×

جستجو

به نام خدا

تابستان امسال برای گذراندن فرصت مطالعاتی به راهنمایی پروفسور اندرو لیچ به دانشکدۀ معماری سیدنی آمدم. آشنایی‌ قبلی‌ام با ایشان بسیار ناچیز بود و محدود می‌شد به شناخت تعدادی از آثارشان، مثل کتاب نه‌چندان منقح تاریخ معماری چیست، رسالۀ دکتری و چندین مقاله با موضوع نقد. با دانشکدۀ معماری سیدنی و شهر سیدنی هم بیش از اینها آشنا نبودم.

در اولین برخورد‌ها بارزترین خصوصیتی که از اندرو لیچ به نظرم رسید شوخ طبعی و طنازی بود که گویا خصیصۀ نیوزیلندی‌هاست. اما کم‌کم سرعت تفکر و عمق و خبرگی‌اش نمایان‌ شد. او، که دانشجو و همکار صدایش می‌زنند اندرو، در نیم‌فصل گذشته درسی با عنوان تئوری معماری مدرن در مقطع کارشناسی ارشد عرضه کرد. جلسه‌های درس مطابق با نظام آموزشی متداول در دانشگاه‌های استرالیا دو بخش مجزا داشت۱: دو ساعت سخنرانی‌ و یک ساعت کارگاه که هر دو بخش کلاس پشت‌سر هم (در این کلاس از ساعت ۱۳ تا ۱۶) ولی در دو جای متفاوت، سالن سخنرانی و کارگاه، برگزار می‌شد. موضوع نیمی از سخنرانی‌های کلاس نظریه‌ها و نظریه‌پردازان کلیدی معماری به‌ترتیب زمانی از دورۀ روشنگری تا دورۀ معاصر و نیم‌ دیگر سخنرانی‌های‌ موضوعی مثل نسبت معماری با محیط، فلسفه، تفکر انتقادی و ... بود. در کارگاه‌‌ دربارۀ تمرین‌های هفتگی مطالعاتی و نوشتاری‌ای بحث می‌شد که متناسب با سخنرانی‌ها طراحی شده بود و در اکثر مواقع موضوع بحث ختم می‌شد به شیوه‌های نوشتن.

اکثر دانشجوها به خاطر سرعت و تنوع سخنرانی‌ها و نیز سختگیری‌ در ارزیابی تکالیف دل خوشی از او و کلاس‌ها نداشتند. اما برای من علاوه بر بخش‌هایی که موضوع کلاس مانفردو تافوری بود (که کم هم نبود!) جذاب‌ترین جلسهْ‌ جلسه‌ی آخر بود که از آرزوهایش برای بچه‌ها می‌گفت و از آنان می‌خواست که در بخش دوم کارگاهی هریک در این باره سخن بگویند. به این شکل که دانشجوها یک بار کتاب‌هایی را نام ببرند که می‌دانند در دست تهیه‌ است اما هنوز منتشر نشده‌ و منتظرند تا به جهان بیایند و آنها را بخوانند. بار دیگر کتاب‌هایی را نام ببرند که در جهان وجود ندارد، اما آرزو دارند بخوانند. به زبان دیگر، کتاب‌هایی که آرزو دارند خود آنها را بنویسند.

پاسخ‌ خودش به پرسش‌ اول این‌ها بود: پژوهشی از لوکاچ اِشتانیک۲ که موضوع آن رابطه‌ی معماری چین ۷۰- ۱۹۶۰ با کشورهایی هند و پاکستان و افریقاست؛ مجموعه مقالاتی به زبان انگلیسی از استاد سابقش بارت وِشکافِل۳ که فیلسوف فرهنگ در دانشگاه خنت بلژیک است و موضوع اکثر نوشته‌ها و سخنرانی‌هایش «خواندن»، شیوه‌های مطالعه و مکان آن و ... ؛ پژوهشی از همکارش جنیفر فرن۴ در دانشگاه سیدنی که موضوع آن مفهوم معماری و به‌ویژه مفهوم معماری استرالیا در مواجه با پیچیدگی‌های صنعتی و نسبت آن با معماری آسیا و خاورمیانه است؛ پژوهشی درباره‌ی بازسازی کلیسای سان پائولو فوری د مورا۵ که سی سال است در دست تهیه است! کلیسا سدۀ چهارم بنا شده، اما آن را پس از آتش‌سوزی‌ای در سدۀ نوزدهم تماماً از نو ساخته‌اند.

موضوع کتاب‌هایی که آرزو دارد آنها را بنویسد هم این‌هاست: 

- آشتی ایدئولوژی جهانی بودن معماری با اندیشۀ معماری. مطرح کردن این مشکل و بحث از اینکه معماری همواره همه جای جهان بوده و هست. اما در سدۀ هجدهم معنا و تعریف خاصی از معماری همراه با استعمار کشورها در سراسر جهان شکل گرفت و بالید. در اواخر سدۀ بیستم و بیست‌ویکم دوباره به صورت‌های پیشین معماری و تعریف‌های متفاوت ان در سرزمین‌هایی مانند هند و امریکای جنوبی و چین توجه شد.

-دفاع از تئوری انتقادی یا فلسفی در معماری منظر

-چرا باید امروز به نظریه پرداخت؟ پرداختن به نظریه در معماری چه ضرورتی دارد؟

-معماری اروپای سده‌های میانه. در سده‌های پانزدهم و شانزدهم در اروپا تعریفی از معماری و موضعی رواج داشت که همان را در سده‌های نوزدهم و بیستم دوباره به کار بستند.

-تاریخ معماری غیر-ملی‌گرای استرالیا. امروزه اهمیت به معماری پسااستعماری و مقابله با تاریخ‌نگاری بریتانیایی توجه به معماری بومیان را در استرالیا فراهم آورده است. تاریخ معماری استرالیا را باید به گونه‌ای نوشت که بیش از روایتگری آن متوجه پیچیدگی‌های معماری در استرالیا باشد. (گفت این کتاب را تا پیش از پنجاه سالگی باید بنویسم!)

-جستجو و مستندسازی مورخان معماری‌ای که نامشان از قلم افتاده است و نادیده گرفته‌ شده‌اند. مثلاً مورخی به نام بکروچی در زمان موسیلینی تاریخ معماری نوشت اما هرگز نامش وارد چرخۀ نام تاریخ‌نگاران معماری نشد.

اندرو لیچ ایدۀ سخن گفتن از کتاب‌های منتظر را از داستانی از بورخس گرفته است که در آن نویسنده‌ای کتابخانه‌ای ساخته بود و قفسه‌ای از آن را فقط با عنوان کتاب‌هایی پر می‌کرد که آرزو داشت بنویسد. هر دوی اینها یادآور حکایت شیرینی است از بزرگی که کیسه‌ای از هسته‌های خرما را حمل می‌کرد و می‌گفت این‌ها نخل‌ است.

با خودم فکر کردم و دیدم آرزوهای امروزم یک دسته آرزوهای ترجمه‌ای است، مثل ترجمۀ کتاب تاریخ خرد تافوری، تحلیل انتقادی فرمپتون، نوشتن دربارۀ معماری الکساندرا لنج و یک دسته آرزوهای تألیفی مثل کتابی با عنوان نقد معماری: نقد فرهنگ؛ کتابی با موضوع معماری دورۀ کمترشناختۀ پیش از اسلام یا به بیان دقیق‌تر پیش از دورۀ ساسانیان؛ منبع‌شناسی متون عربی از منظر تاریخ معماری. اما بسیار مهم‌تر از این خیالات شخصی گمان می‌کنم «آروزی ما» نوشتن کتاب‌ جمعی تاریخ معماری ایران باشد. کتابی که احتمالاً دربرگیرندۀ انواع مختلف تاریخ‌‌ها مثل تاریخ فرهنگی، تاریخ ذهنیت، تاریخ انتقادی، تاریخ مفهومی، ... و رویکردهاست. بازۀ زمانی‌ آن شامل همۀ دوران‌ها و دوره‌هاست و بر دوره‌های همیشه‌جذاب گذار و تحول تأکید دارد. تک‌نگاشت‌هایی دارد از همۀ آثار تاریخی، مادی و غیرمادی. خوشبختی اینجاست که این کتاب همین الان در دست تهیه است.

 

 

  

1. Lectorial: lecture+ tutorial
2. Łukasz Stanek
3. Bart Verschaffel
4. Jennifer Ferng
5. Basilica Papale San Paolo fuori le Mura
اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
عیش و خرمی شهر صبایم آرزوست: نگاهی بر گذشته‌ی باغ‌های راه شمیران، از عشرت‌آباد تا خرم‌آباد(۲)
مهسا پور‌احمد
در بخش اول یادداشت، از اقدامات شهرداری در سال ۴۸ و ۴۹ برای خرید باغ قیطریه و تبدیلش به پارکی برای مردم گفتیم و از...
سفر به ناکجای ایده‌ها | مروری بر کتاب «نزدیک ایده: درباره‌ی مکان‌ها و نامکان‌هایی که در آن‌ها فکر می‌کنیم»
علی طباطبایی
نزدیک ایده کتابی است درباره‌ی مکان‌ها و نامکان‌هایی که در آن‌ها فکر می‌کنیم. این کتاب که گردآوری زیمونه یونگ و یانا مارلنه مادر است را...
وبینار پنجم از سلسله وبینارهای تخصصی معماری منظر: منظر رودخانه
سخنران: فرشاد بهرامی پژوهشگر دکتری معماری منظر، دانشگاه ملبورن
برگزاری دومین همایش ملی بازاندیشی در چشم‌اندازهای بوم‌های بیابانی، چالش‌ها و فرصت‌های کالبدی، انسانی و اقلیمی
با توجه به اینکه چالش‌های مرتبط با زمین، آب، هوا و انسان در این منطقه به سرعت در حال افزایش است، همایش حاضر سعی دارد...

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر