×

جستجو

ساختن و خواندن ( بخش اول): گوش دادن به صدای چیزها

چند وقت پیش برای یک پروژه طراحی داخلی به ساختمانی اداری رفتم. یک طبقه از ساختمان به جای استراحت و خوش آمدگویی به مشتریان اختصاص یافته بود و کارفرما از وضعیت آشفته و سردرگم آنجا راضی نبود. اشیا مختلف و منفرد زیبای بسیاری در آن جا بود و قبل از گروه ما، گروهی دیگر تجهیزاتی خریده بود و در سالن چیده بود . چراغ ها، مبل ها و صندلی ها همگی از نمونه های ژورنال های خارجی و با قیمت های آنچنانی دور هم جمع شده بودند، اما ترکیب بدون تناسبِ شکل و رنگ آن ها با یکدیگر و نبود هیچ نسبت هماهنگی میان آنها با در و دیوار و سقف و کف، آشفتگی و درهم ریختگی زیادی پدید آورده بود. وظیفة ما، ارائة طرحی آرامش بخش، با وقار و زیبا بود که با حداکثر استفاده از مبلمان و تجهیزات موجود و کمترین هزینه این آشفتگی را سامان دهد.

در همان روزهای اول طراحی که در سالن قدم می زدم و به دنبال راه حلی برای پاسخ به مسئله بودم چیزی مدام توجه­ ام را به خود جلب می کرد. قسمت هایی از سالن با شیشه قدی و سرتاسری به خیابان دید داشت. در ضلع شمالی، شیشه طولی حدود 50 متر را با قوس کمی طی می کرد و در پلان خطی مدور می ساخت. این شیشة گرد بیشتر فضا را پر از نور می کرد و شکلی منحصر به فرد داشت. قوسی که چون بانگی بلند تمام موسیقی آن جا را تحت تاثیر قرار داده بود و ما باید با آواهای مختلفِ عناصری که از پیش در سالن قرار گرفته بودند و همین طور صداهای صریح و متفاوتی از کف، سقف و دیوارها و یک فریاد بلند از شیشة منحنی نورانی موسیقی تازه ای می ساختیم.

صدای کدام عنصر با قرار گرفتن در کنار شیشه، موسیقی زیبایی می­ساخت و کدام یک آوایی نا هماهنگ بود؟ آیا می­شد دربارة تک تک چیزها با ایجاد شباهت با صفحه شیشه ای مدور تصمیم بگیریم؟ همه چیز را منحنی انتخاب کنیم تا شکل آنها به دیواره گردمان با آن صدای بلندش بیاید. آیا با چنین تصمیمی فضای زیبایی داشتیم؟در این صورت با آوای متفاوت سقف چه می کردیم؟ سقفی آلمینیومی با شبکة مربعی پانزده سانتیمتر در پانزده سانتیمتر که کل سالن را پوشانده بود. عنصری دیگر نباید جواب آوازی به این این صدای متفاوت سقف می داد؟ کدام عنصر؟ مبلمان؟دیوارها؟ کفسازی؟ کدام یک و چرا؟

ساخت پاسخ مناسب برای این سوال ها احتیاج به گوش دادن دقیق به صدای هر عنصر داشت. گوش دادنی که با شنیدن اولیه آوای صورت آن ها فرق می کرد. درست است که هندسه یکی مدور بود و دیگری مربع، ولی هر کدام کار خود را می کرد. قرار نبود همه یکسان شوند، این یکسانی کسالت بار می شد. برای گوش دادن باید می فهمیدیم که هر یک از چه می گوید و چه می خواهد انجام دهد. حرف دلش چیست تا آن و قت برای دیوار گرد شیشه ای که می خواهد نور را به داخل فضا بیاورد ارکستری از صفحه ­های گرد داخل کنندة نور بسازیم و برای سقفی که استواری و ایستایی آسمانة فضاست ستون­ها و پایه هایی هم جنس و متناسب با خودش، تا با هماهنگی صوری و کارکردی، هر یک را در کاری که می خواهد انجام دهد تقویت کنیم. هرچند هیچ یک از این ها قطعیتی برای خوبی ارائه نمی داد، اما به هر حال ساخت یک موسیقی خوب، پیش از هر چیز احتیاج به خوب شنیدن  صدای هر یک داشت.

هنر خوب گوش دادن به صدای چیزها، مرتبط با فهم و تجربة معنای آنهاست ، معنایی که از صورت و کارکرد چیزها جدا نیست. معنایی که با فرهنگ و جامعه پیوسته است. این هنر احتیاج به تمرین دارد و با افزایش توانایی معمار در خواندن چیزها به آن افزوده می شود. این توانایی فقط در طرح های بازسازی و داخلی مقدمة طراحی نیست، قدم اول پیش از شروع هر طرحی است. هنگام ساختن خانه­ای در یک شهر با انواع ساختمان ها و زندگی ها یا کلیسایی بر یک تپه با فرهنگ و طبیعتی منحصر هم موسیقی در سطوح مختلف در حال نواخته شدن است. معمار هنرمند، پیش از هرچیز آن را خوب می شنود و این توانایی اش را پرورش می دهد: توانایی گوش دادن به موسیقی پیوستة صورت و معنای جهان.

ادامه دارد ...

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر