×

جستجو

تاریخ معماری و تاریخ هنر؛ گفتگویی تعلیق‌شده – بخش اول

نوشتار حاضر ترجمه مقاله‌ای [۱] از الینا ای. پاین [۲] استاد سابق دانشگاه تورنتو و استاد کنونی دانشگاه هاروارد در رشته تاریخ هنر است. این مقاله که در سال ۱۹۹۹ میلادی تحریر شده در نوع خود یکی از اولین مقالاتی است که با دیدی تحلیلی-انتقادی به رشته نوظهور تاریخ معماری و نقاط ضعف و قوت آن می‌پردازد.


حقیقتی ناراحت‌کننده اما گریزناپذیر است که از دیرباز تا کنون رشته‌های دانشگاهی، تحت تاثیر نیروی فزاینده تخصصی شدن، از یکدیگر جدا می‌شوند. افزایش اخیر در شمارِ همایش‌ها، انتشارات، و نمایشگاه‌هایی که در راستای پل زدن بر فاصله‌ها و ادعای بینشی تازه از مزایای [تخصص‌های] بِینارشته‌ای [۳] تلاش می‌کند، تنها تصدیق تناقض‌گونه وضع‌موجود و دردسرهای آن است. این واقعیت که در این سناریو معماری به‌آهستگی، اما قاطعانه، در حال فاصله گرفتن از تاریخ هنر، به‌عنوان رشته‌ای دانشگاهی، است کمتر محتاج یادآوری است. هرکس تنها با تأمل بر لوح‌های یادبود انجمن مدرسه عالی هنر آمریکا، همایش بین‌المللی تاریخ هنر، یا جامعه رنسانس آمریکا، یا همایش‌های موضوع محوری چون «رنسانس در قرن بیستم» به غیاب تقریبی (و گاه کلیِ) معماری پی می‌برد. معماری در جاهایی که بازاندیشی رشته تاریخ هنر در جریان است، غایب است. کتابهایی چون مجلدات تصحیح‌شده به‌وسیله نورمن برایسون، مایکل هالی، و کیت ماکسی (برآمده از هنرستان‌های تابستانی گتی در تاریخ هنر و مطالعات بصری در دانشگاه رچستر) یا مجموعه تصحیح‌شده توسط دونالد پرزیوسی (هنر تاریخ هنر: مجموعه‌ای انتقادی، ۱۹۹۸)، تنها مشت‌هایی نمونه خروار است که این واقعیت را به‌طور کامل تصدیق می‌کند.


هیچ‌کس نمی‌تواند انکار کند تخصصی‌شدن تا حدی گریزناپذیر، و درواقع مطلوب، و از نتایج توسعه رشته در طول بیش از یک قرن گذشته است. در واقع تقطیع این حوزه به‌واسطه گونه مطالعه [۴] یا دوره‌های تاریخی، که آشکارا توسط جوامع مطالعاتی متعددِ عصر باستان (بنیاد آمریکایی باستان‌شناسی)، قرون وسطا (کنگره بین‌المللی مطالعات قرون وسطا)، رنسانس (انجمن رنسانس آمریکا، مطالعات قرن شانزدهمی)، معماری (انجمن مورخان معماری)، و دیگر حوزه‌های تحقیقِ تخصصی نمایش داده می‌شود، واکنشی طبیعی به شرایطی پیچیده است. اما اگر ظهور حوزه‌های تخصصی عالمانه سیمای مثبت و اجتناب‌ناپذیرِ گفتمانی توسعه‌یافته است، غیاب گفتگو میان این حوزه‌ها امری مثبت نیست. مطمئناً انزوا در هر زمینه‌ای مسأله‌ساز است، اما در این مورد خاص غیاب هرگونه گفتگو میان تاریخ معماری و هنر –خصوصا هرچه به دوره مدرن نزدیک‌تر می‌شویم- ما را به نوعی ارزیابی مجدد فرامی‌خواند؛ زیرا این موضوع بر موقعیت این رشته، به‌مثابه کلی واحد، تاثیر گذارده و سؤالات مهمی را پیش آورده است. آیا این جدایی پدیده‌ای متأخر است یا در نهاد این رشته ریشه دارد؟ آیا علل آن روش‌شناختی است، یا ناشی از تفاوت طبیعت موضوعات مورد مطالعه که فنون تخصصی‌شده مورد نیاز تحقیق به آن تعلق دارد، است؟ پیامدهای این جدایی برای معماری و دانشگاه چیست؟ و سرانجام اینکه آیا این موضوع پدیده‌ای محلی و محدود است یا می‌تواند (و باید) مورد بررسی [بیشتر] قرار داده شود؟


البته پس‌نشینی تدریجی معماری از تاریخ هنر دانشگاهی نباید صرفا با واژگانی منفی خوانده شود؛ زیرا اگر در این فرایند چیزهایی از دست می‌رود چیزهایی هم به دست می‌آید. در این جنبش گریز از مرکز که علوم انسانی را در یکی دو دهۀ اخیر زیر و رو کرده، تاریخ معماری خانۀ دومی در مدارس معماری و گفتمان‌هایی که این مدارس ‌پرورنده‌اند، یافته است. برخلاف تاریخ هنر که رابطه‌اش با حوزه عمل هنر معاصر با فاصله باقی مانده است، تاریخ معماری توانسته در هر دو میدان بازی کند و گروه وسیع‌تری را به شیوه‌ها و سیاق‌های متنوعی مخاطب قرار دهد.


به خودی خود، نیازی نیست این توسعه با فاصله‌گذاریِ همزمانِ تاریخ معماری و تاریخ هنر همراه شود. اما هم شیوه‌ای که رشته‌ای درس داده می‌شود و هم جایگاهش در دانشگاه از گفتمانش تاثیر می‌پذیرد؛ مهم‌تر آنکه گفتمان‌ها گزاره‌های عمومی مهم درباره اهداف رشته و بنابراین پذیرش آن توسط دانشگاه را شکل می‌دهند. در این مورد خاص، این واقعیت که از سال‌های ۱۹۷۰ مدارس معماری، پس از وقفه‌ای چند دهه‌ای، دوباره تاریخ را در برنامه آموزشی‌شان وارد کرده‌اند، به‌طور تناقض‌آلودی، به تکه‌تکه کردن رشته تاریخ هنر راه برده است. به عنوان مثال انجمنی با مدارس حرفه‌ای که مطالعه [تاریخ] معماری را تشویق می‌کند، نیاز به مهارت تخصصی را مطرح و دانشجویان و محققان [تاریخ هنر] را از ورود به این حوزه دلسرد می‌کند. تخصیص تاریخ به گفتمانی حرفه-محور همچنین بحث همیشگی درباره ارتباط و جایگاه تاریخ در برابر نظریه و نقد را، که به‌طور سنتی حداقل از زمان ویتروویوس قلمرو معماران بوده، تشدید می‌کند. ظهور تکیه‌گاه جدیدی که گذشته معماری را مورد وارسی قرار دهد قطعا این گفتمان [گفتمان تاریخی] را غنی می‌سازد اما همزمان موجب تقطیعی درون این حوزه هم هست. حقیقت آن است در جهانی که باورش را به تکیه‌گاه ارشمیدسیِ [5] مورخان از دست داده، جدا کردن تاریخ از نظریه و نقد و قرار دادن آنها در گروه‌های دانشگاهی و بنگاه‌های انتشاراتی متفاوت روز به روز غیرقابل دفاع‌تر می‌شود. اما محدودیت‌های وضع شده بر موضوعات تاریخ هنر در اوج دوران پوزیتیویستی‌اش، چون باقیات سیئة گناهان [۶]، همچنان موجب ترسیم مرزهایی درون این حوزه است.


از این رو یکی از آثار داخل کردن مجدد تاریخ به مدارس معماری پیکره‌بندیِ دوبارۀ حوزه مدرن تاریخ معماری بوده است. اغلب اوقات تاریخ [معماری] و نظریه مدرنیته (که به گونه‌های متفاوتی در قالب دوره‌ای تاریخی از ۱۷۵۰ یا ۱۹۰۰ تا حال حاضر تعریف شده) خارج از گروه‌های تاریخ هنر و در نتیجه فارغ از مطالعه دوره‌های متقدم‌تر معماری تعریف می‌شود. در جداییِ این دو معماری وحدتش را از دست می‌دهد و منطق درونی این هنر خود-ارجاع [۷] که همزمان به مطالعه زمانی افقی [۸] و عمودی [۹] نیازدارد، از نظر محو می‌شود. این جدایی همچنین معماری را از پژوهش و آموزش حوزه تاریخ هنر در دوران مدرن جدا کرده، حال آنکه در دهه‌های اخیر این حوزه به واقع صنعتی روبه‌رشد در دانشگاه بوده، و این جدایی هم برای معماری و هم برای تاریخ هنر زیان‌بار است.


بنگاه‌های انتشاراتی به انعکاس این جدایی و، در نتیجه، تقویت آن مدد رسانده‌اند. مجلات مهم معماری چون آپوزیشنز (در سال‌های ۱۹۷۰ و اوائل ۱۹۸۰) یا اَسمبلیج و ای.ان.وای (در سال‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰)، همچنین بنگاه‌های انتشاراتی معماری محوری چون ام.آی.تی یا انتشارات معماری پرینستون و آموزشکده‌های معماری چون مرکز کانادایی برای معماری یا موزه معماری آلمان در فرانکفورت، هم در مجموعه‌ها و هم در نمایشگاه‌هایی که برگزار می‌کنند، غالبا به تمرکز بر موضوعات مدرن و معاصر تمایل دارند. این ویژگی اساسا رؤیت‌پذیری معماری را افزایش داده و عرصه فراخی برای پژوهش معماری مدرنیستی فراهم آورده است؛ و خواننده و گفتمانی را توسعه داده که به‌طور فزاینده‌ای از تاریخ هنر دانشگاهی کناره می‌جوید.


اما این «رانش قاره‌ای» [۱۰] رشته‌ها در اصل تأثیر عمیق‌تر و ماندگارتری را موجب شده است. در مقام همتای سنتی نقاشی و مجسمه‌سازی، معماری از عصر تأسیس آکادمی طراحی (۱۵۶۳) به‌طور رسمی با این هنرها همنشین و از این رو بخشی از تاریخ هنر بود؛ آنگونه که توسط جورجیو وازاری در اثر آغازینش زندگی برجسته‌ترین نقاشان، مجسمه‌سازان و معماران (۱۵۵۰) عرضه شد. اما با هر نسلی تعریف معماری هم تغییر کرده، متعاقبا مکانش در دانشگاه هم دستخوش تغییر می‌شد. طی حرکتی که در قرن نوزدهم شتاب گرفت، معماری تدریجاً به آغوش عالَمِ علم و تکنولوژی غلتید؛ آنگونه که از حدود سال‌های ۱۹۳۰ تصویر مهندس در قامت قهرمان فرهنگی، توسط منتقدان و مورخان مدرنیستی چون زیگفرید گیدئون، معمار نونوارشده‌ای را نشان می‌داد که جهان بوزار را پشت سر گذاشته و در جهانِ صنعت و علوم اجتماعی و برنامه‌ریزی و شهری و محیطی سکنی گزیده است. این جابجایی در تعریف معماری به‌طرز گریزناپذیری تاریخ‌نگاری معماری را، حتی زمانی که محققان خود به این کمپین تعلق نداشتند و یا موضوع مطالعاشان موضوعی امروزی نبود، تحت تأثیر قرار داد. این موضوع بر پرسش‌های طرح‌شده، موضوعات منتخب، و واژگان مورداستفاده تأثیر گذاشت. هرچند در سال‌های ۱۹۶۰ معماران به دیدگاهی بنیادشکن نسبت اصول تحکمیِ مدرنیست متقدم روی آوردند، اما خودبنیادی روبه‌رشد گفتمان معماری به‌مراتب مستحکم‌تر شد. [هرچند] وارسی عملکردگرایی به بازنشانی تاریخ (چون خاطره) برای معمار اهل عمل [۱۱] انجامید، اما مسیر توسعه چنین گفتمانی به تاریخ هنر راه نبرد. مطالعات گونه‌شناسی، نظام سازه‌ای، فرهنگ توده، اصول ساخت، مصالح، بوم‌گرایی، موضوعات شهری، و فرایندها و ابزارهای حرفه‌ای بر موضوعات سبک و نگاره‌شناسی که در مطالعات تاریخ هنر به وسعت تنیده بود، پیشی گرفت و نشانه‌ای از انشعاب علائق را بروز داد. [ادامه دارد]

۱. این مقاله ترجمه‌ای از Architectural History and the History of Art; A Suspended Dialogue (1999) است.

2. Alina A. Payne

3. crossdisciplinarity

4. media

۵. Archimedean vantage point اشاره به جمله‌ای منسوب به ارشمیدس که اگر تکیه‌گاهی خارج از این جهان می یافتم می‌توانستم آن را جابجا کنم. این اصطلاح در متن حاضر کنایه به دیدگاه‌های پوزیتیویستی حاکم بر تحقیق تاریخی در اوائل دوران مدرن است که رسیدن به عینیت در مطالعه تاریخی را، به معنای حذف گرایش‌ها و علائق محقق از روند تحقیق، ممکن می‌دانست.
 

6. Old sins have long shadows

7. Self-referential

8. synchronic

9. diachronic

10. Continental Drift

11. Practicing architect

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر