×

جستجو

معماری کلاژگونه

معماران آمریکایی نیمۀ دوم قرن بیستم در پاسخ به مسئلۀ «تاریخ» در معماری، به آراء و نظریه‌های رابرت ونچوری متکی بودند و در تبدیل نظریه به عملِ معماری از راه‌کارهای هنرعامه‌پسند (پاپ آرت) آمریکایی بهره بردند. در سال ۱۹۶۶ ونچوری در کتاب مشهور خود «پیچیدگی و تضاد در معماری» فرم‌های بیش از حدساده شده و در معماری مدرن را آماج حملات خود قرار داد. به گفتۀ او عناصر و فرم‌های ترکیبی‌‌، بینابینی، مبهم و متناقض بر آنهایی که خالص، قطعی، روشن و صریح هستند، ترجیح دارند و معماران مدرنیست به خاطر دستیابی به سادگی و ترس از عدم انسجام، هرگونه تنوع و تضاد را حذف و با این کار دست بر قضا بر خلاف «روح مدرن» رفتار کرده بودند. او اذعان می‌کند به دنبال آن وحدتی است که همزمان دشوار و پیچیده باشد نه آنی که از سادگی و حذف عناصر متعدد به دست می‌آید. ونچوری معتقد است آنچه او به دنبالش است تا حد زیادی در معماری تاریخی محقق شده و در کتاب خود برای این که منظور خود از مفاهیمی چون «فرم‌‌های پیچیده و یکپارچه»، «کل غامض»، «ابهام در معنا» و ... را نشان دهد، مثال‌های بسیاری از معماری تاریخی را می‌آورد. معنایی که ونچوری از تاریخ در ذهن داشت بسیار معتدل‌تر و سنتی‌تر از معنای مدنظر آلدو روسی[۱] و به تفکرات قرن نوزدهمی نزدیک بود. از نظر او برخورد معمارانه با تاریخْ تقریباً معادل استفاده از الگوهای پیشینی بود که از منظر اصول ترکیب‌بندی مدرنیستی آن‌ها را تجزیه و تحلیل می‌کرد. هنر پاپ[۲] برخاسته از فرهنگ و تجسم رویاهای آمریکایی است و خوش‌بینی توأم با هیجان، نگاهی مشعوف و سطحی به دنیای مادی از وجوه ذاتی آن به شمار می‌رود. یکی از ویژگی‌‌های مهم آن، که نمودش را در معماری پسامدرن هم به خوبی می‌توان دید، این است که هنر پاپ در پی آفرینش تصویر نیست؛ بلکه هنرمند تصاویر را از حوزه‌های دیگر (رسانه، تبلیغات، تاریخ هنر و ... ) انتخاب مي‌کند و با آنها بازی‌ معنایی و کنایی به راه می‌اندازد؛ به عبارتی تصاویر اصیل نیستند بلکه اقتباسی و عاریتی‌اند و اشارات و دلالت‌هایی به تصویر اولیه دارند. کلاژ (تکه‌چسبانی) از تکنیک‌های اصلی در هنر و خصوصاً نقاشی پاپ است؛ اثری که با این تکنیک ایجاد می‌شود، دارای تکثر و تنوع موضوعی و بصری است؛ دقیقاً کاری ضد زیبایی‌شناسی مدرن که هدف‌اش رسیدن به خلوص، سادگی و یکدستی بود. اتفاقاً ونچوری خود در آثاری چون از «لاس‌وگاس بیاموزیم» هنر پاپ را می‌ستاید و کاربرد آن را در معماری و شهر موجب سرزندگی محیط می‌داند. نظرات او بر معمارانی چون مایکل گریوز، چارلز مور و رابرت استرن بسیارتأثیرگذار بود؛ به گمان‌ آنها استفاده از فرم‌ها و نقش‌مایه‌های تاریخی و شناخته‌شده به صورت کلاژگونه در بنا معنا و غنای بصری را به معماری بازمی‌گرداند. بدین ترتیب یکی از صورت‌های معماری پسامدرن[۳] بنایی ذاتاً مدرنیستی بود، که در آن عناصر معماری متعلق به فرهنگ‌ها و سنت‌ها یا دوره‌های تاریخی مختلف به کار می‌رفت؛ گاه دقیقاً به همان شکل پیشینی خود و گاه به شکل استیلیزه[۴] شده، تا فقط خاطره‌ای از یک دوران را یادآور و یا به جغرافیای خاصی اشاره کنند. این نوع معماری عامه‌پسند با خاستگاهی آمریکایی، در جاهای بسیار از جمله ایران رواج و محبوبیت یافت.

[۱]: معماران در موضوع تاریخ و تاریخ‌گرایی رویکردهای متفاوتی پیش گرفته‌اند، دو جریان فکری مهم و تأثیرگذار در نیمة دوم قرن بیستم یکی دیدگاه‌های آلدو روسی ایتالیایی و دیگری آراء رابرت ونچوری در آمریکاست. روسی درکتاب معماری شهر به مسألة استمرار در شهر می‌پردازد و آن را بن‌مایة دوام تاریخی شهرها و بناها و حفظ خاطره در آنها می‌داند؛ او با نقد کارکردگرایی مدرنسیم راست‌کیش، این موضوع را طرح می‌کند که آنچه پایدار است الگوی بناهاست در حالی که کارکرد آنها در طول زمان ممکن است بسیار تغییر کند پس به عنوان راه حلی معمارانه مسألة گونه‌شناسی بناها را مطرح می‌کند. نقد روسی به معماری مدرن بیش از هر چیز به کارکردگرایی مدرنیستی بود، اما برای ونچوری فرم‌ مسألۀ اصلی بود.

[۲]: برای اشنایی بیشتر با این بحث بنگرید به: سمیع اذر، امواج پست مدرن، ۱۳۹۹.

[۳]: یکی دیگر از صورت‌های معماری پسامدرن، که ان هم ملهم از هنر پاپ است، به کارگیری فرم‌های فیگوراتیو (اشکالی چون ماهی یا اردک، کشتی و ماشین و ...) برای بناهاست.

[4]: Stylized

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر