×

جستجو

یادداشتی به یاد محمدرضا لطفی در سالگرد درگذشت او*

لطفی در یک کلمه نادرۀ دوران بود. از موسیقی فلکلوریک تا کار با ارکستر سمفونیک طبع‌آزمایی کرد و از کلاسیک‌ترین شیوه‌های اجرای موسیقی ایرانی تا موسیقی خانقاهی، و از شعر کهن تا شعر نو؛ در آن سال‌هایی که نمی‌دانم آیا تعداد کسانی که هم «داروگ» نیما را خوانده بوده باشند و هم «راگ عبدالله» بلد بوده باشند به عدد انگشتان یک دست می‌رسید یا نه. همچنان که در اندیشۀ سیاسی و طریقتی که برگزید هم تفاوت فضای فکری کم نبود. به یک معنا هم جهان‌وطن بود؛ پدرش زاده خلخال، خودش زاده گرگان، در کردستان ازدواج کرد و در تهران به دانشگاه رفت و سال‌ها در اروپا و امریکا بود اما هیچ‌وقت گم نمی‌شد و گم نمی‌کرد؛ سر رشته‌ای در دستش بود که به پرده‌های سازش می‌رسید و جانش را به این فرهنگ پیوند می‌داد. در پی معشوق و به شوق آموختن، نزد هرکس که چیزی از موسیقی می‌دانست می‌رفت. از شنیدن هیچ موسیقی هراسی و از اینکه با سازی (مثلاً ویولن ایرانی) همراهی کند ابایی نداشت. حتی با شماری از مجریان موسیقی پاپ دوستی داشت و برخی کارهایشان را می‌ستود اما هیچ‌وقت ـ تقریباً هیچ وقت (که النادر کالمعدوم) ـ کار پیش‌پا افتاده نکرد. این روحیه‌اش شاید با صبا قابل مقایسه باشد که استادان متعدد دید و به سازهای مختلف دست برد و آثار مختلف به جا گذاشت و ماسک‌هایی به چهره زد اما همیشه استادِ بزرگ بود. شاید هم به همین خاطر بود که یکبار لطفی دشنامی نثار صبا کرد؛ وقتی متحیرانه نگاهش کردیم گفت که اگر صبا قدری به تن رنجورش می‌اندیشید و در میان‌سالی رخت برنمی‌کشید، من هم به محضر و درسش می‌رسیدم.

مهم‌ترین کار لطفی آشنا‌کردن و آشتی‌دادن روشنفکران با موسیقی کلاسیک ایران (مبتنی بر نظام دستگاهی) بود. بسیاری از روشنفکران و جوانان می‌پنداشتند که تار سازی محفلی است و در فضایی وهم‌آلود سیر می‌کند و بیات‌ترک و ابوعطا بی‌خاصیت‌تر از آنند که شوری به‌پا کنند. آلبوم‌های «به یاد عارف» و «کنسرت ابوعطا» ـ که بعدها به «عشق داند» شناخته شد ـ همة این تفکرات را عوض کرد. پیش از او در ایران، بیشتر سرودهای مهیج و انقلابی با گذاشتن شعر فارسی روی سرودهای اینترناسیونال بر ملودی‌هایی از ارمنستان تا امریکای لاتین ساخته می‌شد و با سازها و تنظیم غربی به اجرا درمی‌آمد. لطفی و دیگران، چون علیزاده و مشکاتیان، نشان دادند که در دشتی و ماهور، با تار و سنتور هم می‌شود سرودهای پرشور ساخت. رموز پنجه‌کاری و ظرافت نوازندگی را می‌دانست و بر خراش و خروش تار توانا بود. در آن تکنوازی معروفش در بیات اصفهان[۱] همۀ این فنون متفاوت را کنار هم نشاند و در آن سال‌های گل و گلوله، که چندان از زمانی که بر تفنگ سربازان گل میخک بود نمی‌گذشت، آیینه‌ای ساخت که اضداد را نشان می‌داد و عارف و عامی را شیدای موسیقی خود کرد.

لطفی در طراحی آواز هم کم‌نظیر بود الحانی چنان درخشان که وقتی خود ناخواننده‌اش هم می‌خواند، پرتو و گرمی‌‌اش به جان می‌رسید. لطفی گروه‌‌نوازی را هم دگرگون کرد. گروه‌های پیش از او عمدتاً مجالس «جویبار» بودند و گروه‌هایی که او پی انداخت همایش «خیزاب»‌، که خود، چنان‌که شجریان گفت، «برآوردگار یک گروه»[۲] بود. 

خوش به حال این زمانه که او را پرورد، خوش به حال او که هرجا رفت قدر دید و برصدر نشست، خوش به حال شما که یارانش بودید، خوش به حال من که کنار شما هستم.

 

* این یادداشت در برنامه‌ای، که به مناسبت هفتادودومین سالروز تولد محمدرضا لطفی در ۱۴ دی‌ماه ۹۷در فرهنگسرای نیاوران برپا شد، خوانده شده است.

 

 ۱. آلبوم چاووش ۸ دوبار منتشر شد. این تک‌نوازی در انتشار دوم این آلبوم، در طرف دوم نوار (به‌جای برنامۀ افشاری با صدای سیما بینا) قرار داده شد.

۲. یادداشت محمدرضا شجریان در بروشور آلبوم «چشمه نوش».
 
 
اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
شجريان، مخاطب خاص و شهرت عام
بابک خضرائی
شجریان مجری یک موسیقی کلاسیک بود که از ویژگی‌های این موسیقی (در بیشتر فرهنگ‌ها) داشتن مخاطبان خاص است؛ پس چگونه او به این شهرت عام رسید که نامش تقریباً به گوش هر ایرانی و میلیون‌ها غیرایرانی رسیده است؟  پیش از پرداختن به این موضوع، باید پرسید چه شد که شجریان در آواز از دیگران متمایز شد؟ شاید اول به نظر برسد گستره‌ٔ صدای اصطلاحاً شش‌دانگ اوست که او را ممتاز کرده، اما این حُسنی است که بسیاری از خوانندگان حتی ناشناخته هم دارند. کوک و، به‌اصطلاح، ژوست‌خواندن، وزن‌شناسی و کیفیت صداسازی را هم گرچه او به‌کمال دارا بود، برای دیگر خوانندگان مستعد با قدری تلاش، به‌دست‌آمدنی، بلکه امروز بدیهی است. بنابراین وجه امتیاز او را در جایی دیگر باید جستجو کرد: نگاهی به کارنامه‌ٔ حدوداً پنجاه‌ساله‌ی آواز شجریان، از آگاهی و شناخت وسیع و عمیق او از گوشه‌ها و الحان، تسلط بی‌چون‌وچرایش در اجرای دقیق‌ و البته هوش و ذوق...
«بررسی ردیف آوازی در تعزیه‌خوانی»: نشست تخصصی مجازی:
سخنرانان: داود فتحعلی، سیدمحسن هاشمی برگزارکننده: فرهنگستان هنر زمان: یکشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۰، ساعت ۱۱- ۱۲:۳۰ نشانی حضور مجازی: https://b2n.ir/q29220
ویرانه‌های پالمیرا و بعلبک| رابرت وود
ویرانه‌های پالمیرا و ویرانه‌های بعلبک که اولین بار در دههٔ ۱۷۵۰ منتشر شد گزارشی باارزش از سفر سه عتیقه‌شناس، رابرت وود، جان بووری  و جمیز...
بزرگداشت استاد محمدرضا شجریان
ر دهم دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ده صبح به وقت کالیفرنیا، به ما بپیوندید تا در مراسمی با شرکت برخی از برجسته‌ترین استادان موسیقی ایران، همکاران...

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر