معماری دورۀ ناصری پدیدهای تکعلتی نیست؛ معلولی چندوجهی است که خواست بخشهای مختلف قدرت از آن متفاوت است و همین تفاوتها معماری این دوره را به بستری برای تقابل خواستها و همچنین امکانی برای مقاومت در درون سازوکار قدرت تبدیل میکند. در این بستر و با امکانات نوی که در معماری به فعلیت درمیآید، معماری از اثر صرف فراتر میرود و به رویداد تاریخی بدل میشود. آنچه در مسیر تبدّل معماری به رویداد تاریخی تحقق مییابد گسترده شدن دامنۀ معماری این دوره و ورود بناهایی مثل بیمارستان و بانک به معماری این سرزمین است. آنچه در این بناها اهمیت دارد نه فقط چرایی و چگونگی ساخت آنها؛ بلکه نقش آنها در شبکه قدرت است.
شورش عابد در این تحقیق به دنبال تبیین جایگاه معماری در سازوکار قدرت در دورۀ ناصری براساس رویکرد میشل فوکو است. روش او در تبیین موضوع نه دنبال کردن قطعات بریدهای از نظرات فوکو، که مبنا قرار دادن روش وی در برخورد با مستندات تاریخی است. او با اتخاذ چنین رویکردی، مبتنی بر نظریات فوکو، چند وجه را در نظر گرفته است: کنار گذاشتن نگاه غالب به معماری این دوره؛ توجه به معماری در پیوند تنگاتنگ با سیاق (کانتکست) آن؛ توجه به مردم به منزلۀ عامل فعال و مؤثر (نه منفعل) در شبکۀ قدرت؛ توجه به بناهایی که کمتر به آنها پرداختهاند، به جای توجه به بناهای فاخر؛ توجه به دانش غربی به منزلۀ یکی از مؤلفههای قدرت در این دوره؛ توجه به معماری به منزلۀ یکی از اشکالِ نوِ دانش در این دوره و به منزلۀ «گفتمان معماری». او از روش فوکویی نه چون روشی برای داوری دربارۀ معماری دورۀ ناصری؛ بلکه چون منظری برای نگریستن به معماری این دوره بهره گرفته است.
محقق پس از مقدمات، در فصل ۲ به «بیمارستان» در دورۀ ناصری میپردازد. نخست از گسست بین «دارالشّفا» و «بیمارستان بیست تختخوابی نظامی» ناصری سخن میگوید. آنگاه نشان میدهد که با ورود دانش طب جدید به مؤلفههای قدرت، چگونه معماری به ابزاری برای اعمال قدرت بین نهادها در سازوکار قدرت تبدیل شد. فصل ۳ به بانکها اختصاص دارد و دارای این ابواب است: بانک جدید شرقی، نهاد مولّد یا سلطه-سرکوب؛ بانک شاهنشاهی در کنار توپهای میدان: تبارشناسی چشم؛ واقعۀ بانک استقراضی: معماری امکانی برای یک خواست متفاوت.
شورش عابد. «نقش قدرت در معماری ناصری». پایاننامۀ کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران. استاد راهنما: زهرا اهری. استاد مشاور: امیرعلی نجومیان. تهران: دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۹۱.