زهرا گلشن
مسئله «کار گِل» در مطالعات معماری و هنر
زهرا گلشن
«کار گِل» مفهومی آشنا در فرهنگ ایرانی است که بیشتر در میان معماران و بنّایان بهکار میرود. در نظام سنتی آموزش صنعتها دورهای وجود داشت که در آن، علاقهمند به آن صنعت باید خود را با طیب خاطر در اختیار استاد منتخبش و تشکیلات مربوط قرار میداد. این مرحله معمولاً با سلوک و رفتارها و مراوداتی همراه بود که «ادب» آن صنعت یا حرفه را به شاگرد میآموخت. آموختن ادب و درک نظام حاکم و سلسله مراتبش از طریق کار گِل، نه برای شاگرد و نه برای استاد ناروا نمینمود؛ بخشی از معرفت درونی آن صنعت را حاصل میکرد که...
ثمرۀ چند دهه انقلابیگری و اسلامیسازی دانشگاهها: نشستن کبر و ریا بر جایگاه فهم و فضل و تواضع
زهرا گلشن
این روزها میتوان با کمی حساسیت به رفتارها و معاشرتها دریافت که تصویری کلی از استادان دانشگاه در ذهن و دل هر دو طبقه استاد و دانشجو نمایان است که با خصوصیاتی چون کبر، غرور و بیاعتنایی درآمیخته است؛ البته با این دقت که درباره کلیتی سخن گفتن منکر استثنائات نمیشود. نیز این یادداشت در پی ارزیابی قدرت انتقادپذیری علمی و برونگرایی و اجتماعی بودن استادان نیست بلکه درباره معاشرتهای ساده بین دو انسان سخن میگوید؛ درباره «سلام علیک»، برخاستن و نشستن، راه رفتن؛ درباره «چشمدرچشم».
معماری مشروط به مشروطه
زهرا گلشن
اید عدهای گمان کنند خلاقیت معمارانه باعث میشود بتوانیم خیلی کارها بکنیم و طرحها بزنیم اما حداقل تجربه معماران نشان میدهد خلاقیت کمک میکند تا در میان خیلی کارها که نباید و نمیتوانیم بکنیم طرحی را به اجرا برسانیم. در این میان هستند معمارانی که با همین نبایدها و نمیشودها مشکل دارند و اهل فکر و نظرند تا راهی برای برداشتن شروط و قیود بیابند. اما آیا ممکن است؟ مثلا بازگشت به معماری سنتی ایران ممکن است؟ بازگشت به زیبایی و معانی و کاربردهای آن؟
مورخ در جریان روایتش معماری را متعلق مفهومی میکند یا اینکه معماری متعلق به مفهومی را میکاود؟
زهرا گلشن
این روزها که سرگرم سامان دادن مقاله ای درباره معماری عباسیان هستم در وجه نظر مورخ به معماری تحت مفاهیم متفاوت حساس شده ام. در این زمینه یک سوال اساسی مطرح است: اینکه خود مورخ در جریان روایتش معماری را متعلق مفهومی میکند یا اینکه معماری متعلق به مفهومی را میکاود؟
یادداشتی دربارۀ کیفیت و مسیر ارتقا و اعطای سمتهای دانشگاهی در ایران
زهرا گلشن
آیا نظام دانشگاهی ما مانند هر کودکی فرق میان میوه رسیده و کال را میفهمد؟
«معماریِ تاریخ را مصالحی از حقیقت شاید»
زهرا گلشن
میتوان به این مسئله اندیشید که واقعاً ظلم و ناحقی چیز عجیب و غریبی نیست. اگر «ظلم» را در مقابل «عدل» بشناسیم؛ برای ظالم نبودن در تلاشیم تا هرچیز در جایگاه خود و به قدر خود باشد. به این صورت شناختن اعمال و افکار ظالمانه اصلاً کار سختی نیست و بیشتر ما انسانهایی ظالمیم چون بسیاری از ریز و درشت زندگی ما در جای اصلی و لازم خود نیست.