×

جستجو

کاسموفیلیا یا عشق به تزیین | الهام پورافضل

شیلا بلر [۱] و جاناتان بلوم [۲] واژهٔ «کاسموفیلیا» [۳] یا «عشق به تزیین» را در حاشیهٔ نمایشِ آثار هنر اسلامی مجموعهٔ دیوید کپنهاگ در موزهٔ هنر مک مولن بوستون [۴]  و موزهٔ اسمارت دانشگاه شیکاگو  [۵]  (۲۰۰۶)، به منظور معرفی و توصیف آثار مجموعه دیوید مطرح کرده‌اند. کاتالوگ و مقالات این نمایشگاه، تحت عنوان کاسموفیلیا: هنر اسلامی از مجموعهٔ دیوید زیر نظر بلر و بلوم [۶] منتشر شد. (تصویر اول)

پیش‌ از این، جیمز تریلینگ [۷]  در کتاب تزیین: پرسپکتیو مدرن [۸] (۲۰۰۳) واژهٔ «کاسموفوبیا» [۹]  یا «بیزاری از تزیین» را بیان کرده بود. تریلینگ بیزاری از تزیین را برآمده از گفتمانِ حاکمِ ایجاد برابری در سدهٔ بیستم می‌دانست و این اصطلاح را بیانگر وضعیتی می‌داند که هراس زیادی از تزیین رخ می‌دهد که مبتنی بر بی‌اعتمادی به هنر و مسائل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و مذهبی است. در این دیدگاه، تزیین با ثروت، تفاخر، قدرت، تجمل، و شکوه فردی پیوند خورده است؛ پس اگر شکوهِ شخصی واقعی نباشد، تزیینی که آن را تداعی می‌کند، ناروا است یا اگر شکوه و عظمتِ فردی مبتذل باشد، تزیین نیز از آن ابتذال تأثیر می‌گیرد. در تقابل با بیزاری از تزیین، عشق به تزیین قرار دارد. 

استدلال بلر و بلوم برای انتخاب این عنوان، این است که تزیین موضوعی است که در تمامی آثار در ادوار مختلف سرزمین‌های اسلامی عمومیت دارد و ویژگی متمایز هنر اسلامی از سایر هنرهاست، از این روی تقسیم‌بندی آثار هنر اسلامی این نمایشگاه را به چهار دستهٔ تزیینات «پیکره‌ای»، «نوشتاری»، «هندسی»، «گیاهی» و «عربانه»، مناسب‌تر از تقسیمات «گاهشمارانه» یا «زمانمند» و «مکانمند» در آثار اسلامی است. در این نمایشگاه بلر و بلوم، بدون در نظر گرفتن زمینه‌های تاریخی و جغرافیایی آثار، بر «جزئیات فرمالیستی»، «تزیینات»، «زیبایی»، «تکنیک ساخت» و «فرم اشیاء» تمرکز داشته‌اند.

در آغاز کاتالوگ کاسموفیلیا، مقاله‌ای از بلر و بلوم تحت عنوان «تزیین و هنر اسلامی» [۱۰]  منتشر شد. بلر و بلوم رویکرد خود را در بحث تزیین قیاسی [۱۱] (استفاده از کل برای رسیدن به جز) می‌نامند. نگارندگان در این مقاله، ابتدا به ریشه‌شناسی واژهٔ تزیین پرداخته‌اند. نگارندگان واژهٔ «زُخرُف» (از معادل‌های تزیین) را در معجم تاج‌ العروس من جواهر القاموس [۱۲] بررسی کردند. این کلمه به تزیینات و تصاویر زراندود کعبه در پیش از اسلام اطلاق می‌شده است. از نظر بلر و بلوم، زُخرُف همان کلمه یونانی zögrapheō به معنای نقاشی‌ کردن است که از سریانی به عربی منتقل شده است. در غرب، تزیینات اسلامی را اغلب عربانه (arabesque) می‌خواندند. اصطلاحی که در دوره‌ٔ رنسانس رواج یافت، وقتی که تزیینات خیال‌انگیز گیاهی- حیوانی، Arabesk، Rebesco یا Rebesk نامیده می‌شد. سپس در ادامه بلر و بلوم سیر مطالعات تزیین را در تاریخ هنر اسلامی بررسی و به بیان نظریات مستشرقان و محققانی نظیر اوون جونز [۱۳]، آلویس ریگل [۱۴] ، ارنست هرتسفلد [۱۵]  و .... پرداختند  و در انتها دیدگاه خود را در باب تزیینات اسلامی بیان می‌کنند.

بلر و بلوم به این موضوع می‌پردازند که در قرن نوزدهم، مطالعه‌ٔ تزیینات نظامندتر شد. تأثیرگذارترین فرد اوون جونز بود که در کتاب قواعد تزیین  [۱۶] سی و هفت اصل طراحی را بیان کرد که با یکصد صفحه‌‌‌ٔ رنگی از نمونه‌های تاریخی تکمیل می‌شد که یک چهارم آنها از هنر اسلامی استخراج شده بود. در ادامه آلویس ریگل، متصدی بخش منسوجات در موزهٔ هنرهای کاربردی وین[۱۷]، در کتاب مشهور خود مسائل سبک: مبانی تاریخچهٔ تزیین[۱۸] (۱۸۹۳) شکل‌گیری عربانه را برمبنای هندسه‌سازیِ ساقه‌ها، انتخاب عناصرِ خاص گیاهی و توانایی این عناصر برای گسترش غیرطبیعی از یکدیگر، به جای منشعب شدن از یک ساقهٔ پیوسته دانسته است. وی مهم‌ترین ویژگی عربانه را «مطابقت نامحدود» می‌نامد. ارنست هرتسفلد در مقالهٔ خود (۱۹۱۰) با عنوان «پیدایش هنر اسلامی و مسئله المَشتی» [۱۹] به بررسی و تاریخ‌گذاری تزیینات نمای قصرالمَشتی [۲۰]  پرداخته است. آنجایی که این نما فاقد هرگونه کتیبه بود، محققان درباب تاریخ‌گذاری و انتساب آن به یک زمان مشخص، نظرات متفاوتی داشتند. هرتسفلد استدلال کرد که این کاخ باید یک اثر هنری اسلامی باشد و دقیقاً به دوران حکمرانی خلیفه اموی، ولید دوم (۱۲۶- ۱۲۵ق) می‌رسد. وی می‌گوید نقوشِ المشتی از تکرار بی‌نهایت نقشمایه‌های باستانی در امتداد یک یا دو محور و همچنین غیر‌مادی شدن عناصری شکل گرفته است که سبب ناپدید شدنِ کامل معنای گیاهی یا عینی آنها و ایجاد ارزشهای تزیینی انتزاعی جدید شده است. وی به این نتیجه رسید که نمای المشتی متعلق به دورهٔ آغازین اسلامی است و نقوش آن آغازِ شکل‌گیری فرمی به نام عربانه در تاریخ هنر اسلامی است. 

ارنست گامبریچ  [۲۱] (۱۹۸۴) در کتاب درک نظم: مطالعه‌ای در روانشناسی هنر تزیینی [۲۲] متوجه شد که آنچه که به طور سنتی و گاه تحقیرآمیز به عنوان «ترس از فضای خالی» [۲۳]  مطرح می‌شود، می‌تواند به صورت مثبت به‌منزلهٔ «عشق بی‌نهایت» [۲۴] دیده شود. گامبریچ با اجتناب از رویکرد طبقه‌بندی عناصر فرمی، به اصول ساختاری تزیینات، یعنی «قاب‌بندی» [۲۵]، «پرکردن» [۲۶] و «پیوند دادن» [۲۷] توجه نمود. الگ گرابار [۲۸]  در کتاب میانجی‌گری زینت [۲۹] (۲۰۰۲) زینت [۳۰] را زیرمجموعه‌ای از تزیین [۳۱]  دانسته است که به نظر می‌رسد، هدف دیگری جز ارتقاء حامل خود و ایجاد لذت ندارد؛ مفهومی که برای آن خصوصیاتی مانند «حامل زیبایی» [۳۲] و «ایجاد کننده لذت» [۳۲] ابداع کرد. او هدف اصلی زینت اسلامی را زیباسازیِ یک شی و افزایش تأثیر آن بر بینندگان می‌داند. همچنین  بلر و بلوم به مباحث مطرح‌شده از سوی نجیب اوغلو و یاسر طباع، یعنی ایدهٔ تأثیر آرای متکلمان بر اشکال بصری اسلامی می پردازند ولی با دیدهٔ تردید به آن می‌نگرند.

در ادامه، بلر و بلوم به بیان دیدگاه خود می‌پردازند. از نظر آنها ده ویژگی فرمالیستیِ وحدت‌بخش، تزیینات اسلامی را از سایر تزیینات متمایز می‌کند که عبارتند از: «رنگ»، «تکرار»، «تقارن»، «جهت» [۳۴]، «کنارهم‌چینی» [۳۵]،  «لایه بندی» [۳۶]، «قاب‌بندی» [۳۷] ، «انتقال پذیری» [۳۸]،«انتزاع» و «ابهام». بلر و بلوم در ارتباط با معنای تزیینات اسلامی می‌گویند که هنگامی‌ که یک سفالینه در سده‌های میانه اسلامی با تصویر یک پرنده یا گُل تزیین یافته است، چرا باید این بازنمایی‌ها را معنادار بدانیم؟ ما هیچ منبعی نداریم که معنای این بازنمایی‌های خاص را در جهان اسلامِ سده‌های میانه شرح دهد، و هیچ تصویری با متنی همراه نیست که به موضوع تصویر بپردازد. مثلاً سفالینه زیبایی که ابوزید نقاشی کرده است، زوجی را در مرکز نشان می‌دهد که ظاهراً به خاطر لباس فاخر خود شاهزاده و ملکه هستند. لبهٔ آن با شعرهای عاشقانهٔ پیش پا افتاده، امضای هنرمند و تاریخ حک شده است، بنابراین می‌توان احتمال داد این صحنه صرفاً برای ایجاد خوشایندی و لذت است و معنای عمیق‌تری نداشته است. (تصویر دوم)

به عقیدهٔ نگارندگان، ممکن است بتوان یک نقشمایهٔ یا گروهی از نقوش را در یک زمان و مکان خاص شرح داد و برایشان معنایی در نظر گرفت، اما تعمیم آن نقش و در نظر گرفتن معنای ثابت در تمامی ادوار تمدن اسلامی نادرست است. اثبات اینکه هر شکل یا نقشمایه‌ای در بغداد عباسی، استانبول عثمانی و کشورهای اسلامی سدهٔ نوزدهم به یک معنا باشد، دشوار است، و بنابراین بحث‌های شمایل‌نگاری در هنر اسلامی اغلب به صورت دور باطل ختم می‌شود. 

انتشار کاتالوگ این مجموعه و دیدگاه فرمالیستی بلر و بلوم با تحلیل و نقدهایی همراه بوده است. نمایشگاه شاهکارهای هنر اسلامی در موزه‌ٔ هنرهای تزیینی پاریس [۳۹] در ۲۰۰۷ م برگزار شد. کاتالوگ این نمایشگاه با عنوان تزیینات ناب: هنرهای اسلامی، چشم‌اندازهای قرن نوزدهم [۴۰] به چاپ رسید. گلرو نجیب‌اوغلو [۴۱] در مقالهٔ «ایده تزیین در نظام‌های دیداری اسلامی» [۴۲] که در این کاتالوگ منتشر شد، به انتقاد از دیدگاه فرمالیستی بلر و بلوم و ایده کاسموفیلیا می‌پردازد. نجیب اوغلو می‌گوید ایده کاسموفولیا، نمونهٔ بارز مغالطه فرمالیست‌ها برای نادیده گرفتن معنا و توجه صرف به لذت بصری است و در نتیجه «اهمیت نشانه‌شناختی» اشیاء را نادیده می‌گیرد. به اعتقاد نجیب اوغلو، «رویکردی صرفاً بصری و متن‌زدایی» که در کاسموفیلیا اتخاذ شد این کلیشه رایج را تقویت می‌کند که هنر اسلامی «عمدتاً تزیینی» است و از این رو فاقد معنا یا ویژگی زمینه‌ای است. 

نجیب اوغلو می‌گوید به جای توجه صرف به نمودهای بصری، باید به کاوش دقیق‌تر در اسناد تاریخی پرداخت و سرنخ‌هایی را پیدا کرد. با اتکا بر آنها می‌توان معانی انتزاعی مختلف و افق‌های معنایی جدیدی را کشف کرد که آثار هنری، برای افرادی که آنها را ساخته و استفاده می‌کرده‌اند، داشته است.

جلد سوم مجموعه‌‌ٔ مقالاتی درباب هنر و معماری اسلامی [۴۳] (۲۰۱۲) به جنبه‌های مختلف تزیین در فرهنگ اسلامی اختصاص یافت. بلر و بلوم نیز در مقالهٔ «کاسموفیلیا و منتقدان آن: مروری بر تزیین اسلامی» [۴۴] که در این مجموعه چاپ شد، به انتقاد نجیب اوغلو پاسخ دادند. آنها همچنان بر تقدمِ ظاهر بصری بر معنا پافشاری می‌کنند و می‌گویند نمایش اشیاء بر اساس دسته‌بندی‌های فرمی، در دسترس‌ترین راه برای آشنایی عموم با تنوع و زیبایی هنر اسلامی است و ویژگی اصلی هنر اسلامی کیفیت تزیینی آن است. 

 بلر و بلوم می‌گویند که در رویکرد استقرایی [۴۵] نجیب‌اغلو (استفاده از جزء برای رسیدن به کل) یک مشکل منطقی وجود دارد، ارتباط میان رساله‌های عالمانهٔ فیلسوفان در باب زیبایی‌شناسی و تزیینات پیچیدهٔ اشیایی که صنعتگران می‌ساختند، اثبات نشده است. به اعتقاد نگارندگان، نجیب اوغلو نتوانسته است رابطه علی و معلولی را بین آنچه عالمان اندیشمند می‌نگاشتند و آنچه صنعتگران انجام می‌دادند، نشان دهد. به اعتقاد بلر و بلوم، لذت حسی از تزیین، تمام چیزی است که وجود دارد یا می‌بایستی وجود داشته باشد. ممکن است این اشیاء برای افرادی معنایی داشته، اما جست‌وجو برای معنای انتزاعی عمیق‌تر مملو از خطر است و به زمینه‌گرایی نجیب اوغلو  انتقاد می‌کنند و رویکرد وی، از جمله اتکای بیش از حد او به مفروضات اثبات نشده، را نادرست تلقی می‌کنند.  

 

 

[1] Sheila S. Blair

[2] Jonathan M. Bloom

[3] Cosmophilia

[4] McMullen Museum of Art, Boston

[5] Smart Museum, University of Chicago

[6] Cosmophilia: Islamic Art from the David Collection, Copenhagen

[7] James Trilling 

[8] Ornament: a Modern Perspective

[9] Cosmophobia

[10] Ornament and Islamic Art

[11] Deductive 

[۱۲] اثر محمد بن عبدالرزاق حسینى (۱۲۰۵ – ۱۱۴۵ ق)      

[13] Owen Jonws

[14] Aloise Riegl

[15] Ernst Herdzfeld

[16] Grammer of Ornament

[17] Museum of Applied Arts, Veinna 

[18] Problems of Style: Foundations for a History of Ornament

[19] Die Genesis der islamischen Kunst und das Mschatta-Problem

[۲۰] نمای این کاخ هدیه سلطان عبدالحمید دوم عثمانی به ویلهلم دوم، آخرین پادشاه آلمان بود. بخش بزرگی از آن در سال ۱۹۰۳ به موزه کایزر فریدریش (موزه بوده فعلی) در برلین آورده شد. این نمای به طول ۳۳ متر و ارتفاع ۵ متر با دو برج و بخش¬هایی از یک دروازه مرکزی بازسازی شد. این نما در جریان جنگ جهانی دوم و بمباران برلین به شدت آسیب دید و امروزه یکی از مهم‌ترین آثار هنر اسلامی در موزه پرگامون، و یادبودی مهم از هنر و معماری اولیه اسلامی است.

[21] Ernst Gombrich

[22] The sense of order¬: a study in the psychology of decorative art

[23] Horror vacui

[24] Amor Infinitii

[25] Framing

[26] Filling

[27 Linking

[28] Oleg Grabar

[29] Mediation of Ornament

[30] Ornament

[31] Decoration

[32] Caliphoric

[33] terpnopoietic

[34] Direction

[35] Juxtaposition

[36] Layering

[37] Framing

[38] transferability

[39] Musée d'Art Moderne de la Ville de Paris

[40] Purs décors: Arts de l'Islam, regards du Xixe siècle

[41] Gülru Necipoğlu

[42] L'idée de décor dans les régimes de visualité islamiques 

[43] Beiträge zur Islamischen Kunst und Archäologie  - Band 3

[44] Cosmophilia and its Critics: An Overview of Islamic Ornament

[45] Inductive

 

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
جستار چهارم از پنج جستار در باب نقش معماری و شهر در رمان یوسف‌آباد، خیابان سی‌وسوم، نوشته‌ی سینا دادخواه [۴] | نازنین عارف‌کیا
آخرین راوی رمان، دختری بیست‌­ساله به اسم نداست که نام او نیز مانند سه شخصیت دیگر، از بخش اول تا چهارم بارها تکرار شده و در تمام بخش‌­های دیگر حضور دارد. تجربه‌­ی ندا در مواجهه با شهر و بناها قدری متفاوت با بقیه­‌ی راویان است؛ چرا که مسیر زندگی او نیز تفاوت­‌های زیادی با باقی شخصیت­‌ها دارد. او که دوران نوجوانی خود را، مانند سامان، در شهرک اکباتان گذرانده، زمانی ناچار به کوچ همراه خانواده­‌اش شده و به بندرعباس می‌­رود.
احیای «شهر اسلامی» در قرون ۲۰ و ۲۱ | میزگرد
«شهر اسلامی» به‌عنوان یک مفهوم و موضوع تاریخی مبهم از قرن نوزدهم در تخیل اروپایی ابداع شده است. با این حال، نقد شرق‌شناسی این انتظار را که تجدید حیات عقاید و سیاست‌های اسلامی آغازگر مرحله جدیدی از شهرسازی اسلامی باشد، به‌ویژه در حکومت‌های دین‌سالاری مسلمان مانند ایران و همچنین ترکیه و خلیج‌فارس، فرونشانده است.
نظم بصری تفرجگاه؛ چهارباغ اصفهان صفوی و تجربه‌های حسی‌اش | برگزاری رویداد
فرشید امامی بر اساس کتاب اخیر خود با عنوان اصفهان: معماری و تجربه شهری در ایران اولیه (انتشارات دانشگاه ایالتی پن، 2024) که به تازگی...
«تأملی بر اسطوره‌ی شیخ بهایی در معماری» | جعفر طاهری
اندیشه‌ی اسطوره‌ای بهاء‌الدین عاملی (شیخ بهایی)، بیش از چهار سده حاکم بر قلمروهای گوناگون علوم و فنون، بویژه معماری بوده است. مقاله‌ی حاضر تأملی تاریخی در آثار و لایه‌های پنهان زندگی شیخ بهایی و ارتباط او با قلمرو معماری است؛ و تلاش می‌کند با استناد به مدارک تاریخی اندیشه‌ی دیرپای توانایی و حضور برجسته‌ی شیخ در قلمرو معماری را مورد تحلیل قرار دهد.

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر