این روزها در حالی که جهان با ویروس کرونا و عواقب اقتصادی، اجتماعی و روانی آن دست و پنجه نرم می کند در خانه ماندن و قرنطینه خانگی برای حفظ جان انسانهای در معرض خطر و از میان بردن این ویروس توصیۀ عمومی نهادهای بهداشت جهانی است. با بسته شدن مکانهای عمومی شهری و محدود شدن حضور انسانها در فضاهای شهری تضادی قابل توجه میان مفهوم فضای عمومی و خصوصی ایجاد شده که در رابطه مستقیم با حفظ سلامت عمومی جامعه است. خانه تبدیل شده به مکانی امن و ضامن سلامت انسانها و بقای بشریت و میدانها و پارکها و تمامی مظاهر زندگی مدرن بدل شده به تهدیدی برای ادامۀ حیات.
این تضاد زمانی قابل درک است که لحظهای به گره خوردن مادام زندگی خصوصی و عمومی در دوران قبل از کرونا برگردیم و اینکه چگونه حتی زمان اندکی که در خانههایمان سپری میکردیم مملو بود از ردپای مکانهای عمومی و فضاهای عمومی همانند غذایی که از یک رستوران عمومی بر سر میز قرار میگرفت تا اخباری که در گوشیهای هوشمندمان دستبهدست میشد. تشابه عجیب تکثیر و گسترش ویروس کرونا به انتشار اطلاعات در جهان امروزی ما جالبترین بخش این رابطه میان فضای عمومی و خصوصی است. و آنچه عامل انتشار است چیزی نیست جز انسان و روابط انسانی. اطلاعات چون ویروسی همهگیر قادر به رد شدن از مرزهاست، مرز میان جهان خصوصی خانۀ ما و فضای عمومی اطرافمان. نحوۀ انتشار این ویروس و سرعت گسترش آن یک بار دیگر به ما نشان داد که چقدر زندگی ما در خلوت خانههایمان گره خورده به زندگی میلیونها انسان دیگر در جایجای جهان و اینکه دهکدۀ کوچک جهانی، دیگر با اقداماتی در مقیاس دهکده قابل مدیریت نیست. گرچه این موضوع کشف تازهای نبود، بازتابهای مختلفی در حوزههای مختلف سیاسی و اجتماعی داشت و در برخی موارد قرنطینههای شهری و کشوری تبدیل شدند به ابزاری برای بازگشت به سوی ملیتگرایی افراطی.
پیش از این حداقل برای من مفهوم امنیت در خانه و ارتباط مستقیم آن با بهداشت عمومی بسیار کمرنگتر شده بود و بیشتر معنای نمادین و انتزاعی خانه به عنوان مأمنی گرم برای کانون خانواده را تداعی میکرد. اما در چند ماه گذشته به نظر من عملکرد واقعی خانه به عنوان سرپناه و حافظ جسم انسان در برابر عوامل تهدیدکنندۀ محیطی دوباره احیا شد. و همانطور که شاهد بودیم فضاهای نیمهباز و نیمهبستۀ خانهها در همین دوران قرنطینه پلی شدند برای کماثر کردن تضاد میان فضای امن و خصوصی خانه و فضای تهدیدآمیز و دعوتکنندهی عمومی. بالکنها، حیاط خانهها و بامهای فراموش شده راهی شدند برای ایجاد همبستگی و گذشتن از تنهایی. این دوران زمان خوبی است برای بازاندیشی نقش طراحی خانهها در پاسخگویی به نیازهای اولیۀ انسان امروزی و اینکه چگونه طراحی یک خانه باید به بحرانهای این چنینی پاسخ دهد.
نکتۀ دیگر رابطۀ تنگاتنگ دیگری است که میان به وجود آمدن مکانهای عمومی در شهرها و ارتقای بهداشت عمومی وجود دارد که کمتر به آن پرداخته شده است. اگر برای مثال شهرهای قرن ۱۷ و ۱۸ را تصور کنیم، قبل از ایجاد بلوارها و میدانهای عمومی، خواهیم دید که ایجاد خیابانهای عریض و ساخته شدن پیادهروهای ساحلی رودخانههای شهری محصول نیاز به ارتقای بهداشت شهری از طریق آوردن نور و هوا به کوچههای تنگ و پاکسازی رودخانههای پرشده از زبالههای زندگی شهری بود. گرچه نمیتوان نقش عوامل دیگری چون انگیزههای سیاسی و اقتصادی را در این مرحله از گسترش فضاهای عمومی شهری را انکار کرد، اگر به همین مثال تاثیر ویروس کرونا بر زندگی جمعی امروزمان نگاه کنیم خواهیم دید که چقدر برقراری سلامت و بهداشت جمعی در ایجاد و حفظ سرزندگی و نشاط مکانهای عمومی حیاتی بوده و هست.