×

جستجو

بازخوانی نقشۀ تاریخی نهر انتقال آب کرج| ذات‌‌الله نیک‌زاد

پس از اینکه تهران برای پایتختی برگزیده شد، با افزایش جمعیت، تأمین آب یکی از اقدامات ضروری بود. علاوه بر کشیدن قنواتی که به آب شرب ساکنان اختصاص داشت، راه‌های دیگری مانند انتقال آب از کوهپایه‌های البرز می‌توانست کمبود آب شرب شهر را تأمین کند. نقشه‌هایی که مبنای این تحقیق قرار گرفته، سندی است که دلالت بر همین اقدام مهندسی دارد؛ یعنی انتقال آب با کشیدن نهر از رودخانۀ کرج به شهر تهران. نقشه‌ها که در کاخ گلستان و وزارت خارجه نگهداری می‌شود، رنگی است و بر روی آن اطلاعاتی دربارۀ نحوۀ احداث نهر درج شده است، اما بدون ذکر عنوان، تاریخ، نام نقشه‌نگار و موضع دقیق است. پرسش پژوهش این است که در بازخوانی نقشه‌ها چه نکات تاریخی و مهندسی قابل عرضه وجود دارد و دیگر اینکه اسناد مذکور به چه مناسبتی تهیه شده و کدام رویداد معماری و شهری تاریخی را بیان می‌دارد؟ روش این پژوهش توصیفی‌تاریخی است؛ ازاین‌روی که تأکید بر یک سند تاریخی است و اقدامی در گذشته (روزگار قاجاریه) را روایت می‌کند. علاوه بر این، سندپژوهی محسوب می‌شود؛ زیرا بازخوانی سندی تصویری اساس کار پژوهش قرار گرفته است. هدف از پژوهش، بازخوانی و نمایاندن نقشۀ یادشده به‌عنوان سند تاریخ مهندسی و روشن کردن گوشه‌ای از تاریخ تهران روزگار قاجاری است. نتیجۀ پژوهش نشان داد به‌سبب کم شدن مقدار آب‌دهی، تعمیر نهر در دستور کار قرار گرفت و احتمالاً نقشه‌هایی برای مرمت نهر کرج در حدود ۱۲۶۷ق به دست یکی از مهندسان دربار قاجار، در اوایل پادشاهی ناصرالدین‌شاه، هم‌زمان با صدارت امیرکبیر تهیه شد. انتقال آب کرج به تهران، شش سال پیش‌تر، به‌ دستور محمدشاه و در روزگار صدارت حاج میرزا آقاسی عملی شده بود.

 

ذات‌الله نیک‌زاد. «بازخوانی نقشۀ تاریخی نهر انتقال آب کرج» در مطالعات معماری ایران، دورۀ ۹، شمارۀ ۱۸ (پاییز و زمستان ۱۳۹۹)، ص ۲۱۷- ۲۳۴.

 

اطلاعات بیشتر و دریافت مقاله:

https://jias.kashanu.ac.ir/article-1-2220-fa.html

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
تکمله‌ای بر یادداشتِ «آغازی برای پایان یک رویکرد پراشتباه»
فربد افشار بكشلو
  همان گونه که در یادداشت «آغازی براي پايان يك رويكرد پراشتباه» اشاره شد، در دههٔ ۹۰ میلادی، آقای کیوان کریمی دربارهٔ عواقب توسعهٔ مدرنیستی بافت کهن شهری در ایران پژوهشی را انجام داده‌اند. در این پژوهش (دکتری) نحوهٔ مداخلهٔ مدرنیستی با ارگانیک در بافت کهن مورد مقایسه قرار گرفته است. بدین منظور، شش شهر در ایران (شیراز، کرمان، قزوین، همدان، کرمانشاه و سمنان) و شش شهر در انگلستان (نوریچ، بریستول، یورک، هِرِفورد، کانتبری و وینچستر) در بازهٔ زمانی اواخر قرن ۱۹ (دوران قاجار) تا اواخر قرن ۲۰ (دوران جمهوری اسلامی) مورد مطالعه قرار گرفته‌اند. در این بازهٔ زمانی مداخلات عظیمی در بافت‌های کهن در سرتاسر دنیا صورت گرفته است که غالباً بر مبنای اصول شهرسازی مدرنیستی است (مانند ایران). در مواردی نیز سعی شده است از مداخله‌های عظیم جلوگیری شود و بر مبنای ساختار بافت کهن مداخلات صورت گیرد (مانند انگلستان). این پژوهش، نقشهٔ معابر شهری (نقشه ی توده...
آغازی برای پایان یک رویکرد پراشتباه
فربد افشار بكشلو
مطرح شدن مجدد طرح توسعه ی حرم شاه چراغ (ع) سبب بروز نگرانی شدید در جامعهٔ معماری و شهرسازی ایران شده است.  افراد از دریچه‌های متفاوتی این نگرانی را مطرح کرده‌اند، ولی جای یک نگاه خالی بود: منطق اجتماعی فضای شهری بافت موجود و عواقب این مداخله برای آن. بر مبنای نظریهٔ چیدمان فضا، فعالیت میرا ترین عنصر شهری است و بسیار سریع‌تر از دو عنصر دیگر شهری، یعنی ساختمان و معبر، دچار دگرگونی می شود. در مقابل، معبر نامیراترین عنصر شهری است و خطی است که برای زمانی طولانی بر پیکر شهر باقی می‌ماند. بر مبنای پژوهش‌های متعددی که بر اساس الگوی برآمده از این نظریه صورت گرفته است، تخریب هر بافت نه تنها سبب از بین رفتن ابنیه می‌شود بلکه سبب تغییر وسیعی در ساختار شبکهٔ خیابانی آن محدوده نیز می شود. تغییراتی که برای مدتی طولانی در ساختار شهر مورد نظر باقی خواهند ماند، اصلاح آن امر...
چون دوست دشمن است شکایت کجا برم؟ دربارۀ طرح تخریب بافت تاریخی شیراز
سید حمید ضیائیان
ما آدم‌ها وقتی چیزی را از دست می‌دهیم، اندوهگین می‌‌شویم. مگر آنکه آن چیز مال ما نباشد، یا تعلق خاطری به آن نداشته باشیم، یا فراموشش کرده باشیم. اما اگر آنِ ما باشد، هرچه بزرگتر و ارزشمندتر باشد، هرچه بیشتر برای بدست آوردنش زحمت کشیده باشیم، هرچه قدرش خواستنی تر باشد، هر چه نبودنش غیر قابل جبران‌تر باشد، و در یک کلام، هرچه بیشتر عشق نثارش کرده باشیم، غمِ فقدان سختتر و بارِ فراق گرانتر خواهد بود. این است که وقتی در مواجه با چیز یا شخص ارزشمندی قرار می‌‌گیریم، که به دست آوردنِ دلش برایمان اهمیتی به هم می‌زند، قربان صدقه‌اش می‌رویم. یعنی چیز‌های ارزشمندمان را در کلام قربانی‌اش می‌کنیم تا بداند تا چه حد و پایه‌ای برایمان مهم و ارزشمند است. البته این قربان صدقۀ لفظی از آن جهت است که هنوز مجالش را نیافته ایم تا برایش ثابت کنیم که اگر پای عمل نیز در میان باشد،...

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر