. حمام رفتن قبل از گرسنه شدن و بعد از اولین هضم، سودبخش است و تن در این حالت فربهی را به اعتدال می‌یابد. کسانی مانند بیماران دقّ که برای تحصیل رطوبت به گرمابه می‌روند باید تا موقعی در آب بمانند و خود را شستشو دهند که احساس خستگی نکرده‌اند. پس از آن، تن را روغن بمالند زیرا اندودن تن به روغن در این حالت سبب می‌شود که آبِ تراوش‌کرده در سوراخ‌های زیر پوست حبس شود و از درون پوست بیرون نیاید و در نتیجه، رطوبت مورد نیاز به دست آید. علاوه بر آن به دستورات زیر نیز باید عمل کنند:

در گرمابه بسیار درنگ نکنند، مراقب باشند جایی را که در آن می‌مانند هوای معتدل داشته باشد، زمین گرمابه را آب‌پاشی کنند تا بخار فراوان ایجاد شود و هوا نمناک گردد، در بیرون آمدن از گرمابه نباید خود را زحمت دهند بلکه بر تخت روان بنشینند و انتقال یابند، هنگام بیرون آمدن از حمام عطرهای سرد به خود بزنند، مدت یک ساعت در رختکن استراحت کنند تا نفس کشیدن به حالت اعتدال و طبیعی باز آید، چیز رطوبت‌بخشی مانند آب جو یا شیر خر بنوشند. کسی که مدت طولانی در حمام می‌ماند باید بیم آن را داشته باشد که به غش گرفتار آید، زیرا در این حالت، دل به هم بر می‌آید و حرکت قلب به سستی می‌گراید و بیم ایستادنش می‌رود.

گرمابه با وجود فواید زیادش مضراتی هم دارد که عبارتند از: بر اثر استحمام، مواد زاید به آسانی بر اندام‌های ناتوان ریزش می‌کنند، سستی به تن روی می‌آورد، به اعصاب زیان می‌رسد، حرارت غریزی می‌گدازد، اشتهای غذا از بین می‌رود و از غریزه جنسی کاسته می‌شود.

آب برخی گرمابه‌ها خاصیت دارویی دارد و در شفا دادن برخی بیماری‌ها مؤثر است، مانند حالتی که آب حمام به طور طبیعی ناترون‌دار و گوگرددار (نطرونی کبریتی) یا دریایی و یا دارای مواد خاکی یا شور باشد؛ یا اینکه خود ما طبیعت آن را تغییر دهیم، مثلاً آن را با این مواد بیامیزیم و یا چیزی مانند میویزج (میویزه) یا حب الغار و یا کبریت (گوگرد) و از این قبیل... در آن بریزیم. چنین آب‌هایی در تحلیل بردن و لطیف کردن مؤثر هستند و زیادی گوشت را از بین می‌برند و گوشت‌های سست را بهبودی می‌بخشند و نمی‌گذارند مواد بر قرحه‌ها ریخته شوند و برای بیماران عرق مدینی (عامل بیماری پیوک) مفیدند.

آب‌های مس‌دار، آهن‌دار و شور نیز برای از بین بردن بیماری‌ها و حالات زیر سودمند می‌باشند: بیماری‌های سرما و رطوبت، درد مفاصل، نقرس، سست اندامی، ربو (آسم)، بیماری‌های کلیه، تقویت پیوستگی شکستگی‌ها، دمل‌ها و قرحه‌ها را به شفایابی نزدیک می‌کنند، آب‌های مس‌دار برای دهان و زبان کوچک و چشم سست‌شده و رطوبت‌های گوش مفیدند. آب‌های آهن‌دار برای معده و طحال مفیدند.

آب بورکی (حاوی براکس) شور در حالات زیر نافع است: برای سر و سینه‌ای که جهت پذیرایی از مواد آمادگی دارند، برای معده مرطوب، برای بیماران استسقاء و بادکردگی. آب‌های شبی و زاجی، در برانداختن بیماری‌های زیر مؤثرند: خونریزی از راه دهان، خون به همراه بصاق، خونریزی مقعد، خونریزی بر اثر حیض، واژگون شدن معده، سقط جنین بدون علت، اضطراب‌ها، عرق کردن زیاد.

آب‌های کبریتی (گوگردی) فواید زیر را دارند: پی‌ها را می‌پالایند و تمیز می‌کنند، درد کشیدگی و ترنجیدن را آرامش می‌دهند، جوش و دمل‌های دیرپا و مزمن را از سطح بدن می‌زدایند، آثار نامطلوب و لکه‌های سیاه و سفید و بهک را از بین می‌برند، مواد زایدی را که به سوی مفصل‌ها و طحال و کبد در حال ریزش هستند می‌گدازند، زهدان را سخت و محکم می‌نمایند. زیان آب کبریتی در آن است که معده را سستی می‌بخشد و اشتها را از بین می‌برد.

آب‌های کویری: کسی که در آب کویری تن را شستشو می‌دهد نباید سر به زیر آب فرو برد زیرا آب کویر امتلاء سر به وجود می‌آورد. آب کویر تا مدت معینی گرمی‌بخش است و همچنین سستی به بار می‌آورد، بویژه زهدان و آبدان و قولون به وسیله آب کویری به سستی می‌گرایند. آب کویری برای رشد و نمو زیان‌آور است. کسی که می‌خواهد استحمام کند باید شستشو را به آرامی و آهستگی و نرمش انجام دهد و به تدریج در آب فرو رود و بدون مقدمه و یکباره خود را به آب نیاندازد و یا یکباره آب بر جسم نپاشد. شاید در فصلی که راجع به بهداشت است مجدداً به بحث درباره گرمابه‌ها برگردیم و زیاده بر آنچه یاد شد نظریاتی ابراز داریم." (ابوعلی سینا، ۱۳۶۶، ۲۴۰- ۲۳۷).

ابوعلی سینا، چنان‌که خود یادآور شده است، در فصل پنجم از تعلیم دوم از فن سوم، مجدداً به موضوع گرمابه و استحمام باز می‌گردد:

"فصل پنجم، شستشوی و گرمابه‌ها؛ روی سخن ما با کسانی نیست که پاک و پاکیزه‌اند و نیازی به گرمابه رفتن ندارند. گفتار ما با کسانی است که نیاز مبرم به استحمام دارند تا حرارت لطیف و تَری معتدل را برای مزاج خود کسب کنند. چنین کسانی نباید وقت زیادی را در گرمابه بگذرانند و وقتی در طشت حمام نشستند، آن‌قدر بنشینند که پوست‌شان به رنگ سرخ در آید و باد کند و وقتی بر اثر آب گرمابه، شروع به تحلیل رفتن کردند از آن بیرون آیند.

در هنگام شستشوی باید آب را پیرامون خود بپراکنند تا هوا را نمناک کند و باید هرچه زودتر خود را شستشو دهند و بیرون آیند. ورزشکار تا موقعی که کاملاً نیاسوده است نباید به حمام رود. چگونگی گرمابه‌ها و دستور رفتن به گرمابه را قبلاً شرح داده‌ایم آنچه می‌خواهیم در اینجا توصیه کنیم این است که بر همه کسانی که به حمام می‌روند لازم است به تدریج داخل گرمابه شوند و در گرمخانه آن، چندان بمانند تا مواد دفعی بگدازند و بدن آسایش یابد و برای غذا پذیرا باشد. ولی نباید چندان دیر کنند تا کسل شوند و توقّف در حمام چندان طول نکشد که به ناتوانی رسند و سرانجام بر اثر ناتوانی به تب‌های عفونی گرفتار آیند. کسی که می‌خواهد با استحمام فربهی یابد با شکم سیر باید به گرمابه برود لیکن از آنجا که رفتن به گرمابه با شکم سیر آسیب انسداد مجاری را در پی دارد، کسی که گرم مزاج است برای جلوگیری از این انسداد اسکنجبین تناول نماید اگر سرد مزاج است غذاهای پونه‌ای و فلفلی برایش مفید خواهد بود.

کسی که فربه است و می‌خواهد فربهی به تحلیل رود و بدن لاغر شود باید با شکم تهی به گرمابه رود و در آنجا زیاد بنشیند. کسی که بهداشت را مراعات می‌کند باید بعد از نوعی هضم که در معده و کبد رخ داده است به گرمابه آید. کسی که بیم دارد بر اثر گرمابه رفتن زهره‌اش جوش آورد و ناشتا به گرمابه می‌رود باید قبل از شستشوی، غذای لطیف تناول کند. کسی که گرم مزاج است و زهره دارد و نمی‌تواند از گرمابه رفتن صرفنظر کند نباید به هیچ وجه داخل گرمخانه شود و بهتر است در اثنای ماندن در گرمابه خود را با نان خیس‌شده در آب میوه و یا گلاب سرگرم کند و تا در گرمابه است؛ و موقعی که از آنجا بیرون می‌آید نباید نوشابه سرد بنوشد زیرا سوراخ‌های ریز بدن در آن حالت باز شده‌اند و سرما بدون درنگ از طریق آنها خود را به اندام‌های اصلی می‌رساند و نیروها را نابود می‌کند.

همچنین باید از هر گرمی بسیار گرم و بویژه آب بسیار گرم بپرهیزد زیرا بیم آن می‌رود که بر اثر تناول آن، گرمی به اندام‌های اصلی برسد و سل و دقّ را به بار آورد و اگر تازه از حمام بیرون آمده است سرش باید پوشیده باشد و بدن را دسترس سرما قرار ندهد. اگر وقت استحمام زمان رطوبت و بارانی باشد باید در موقع بیرون آمدن از حمام خود را در لباس بپیچد. گرمابه رفتن برای اشخاص تبدار در حالت تب و برای کسانی که بیماری جدایی‌انداز و یا ورم دارند ممنوع است. تو قبلاً این را یاد گرفتی که گرمابه، گرمی‌بخش و سردی‌دهنده و نَم‌بخش و خشک‌کننده و سودمند و زیان‌آور است.

فواید استحمام عبارتند از خواب‌آوری، گشادگی، رنگ‌زدایی، پختگی، گداختن و غذا بالا آوردن. گرمابه آنچه را که گداختنی است می‌گدازد و آنچه را تکاندنی است می‌تکاند و این پخت و گداخت و تکاندن را بر مراد طبیعت انجام می‌دهد. استحمام، اسهال را بند می‌آورد و خستگی را از بین می‌برد.

زیان استحمام: زیاده‌روی در استحمام و گرمابه‌نشینی، قلب را ناتوان و انسان را به غش و تهوع دچار می‌سازد و مواد آرام‌گرفته را بر می‌انگیزد، به حرکت در می‌آورد و پذیرای تعفن می‌کند و این مواد رو به تخلیه می‌آورند و به سوی اندام‌های ناتوان می‌روند و دمل‌ها در سطح و درون اندام‌ها سر بر می‌آورند." (همان، ۳۷۷- ۳۷۵).

حکیم ابوعلی سینا، بخشی از کتاب قانون را به مشت و مال در حمام اختصاص داده است. وی مالِش را بر چهار نوع می‌داند: مالش سخت، که اندام‌ها را سختی می‌بخشد؛ مالش نرم، که اندام‌ها را سست می‌گرداند؛ مالش زیاد، که انسان‌ها را لاغر می‌کند؛ و مالش معتدل، که تن را فربهی می‌بخشد. این چهار گونه را می‌توان به پنج صورت، به شرح زیر با یکدیگر ترکیب نمود: مالش سخت و نرم؛ مالش سخت و زیاد؛ مالش سخت به اعتدال؛ مالش نرم و زیاد؛ و مالش نرم به اعتدال (همان، ۳۷۴- ۳۷۳).

همچنین حکیم ابن سینا در فصل ۲۱ از فنّ چهارم همین کتاب به موضوع فصد و حجامت پرداخته است. باید توجه داشت که یکی از مهم‌ترین و متداول‌ترین درمان‌های رایج در حمامها، حجامت بوده است که همواره با دستور طبیب، در محل حمام و توسط دلاک انجام می‌شده است. عمل حجامت را فصد، و حجّام یا حجامتگر را فصّاد نیز می‌گفته‌اند (اشرف‌زاده، ۱۳۸۶، ج ۱، ۴۶۶) هر چند ظاهراً حجامت و فصد تفاوت‌هایی دارند.

"این کار [حجامت] در دوره قرون وسطی بسیار معمول بود و برای مبارزه با بسیاری از بیماری‌ها، پزشکان فصد یا رگ زدن را تجویز می‌کردند. کسانی که به این کار می‌پرداختند دارای گواهی‌نامه و مدارک مخصوص بودند و مکلّف و متعهد بودند از اطفالی که کمتر از چهارده سال دارند و از پیران مطلقاً خون نگیرند مگر آنکه پزشکی این عمل را تجویز کرده باشد. آن‌ها [دلاک‌ها یا حجامتگران] با استادی، اشخاص مورد نظر را نیشتر می‌زدند و شیشه حجامت را روی موضع قرار می‌دادند و به وسیله سوراخی که روی شیشه تعبیه شده بود هوای داخل شیشه را بیرون می‌کشیدند و عمل فصد را انجام می‌دادند.

پس از پایان کار، محل زخم را با دقت می‌بستند. عمل حجامت معمولاً صبح بین دو یا سه ساعت بعد از طلوع آفتاب انجام می‌گرفت و معمولاً پشت را برای رگ زدن انتخاب می‌کردند و بندرت از ساق پا یا کتف خون می‌گرفتند. حجامتگران مانند کلیه کارگران حمام، جداً از خوردن سیر و پیاز خودداری می‌کردند تا مشتریان ناراحت نشوند." (راوندی، ۱۳۷۲، ۴۹۷).

"دلاک حجامتگر با یک شاخ که سرش سوراخ بوده در قسمت بالای پشت یعنی زیر گردن را که میان دو استخوان قرار دارد به شاخ می‌چسباند تا هوای داخل آن را به اصطلاح بمکد. چگونگی عمل شاخ این بود که آن قسمت از پوست بدن را که داخل شاخ بوده باد می‌کرد و پس از چند دقیقه که خونی در آن نقطه جمع می‌شد دلاک شاخ را بر می‌داشت و آن محل را تیغ می‌زد تا خون بیرون آید." (نجمی، ۱۳۶۶، ۴۴۰).

"هرگاه کسی احساس تنگی نفس یا فشار خون یا درآوردن زخم و جوش صورت و بدن می‌نمود به حجامتگر و سلمانی‌ها در حمام، و زنان در خانه و رگزن‌های سلمانی مراجعه می‌کردند." (ایازی، ۱۳۷۱، ۳۸۶). عمل حجامت در تمام نقاط ایران کم و بیش با یک روش انجام می‌شده است. در کتاب شناخت سرزمین چهارمحال درباره حجامت کردن در آن سامان چنین آمده است که: "حجامت کردن یا بادکش نمودن با استکان یا شاخ به طوری مرسوم بود که سالی یک مرتبه، بیشتر مردم خون می‌گرفتند و آن زمان، بیشتر [حجامتگران] از کولیان بودند و حالا در میان عشایر هم [کسانی] وجود دارند که با مهارت و استادی کامل این عمل را انجام می‌دهند.

بیشتر افراد با فرا رسیدن فصل بهار بر خود لازم می‌دانستند مقداری خون از بدن خود و بستگان‌شان بگیرند، و این عمل را بیشتر زنان کولی و یا یهودی، که هر کدام شاخ کوتاهی از گاو یا گوساله داشتند و سوراخ کوچکی در نوک آن نموده و بعضی با نقره یا فلز تزیین می‌کردند [انجام می‌دادند]. و آن زن به پشت مرد یا زنی که لخت می‌شد، می‌نشست و سر بزرگ شاخ را به پشت گردن بین دو کتف می‌گذاشت و از سر کوچک شاخ با دهان خود مک می‌زد و پس از چند دقیقه که آنجا ورم می‌کرد با فشار، شاخ را بر می‌داشت؛ و آن‌قدر این عمل را تکرار می‌کرد تا جای آن به اندازه یک نارنج برآمدگی پیدا کند یعنی خون جمع شود و بعد به آن برآمدگی چند خراش با تیغ می‌داد. وقتی خون جاری می‌شد مجدداً با همان شاخ، خون‌ها را با مکیدن در شاخ جمع می‌کرد و در ظرفی می‌ریخت و اغلب از هر نفری ۲۰ الی ۳۰ مثقال خون گرفته می‌شد.

طریقه دیگر، خون گرفتن با زالو بود و هر موقع که می‌گفتند خون شخص زیاد شده و یا طبیبی تجویز خون گرفتن می‌نمود چند دانه زالو در جاهای بدن می‌انداختند و زالوها با مکیدن خون از بدن شخص، متورم شده و می‌افتادند. و برای جلوگیری از زیادی خون و جای نیش زالو از تار عنکبوت‌های دیوار استفاده می‌نمودند. گاهی اوقات از بچه‌هایی که دارای بعضی امراض بودند هم خون می‌گرفتند البته با زالو و یا گاهی با استکان هم بادکش می‌نمودند." (نیکزاد امیر حسینی، ۱۳۵۷، ۲۸۴).

بنا بر شواهد به دست آمده از قرون نخستین اسلامی در کاوش‌های باستان‌شناسی نیشابور و شوش، شاخ حجامت یک وسیله شیشه‌ای است که تشکیل شده از یک ظرف شبیه لیوان کوچک با کف مدوّر و لبه صاف. ارتفاع ظرف حدوداً بین ۵ تا ۶ سانتی‌متر و قطر دهانه آن بین ۴/۵ تا ۵/۵ سانتی‌متر است. در انتهای این ظرف، لوله باریکی قرار دارد که مرتبط با ظرف لیوانی شکل است و طول آن حدوداً ۱۰ سانتی‌متر می‌باشد. شیوه ساختن این وسیله در شیشه‌گری، روش موسوم به دمیدن در قالب است و هیچ گونه تزیینی بر بدنه این اشیاء دیده نمی‌شود (روح‌فر، ۱۳۷۵، ۸۶). نمونه‌هایی از شیشه‌های حجامت، در حمام شهر جرجان نیز به دست آمده‌اند (فخاری تهرانی، ۱۳۶۶، ۱۶۹؛ به نقل از کیانی).

"شیشه حجامت در ایران رایج بوده است و در هندوستان این عمل به شاخ گاو و مانند آن کنند. در ایران نیز شاخ گاو معمول بوده و به شاخ حجامت معروف است. چنان‌که در تداول، شاخ چسباندن، کنایه از ابرام و سماجت کردن؛ و شاخ را بادکش کردن، کنایه از دست از طرف برداشتن است. وقتی که حجّام- رگ‌زن- برای حجامت، رگ را با نیشتر می‌شکافت، این شیشه لوله‌مانند را بر روی زخم می‌نهاد و سر دیگر را در دهان می‌گرفت و خون را می‌مکید." (اشرف‌زاده، ۱۳۸۶، ج ۲، ۱۰۱۲- ۱۰۱۱).

نکته دیگری که توضیح آن ضروری می‌نماید این است که بسیار کسان دیگر از نوشته‌های ابوعلی سینا درباره حمام‌ها بهره گرفته‌اند، از طبیب‌ها گرفته تا فرزانگان و درباریان. به عنوان نمونه، خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی، وزیر غازان خان و الجایتو در نامه‌ای به فرزندش امیر شهاب‌الدین، ضمن نصایح متعدد می‌گوید: "سیزدهم. چون به گرمابه روی، باید که بعد از انهضام و انحدار طعام باشد؛ و باید که حمامی طلبی که به قدمت بناء و عذوبت ماء و وسعت فضاء موصوف باشد، چنان که رئیس ابوعلی می‌فرماید که خیر الحمام ما قدم بنائه و طاب هوائه و عذب مائه و اتّسع فضائه" (همدانی، ۱۳۵۸، ۹۸).

- حفظ الصحه ناصری

اثر محمدکاظم گیلانی ملک‌الاطّباء و به نام ناصرالدین شاه قاجار تألیف شده است. از این کتاب، دو نسخه خطی یکی در کتابخانه ملی ایران، و دیگری در کتابخانه سپهسالار تهران موجود است. فصل هفتم از مقاله اول این کتاب به حمام اختصاص دارد و توسط نادر کریمیان سردشتی، تصحیح شده است (کریمیان سردشتی، ۱۳۸۲، ۱۲۷- ۱۱۹). این اثر از نظر ویژگی‌های ادبی، متنی در خور توجه است و به زیبایی، نثر متکلّف دوره قاجار را به نمایش می‌گذارد. به جهت اهمیت این اثر بخش‌هایی از آن که در ارتباط با حمام است عیناً نقل می‌شود.

"فصل هفتم از مقاله اول؛ در بیان حمام: ... تحقیق در این مسأله [اختراع حمام] فایده ندارد. بالفعل، حمام موجود است باید از مزاج آن گفتگو کرد زیرا در صحّت و مرض، ضروری انسان است و در تنظیف بدن، تفتیح مسام و ازاله اوساخ و ترقیق مواد و تبخیر و تعریق و ترطیب و تجفیف، محتاج به دخول حمامیم و بهترین حمام‌ها آن است که قدیم البناء باشد یعنی تازه نساخته باشند که رایحه و بوی آهک انجره ردّیه از او استشمام شود، زیرا که بخار آهک و انجره ردّیه، مضّر قلب و روح و مزید حدّت و خشکی هوای حمام است.

و دیگر آنکه وسیع الفضاء باشد که نفس‌های مردم و بخار آبی که متصاعد می‌کردند محتبس و محتقن نشوند که موجب وحشت روح و عدم انبساط نفس گردند، و باید آب او شیرین باشد تا باعث ترطیب بدن شود و چیز غریبی که موجب اذیت روح و بدن شود به او مخلوط نباشد مثل گوگرد و نمک و نفط و قیر و این نظر به ابدان صحیحه است نه مریضه زیرا که بعضی امراض رطبه مانند استسقاء و امثال آن را اغتسال به آب شور لازم است و اجتناب از آب شیرین، واجب.

و دیگر در گرمی و سردی و اعتدال به قدر مزاج شخص باشد که داخل او می‌شود چه باردالمزاج محتاج به زیادتی گرمی آب و هواست و محرورالمزاج به خلاف. و بعضی این چهار صفت را شرط حمام دانسته‌اند: صفای آب و هوا؛ و بسیاری روشنی و ضیاء؛ و نیکویی رفقا؛ و خوبی هیمه را نیز شرط دانسته‌اند چه اگر هوا کدر باشد باعث کدورت روح و عدم انبساط نفس می‌گردد و باید که بسیار روشن نباشد چه به سبب جذب حرارت به خارج به علت روشنی موجب تحلیل مواد فضلات و موجب فرح می‌گردد و باید که رفقا و جلسا جمعی از دوستان و احبّا باشند که صاحب فضل و ادب بوده و اطلاع به اخبار و تاریخ و حکایات نادره و مضحکه داشته باشند در حمام نقل کنند که باعث نشاط و انبساط روح و نفس گردد و هیمه او باید از دود و حدّت و بوی بد خالی باشد تا طبع آب و هوا را متغیر نسازد و این اوصاف سوای مسلخ که خارج حمام و خانه اول و جای رخت کندن است مشتمل بر سه خانه متفاوت در حرارت باشد.

اول به جهت حرارت هوای او که به خارج نزدیک است، از بیت سیم که گرم‌ترین خانها و محل افروختن آتش است دور است، تبرید و ترطیب می‌نماید اگرچه خالی از حرارت عَرَضیه نیست لکن به زودی مفارقت می‌کند و حکم آب ذاتی که تبرید و ترطیب است باقی می‌ماند. و خانه دوم مسخّن و مرطّب است زیرا که سخونت هوای این بیشتر است از سخونت و گرمی خانه اول اما ترطیب به سبب آب اوست. و خانه سیم تسخین و تخفیف می‌نماید زیرا که با زیادتی حرارت هوا و فرط تحلیل از برای آب اثری نمی‌ماند که ترطیب نماید و تدریج در هر یک از دخول و خروج ضرور است تا اینکه در هر بیت که داخل می‌شود اندک مکث نماید بعد داخل بیت دیگر گردد در آن نیز اندک مکث نماید پس در بیت حارّ داخل گردد، و اولاً طاس آب بر قدم‌ها ریزد، پس بر سر و سایر بدن و لمحه‌ای توقف نموده در خزانه و با حوض آب گرم داخل گردد و باید استعمال کند در هر بیت از حمام آب مخصوص خود آن بیت را و استعمال نکند در بیت حارّ آب بیت بارد را و در بیت بارد آب حارّ را زیرا که موجب انفعال نفس و تغیر در حالت بدن و مزاج است و بعد از فراغ در وقت خروج نیز مانند وقت دخول به تدریج برآید تا از ضرر بیت حارّ به بیت بارد مأمون ماند.

بدان که مزاج معتدل به جهت حفظ صحّت که به حمام می‌رود باید که رعایت ده شرط نماید تا منتفع گردد. اول آنکه توقف بسیار ننماید. دویم آنکه آب نیم گرم بر بدن بسیار بریزد. سیم آنکه استعمال حمام حین ترک ریاضت و تعب بکند بلکه استراحت از تعب نماید. چهارم آنکه دخول حمام بتدریج باشد. پنجم آنکه استعمال آب زیاده بر هوا نماید. ششم آنکه از استعمال آبزن که در او دواهای سرد جوشانیده باشند نماید. هفتم آنکه استحمام به آب شیرین باشد. هشتم آنکه استعمال حمام بر امتلای معده نباشد که بسا باشد که مورث سدّه شود. نهم آنکه بر خلاء معده نباشد تا جفاف مستولی نشود و ضرر خلاء بیش از امتلا است و هم عقب جماع مفرط و غضب و فرح مفرط و چیزی از امور نفسانیه نباشد. و دیگر رعایت قصل [غسل] را باید مستحممین نمایند در تابستان. به این شرایط، حمام در بدن و مزاج احداث ترطیب و تعدیل نماید.

و محرورالمزاج باید بنشیند در بیت اول و به آب نیم‌گرم بلکه سرد خود را بشوید به جهت تقویت قوای نفسانی، بچیند در اطراف خود گل‌های سرد مثل گل بنفشه و نیلوفر و خیار و اشیای عطره گلاب و ریحان و همچنین سرکه به جهت اصلاح هوا و در حمام زمان کمی توقف کند. و مبرودالمزاج در بیت ثانی بنشیند و اگر زمستان است محرورالمزاج در بیت ثانی و مبرودالمزاج در بیت ثالث و دیگر اینکه اجتناب نمایند در حمام از اکل و شراب زیرا که بدن در این حالت گرم و متخلخل است و مسامات هم مفتوح و رطوبات هم تحلیل یافته به مجرّد ورود غذا طبیعت جذب به اقاصی بدن می‌نماید غیر منهضم و باعث سُدّه و امراض می‌گردد.

اما ضرر آشامیدن آب زیرا که به سبب سرعت نفوذ ممکن است که با بقای سردی به اعضای رئیسه رسیده موجب ضرر گردد. هرگاه به دل برسد اطفای حرارت غریزی نماید و اگر به جگر نفوذ نماید موجب استسقاء شود و در اعضا تولید مفاصل نماید و نیز اجتناب نمایند از آشامیدن آب گرم که موجب هذال و لاغری است و از جماع در حمام و خوابیدن در آن احتراز لازم است زیرا که جماع موجب استفراغ ارواح و استیلای تحلیل است و در خواب هم بیم رسیدن هوای حارّ است به جگر و تحلیل روح قلبی.

بدان که آنچه بعد از بیرون آمدن از حمام از او احتراز باید نمود پنج چیز است. اول آشامیدن آب سرد. دویم بیرون آمدن دفعتاً به هوای خارج خصوص در فصل زمستان به جهت آنکه به سبب حرارت و رطوبت بدن متخلخل و مسام آن گشاده می‌باشد و بدین جهت لازم است که خود را خوب بپوشاند تا هوای سرد به زودی به باطن نفوذ ننماید. سیم ریاضت و تعب و غضب و جماع است که موجب تحلیل زیاد و استفراغ است. چهارم گرفتن روزه است که بیم جفاف است. پنجم استعمال غذا حین خروج از حمام بلافاصله که چند مفسده دارد. یکی آنکه بدن کسب حرارت غریبه نموده به کیفیت ردّیه متغیر می‌شود و دیگر آنکه به حرارت حمام حرارت بدن میل به ظاهر می‌نماید و حال او در این وقت حال و هوای تابستان است که حرارت غریزی در بدن ضعیف است لهذا اطبّاء گفته‌اند که واجب است خواب لطیف کمی بعد از حمام تا حرارت به باطن رجوع و قوا جمع گردند آن‌گاه بعد از خواب استعمال غذا نمایند.

اما اشخاصی که حمام بر آنها مضّر است. از آن جمله صاحب تب است زیرا که هنوز ماده آن نضج نیافته به سبب اشتداد حرارت غریبه موجبه عفونت و باعث اشتداد تب می‌گردد و در حُمّی غیر عفنه مانند حمی یومی و حمی دو مانعی نیست از دخول حمام که آن هم شرایطی دارد باید از طبیب حاذق دستورالعمل گرفت که به چه نحو بروند که جفاف حاصل نشود.

و دیگر کسی که با او تفرق اتصال باشد، چه سست می‌سازد دو طرف دهن جراحت را و جلب مواد به او می‌نماید و مانع اتصال و اندمال می‌گردد و کسی که ورم در عضوی از اعضای باطن داشته باشد به جهت آنکه حمام به سبب ترقیق مواد و سیلان و اندفاع آن به سوی عضو متورّم به سبب ضعف خود از دفع آن باعث ازدیاد می‌گردد و استعمال حمام بعد از هضم اول موجب تسمین است و خوف از حدوث سدّه نیست و هر که اراده لاغری و تجفیف بدن داشته باشد باید ناشتا به حمام برود و مداومت بدان نماید و قلیل الریاضه را سزاوار این است که استکثار به حمام معرّق نماید برای تحلیل رطوبت فضلیه و نقای بدن از فضلات.

بدان که غسل به آب سرد باعث تقویت بدن و نشاط ارواح و قوای و تقویت حرارت غریزیه است به سبب تکثیف مسام و اجتماع حرارت در باطن و عدم تحلیل آن و باعث صلابت اعضا و اجزای بدن است و از برای او دوازده شرط است. اول اینکه اغتسال در وقت ظهر باشد زیرا که در زمان سرد باعث ضعف حرارت غریزی می‌شود. دویم آنکه در فصل تابستان باشد چه زمان گرمی هواست. سیم آنکه مزاج آن شخص گرم باشد. چهارم آنکه آن شخص در زیادتی و کمی گوشت بدن معتدل باشد چه شخصی را که بدن او بسیار لاغر باشد برودت به زودی به باطن او نفوذ می‌کند. پنجم آنکه آن شخص جوان باشد و طفل و پیر نباشد زیرا که اگرچه در طفل حرارت زیادی هست اما زیادی رطوبت قدری کیفیت او را شکسته که به آب سرد نمی‌تواند برابری کرد و در پیران به علت ضعف حرارت غریزیه و سردی آب باعث زیادتی آن می‌گردد و اما نفع آن به جوانان به سبب زیادتی حرارت ایشان است. ششم آنکه اسهال نداشته باشد چه قوّت‌ها و اعضا و حرارت غریزی در این حالت ضعیف‌اند و از آب سرد متأثر می‌شود.

هفتم آنکه آن شخص غذایی که موجب فساد هضم گردیده باشد نخورده باشد چه فساد باعث صعود بخارهای فاسدیه نیز می‌گردد و آب سرد به جهت تسدید مسام مانع از تحلیل این بخارهاست پس سبب صُداع و دردسر می‌گردد. هشتم آنکه آن شخص زکام و نزله نداشته باشد چه مانع از تحلیل رفتن مواد محتبسه در سر است. نهم آنکه معده و کبد او ضعیف نباشد چون در آن حین مواد متوجه باطن می‌گردد و معده و کبد به سبب ضعف خود آن را قبول می‌کند و باعث فساد عظیم می‌گردد از ضعف هضم و اسهال. دهم آنکه طعام هضم شده باشد زیرا که اگر هضم نیافته باشد باعث فساد است زیرا در این هنگام به سبب توجه حرارت غریزی برودت در ظاهر بدن غلبه می‌نماید و ملاقات آب سرد به بدن سرد لامحاله مُضرّ است. یازدهم آنکه بعد از جماع بلافاصله به آب سرد غسل ننماید زیرا که جماع از حرکات عنیفه است و متخلخل بدن است بالذّات و مبرّد آن بالعَرَض پس اغتسال به آب سرد بسیار مضرّ است به سبب تخلخل در مسام و تکاثف آن ثانیاً لهذا موجب استرخاء و فالج و خدر و غیرها است. دوازدهم آنکه بعد از هیچ ریاضتی جایز نیست اغتسال به آب سرد خصوصاً در ریاضت قویه متعبه.

بدان که سرتراشی و موی بغل و عانه را در حمام ستردن ایستاده خوب نیست خصوص به نوره باشد و تراشیدن عانه به تیغ حجّامی باعث ثوران شهوت باه و عظیم کننده قضیب است و قی کردن و حجامت نمودن در حمام مضرّ است به جهت غلظت و ثوران صفرا و اختلاط آن هر دو با بلغم و دیگر اینکه اشخاص یابس‌المزاج ضخیم‌الجلد را در حمام قبل از غسل بدن او را دلک نمایند یعنی بمالند تا تفتیح مسام و اتساع منافذ آن شده آب در باطن آن کماینبغی نفوذ نماید و کسانی که وَسخ بسیار در ابدان ایشان نباشد ایشان را دلک بعد از غسل بهتر است.

و بدان که مالیدن بالحجر یعنی سنگ‌پا چند فایده دارد ولیکن باید سنگ خشن متخلخل باشد و کف پا و پاشنه پا را بمالند. فایده اول آنکه وسخ پا را زایل می‌کند و بدان سبب اغیای آن بر طرف می‌شود و استکراه منظر را از آن زایل می‌گرداند. فایده دوم آنکه صداع و اکثر امراض دماغی را سودمند است به سبب میل ماده از اعالی به اسافل و جذب آنها به سوی قدم.

و بدان که از برای ازاله اوساخ از بدن خطمی و سدر و صابون و امثال اینهاست. به حسب هر مزاج و رسم و عادت شهر و بلد و سدر ساییده مخلوط به آب در قلع اوساخ قوی‌تر از خطمی است برای فرط جلایی که دارد و نیز مانع اسقاط مو است و مقوّی و ملین و طویل‌کننده آن خصوص که به آب عصاره چقندر ممزوج نموده باشند و اغتسال به خطمی صداع را نافع است و به صابون مبرّدالدماغ و مرطوب را موافقند و محرورالمزاج را آرد جو و نخود نیز نافع و در ازاله اوساخ سریع‌الاثر و بعد از استحمام شستن پاها به آب سرد محرورالمزاج را در فصل گرما و مبرودالمزاج را در هنگام زمستان به آب گرم و معتدل‌المزاج را به آب ملایم. و محرورالدماغ را بعد از بر آمدن از حمام شستن رو و پیش سر و مسح آن به آب سرد خصوصاً در تابستان نافع.

بدان که توقف بسیار در حمام باعث تحلیل و انضباب فضول است به سوی اعضای ضعیفه و استرخای آن‌ها و اضرار عصب و تحلیل حرارت غریزیه و اسقاط شهوت طعام و باه می‌گردد مگر در صورت اعتیاد در آن. و لهذا بعض اطبّاء مطلقاً مذمت نموده و بعضی مطلقاً مدح کرده‌اند و عندالتحقیق نه چنین است بلکه از حیثیتی مضرّ و مذموم و از حیثیتی نافع و ممدوح است به جهت اشخاص و امراض و اعراض چنان‌چه شیخ‌الرئیس علیه‌الرحمه [ابوعلی سینا] نوشته حمام هم مسخّن و هم مبرّد و هم مرطّب و هم میبس و هم نافع و هم ضارّ. و مضار آن ضعف قلب و احداث غشی و غثیان و تحریک مواد ساکنه و مهیا نمودن جهت عفونت و مولد تب و دیگر امالت مادها به فضاها مثل مغابن که از آنها اورام در ظاهر و باطن اعضا حادث می‌شود می‌نماید." (کریمیان سردشتی، ۱۳۸۲، ۱۲۶- ۱۱۹؛ به نقل از حفظ الصحه ناصری).

این توضیح لازم است که حمی یوم، تب یک روزه است یعنی یک روز طول می‌کشد و کمتر اتفاق می‌افتد که از سه روز بگذرد و عوارض آن لرزش و جَستن است. تب رُبع، تبی است که یک روز گیرد و دو روز بگذارد و سپس روز چهارم عودت کند. به آن تب چهارم و حمی الرابع نیز می‌گویند. از انواع تبی است که همراه با لرز است و هفت تا هشت روز ادامه می‌یابد و سپس قطع شده مجدداً پنج تا هفت روز بعد باز می‌گردد. افراد کهنسال بویژه در زمستان چنانچه به تب ربع دچار شوند معالجه‌شان مشکل خواهد بود (اشرف‌زاده، ۱۳۸۶، ج ۱، ۳۰۵).

دِقّ علتی است که آدمی را باریک کند. تبی است دائم با حرارتی کم، بی‌اعراضی آشکارا، از قبیل اضطراب و سطبری لب‌ها و خشکی دهان و سیاهی آن، که روزهای بسیاری دوام پیدا می‌کند اما گرمی آن قوی نیست و پژمردگی و لاغری می‌آورد، لگن بیمار روی به لاغری و ضعف و سستی و شکستگی رود؛ آن را تب لازم نیز گویند (همان، ۶۴۸). سُدّه و آماس، منعی است که در مجرای غذا واقع شود تا فضول عبور نتواند کرد. ورمی که در انتهای روده بزرگ پدید آید که نمی‌گذارد فضولات دفع شود (همان، ج ۲، ۸۵۸).

*این مجموعه مطالب با همکاری سرکار خانم دکتر سپیده موسوی تهیه شده است. از همراهی ایشان سپاسگزاری می‌شود.

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
جستار چهارم از پنج جستار در باب نقش معماری و شهر در رمان یوسف‌آباد، خیابان سی‌وسوم، نوشته‌ی سینا دادخواه [۴] | نازنین عارف‌کیا
آخرین راوی رمان، دختری بیست‌­ساله به اسم نداست که نام او نیز مانند سه شخصیت دیگر، از بخش اول تا چهارم بارها تکرار شده و در تمام بخش‌­های دیگر حضور دارد. تجربه‌­ی ندا در مواجهه با شهر و بناها قدری متفاوت با بقیه­‌ی راویان است؛ چرا که مسیر زندگی او نیز تفاوت­‌های زیادی با باقی شخصیت­‌ها دارد. او که دوران نوجوانی خود را، مانند سامان، در شهرک اکباتان گذرانده، زمانی ناچار به کوچ همراه خانواده­‌اش شده و به بندرعباس می‌­رود.
گزیده‌ی متن؛ به مناسبت روز سعدی
صبح به اتفاق یاران به زیارت آرامگاه حافظ و از آن پس به ساختمان مقبره‌ی سعدی شتافتیم. نخست در مدخل اللّه‌اکبر طاق دروازه‌ی قرآن را...
گزیده‌ی متن؛ به مناسبت روز سعدی
هم‌خون بودن و خون ملی یعنی چه؟ کسی چه خبر دارد که در عروقش چه خونی جریان دارد؟ این همه ادوار که بر ما گذشته،...
«زنان و صنعت ساختمان در بریتانیا و ایرلند عصر جرجی» | کانر لوسی
با اینکه نقش زنان، در جایگاه طراحان و/یا بانیان معماری، در سده‌ی هجدهم میلادیِ بریتانیا و ایرلند بیش از پیش شناخته شده، نقش آنها در ساخت معماری مناقشه برانگیز باقی مانده است. این موضوع، در این مقاله، با بیرون کشیدن بسیاری از منابع درجه‌ی دوم و همچنین اسناد اصناف و دیگر منابع اولیه در لندن و دوبلین، روشن می‌شود.

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر