ماجراهای من و منابع رسالهام (۲): «فراموش شده»
مرضیه نیکنهاد
آن اوایل که دربارۀ مسجد جامع نایین کار میکردم بیشتر مرا به مقالۀ مجله اثر (نوشتۀ اس. فلاری) راهنمایی میکردند؛ اما:
مطالعه دربارۀ جامع شهر نایین در ۱۹ مارس ۱۹۱۲ میلادی آغاز شد؛ زمانیکه آنری ویوله، با مأموریتی از طرف وزارت فرهنگ و هنر ایران برای مطالعۀ آثار تاریخی، در میان راه اصفهان به یزد، به نایین رسید. اینکه آیا پیش از او محقق دیگری به مسجد جامع شهر نایین پرداخته است یا نه معلوم نیست؛ ولی با توجه به گزارشی که از نایین و جامعش میدهد، از اینکه به هیچ سابقۀ مطالعات در این زمینه اشاره نمیکند و لحن توصیفش به گونهای است که نوعی کنجکاوی و شگفتی از آن استنباط میشود، این احتمال در ذهن قوت میگیرد که ویوله اولین کسی است که برای شناخت جامع شهر نایین و تاریخ آن، ولو اتفاقی، به این بنا پا گذاشته است. (قدیمیترین منبعی که در مراجع غیرفارسی از آن یاد شده همین مقاله است. اگر شخصی پیش از ویوله به این بنا پرداخته باشد، گزارشی منتشر نکرده و در گزارشهای بعدی هم هیچ اشارهای به نام یا کار او نشده است).
ویوله زمان درازی در نایین نماند؛ اما در همین فرصت کوتاه پلانی تقریباً دقیق از مسجد تهیه کرد؛ پلانی که بهرغم ضعفهایش دقیقتر از نمونههای بعدی است. دقت ویوله در مشخص کردن شکل مقطع ستونها، علامتگذاری جزئیات بنا، تصاویری که از بنا (پیش از مرمتهای بعدی) تهیه کرده است، توجه به نکات مختلفی از ویژگیهای طراحی اثر گرفته تا باورهای دینی مردم و البته اشاره به وجود بقایای چاهی که بعدها هیچمحقق دیگری آن را ندید (و البته امروز هم وجود ندارد)، گزارش جامعِ ویوله را از مهمترین منابع مطالعه دربارۀ مسجد جامع نایین میکند. شگفت اینکه این منبع که از جهاتی مهمترین منبع مطالعه دربارۀ مسجد جامع نایین است به عللی که در ادامه خواهد آمد خیلی زود از خاطر محققان «ایرانی» رفت.
آنری ویوله در پایان گزارش خود نظردهی دربارۀ نقوش و کتیبههای بنا را به همکارش ساموئل فلاری، که درخواندن کتیبههای کوفی خبره بود، سپرد. فلاری، با کمک عکسهای ویوله، به بررسی نقوش و کتیبههای مسجد پرداخت و در پایان بر تاریخگذاری ویوله صحه گذاشت.
چند سال بعد، تصاویر جدیدی که پوپ و همکارانش از مسجد جامع نایین تهیه کرده بودند به دست فلاری رسید و او در ۱۹۳۰، با استناد به اطلاعات دقیقتری که از عکسهای پوپ به دست آمده بود، در مقالۀ جدیدی دوباره به بررسی نقوش این مسجد پرداخت و البته بر تاریخگذاری قبلی خود تأکید کرد.
حالا نکته آنکه، از میان مقالههای فلاری دربارۀ جامع نایین (۱۹۲۱، ۱۹۳۰)، این مقالۀ «دوم» فلاری بود که در ایران (در مجلۀ اثر) ترجمه و چاپ شد. خود او در ابتدای این مقاله به این نکته اشاره کرده است که در مقالۀ اول از عکس های ویوله استفاده کرده است؛ اما از نوشتارش اصلاً پیدا نیست که خودِ آقای ویوله هم چیزی دربارۀ این بنا نوشته بوده. دیگر اینکه او در ابتدای مقالۀ دوم بر دقیقتر بودن این نوشته در برابر مقالۀ پیشین تأکید میکند، بنابراین در نظر محققان، مقالۀ دوم فلاری نمایانگر نظر نهایی او دربارۀ نقوش و گچبریهای جامع نایین بوده و طبعاً دیگر نیازی به مراجعه به مقالۀ اولیه نیست. اما همین کنار گذاشتن عاقلانۀ مقالۀ کمتر دقیقِ اول، ناخودآگاه، باعث حذف کامل گزارش ویوله، در ابتدای مقالۀ اول، و بالطبع نقشهاش شد. گو اینکه گویا این اتفاق فقط در میان محققان «ایرانی» پیش آمده و هنوز هم در منابع غیر ایرانی، مجلۀ Syria چاپ ۱۹۲۱ جزو منابع مهم پژوهش دربارۀ این مسجد به شمار میآید.
نک به مدخل «v. c. 900- c. 1250» در:
Jonathan M. Bloom and Sheila Blair. The grove encyclopedia of islamic art and architecture. P 91.
و حالا نتیجههای اخلاقیای که گرفتم:
۱. جستجو برای منابع مهم تحقیق را حتماً از «مراجع» آغاز بکنم؛ نه از اینترنت یا هر جای دیگری.
۲. گویا دوستان خارجی، به سبب سابقه بیشترشان در مطالعه درباره تاریخ معماری ایران، در شناسایی و ضبط منابع مهم این حوزه از ما جلواند؛ گاهی به جد.
۳. موقع تحقیق «هیچ» منبعی را همان اول، به هر علت منطقیای هم که بود، حذف نکنم؛ شاید اولش چیز مهمی چسبانده باشند.
▫️کتابنامه:
فلاری، اس. «مسجد نائین». ترجمۀ کلود کرباسی. در اثر، ش ۲۲ و ۲۳، (۱۳۴۸)، ص ۱۵۱- ۱۶۷.
Viollet, Henry and S. Flury. “UN MONUMENT DES PREMIERS SIÈCLES DE L'HÉGIRE EN PERSE”. In Syria, 1921, Pp. 226- 316.
Flury, S. “La mosquée de Nāyin”. In Syria, vol 11, no. 1, (1930), pp. 43- 58.
مرضیه نیکنهاد: