در مقایسه با توصیف عبدیبیگ از جعفرآباد، عمارات و باغهای سلطنتی، دولتخانه و بناهای آن، امروزه آثار بسیار اندکی باقی مانده است. دخل و تصرفات انجام شده در طول زمان که گاهی به تخریبهای گستردهای از اماکن و باغهای سلطنتی انجامیده است، چهره اراضی و آثاری را که باقی ماندهاند به کلی تغییر داده است. در خلاصهالتواریخ به تخریب عمارات سلطنتی توسط شاه اسماعیل دوم اشاره شده: "... شاه همایون [شاه اسماعيل]... درین روز به دولتخانة مباركه آمده، چون به درب اعلي که آلهقاپی گویند رسیدند، پیاده شده آستانه را بوسه دادند و پیاده به درون رفتند و شروع در تصرف منازل امرای پريخان خانم كه در حوالي دولتخانه بود نمودند و تغيير و تبديلات بسيار فرمودند. در روزي از روزها كه شاه عالمآرا اكثر منازل شاه جمجاه را فرود آورده تل خاكي شده بود، به نواب سلطان ابراهيم ميرزا خطاب فرمودند كه اینها را چون خراب نمودم؟ نواب میرزایی در جواب فرمودند که بلی اگر سلاطين روم و هند و ازبك بر اين ميشدند، اين كار نميتوانستند كرد..."[۱] همچنین گسترش دولتخانه و تغییرات ایجاد شده توسط شاه عباس اول، فرسودگی بناها در دوره قاجاریه به سبب عدم رسیدگی و مرمتهای اساسی انجام شده در دوره برخی از حکام وقت مانند رکنالدوله، سعدالسلطنه و سالاراکرم... چهره آنچه را نیز که باقی مانده به کلی تغییر داده است.
امروزه تنها بناهای سردر عالیقاپو (درب اعلی) و کوشک شاه تهماسب (عمارت چهلستون امروزی) به انضمام هشتی ورودی حیاط دیوانخانه و یک رواق (بخشهایی از بناهای گستردهتر) از دوره صفوی در محوطهای محصور بین خیابانهای مرکزی شهر باقیماندهاند. این محوطه بخشی از جعفرآباد بوده که دولتخانه صفوی را شامل میگشته و حدود اولیه آن امروزه قابل تعیین است. با رجوع به آثار نام برده و انطباق آنها با توصیفات عبدیبیگ میتوان فضای دولتخانه و عمارات و باغهای جعفرآباد را تصویرسازی نمود... لذا جنات عدن در شناخت اصالت مجموعه جعفرآباد، شامل دولتخانه و باغ سعادتآباد، عمارات و باغهای سلطنتی و منتسب به اعیان، و سایر فضاهای شهر اهمیت بسیار دارد. از این نظر باید گفت که جنات عدن اگرچه به زبان نظم و آراسته به صنایع ادبی، سروده شده، اما باید آن را مهمترین سند تاریخی از پایتخت و دارالسلطنه صفوی در زمان سلطنت شاه تهماسب، و دوره اول صفویه قلمداد نمود.
باغ سعادتآباد که در زمان شاه تهماسب از مهمترین اماکن شهر و مرکز حکومتی محسوب میشده و طرحاندازی آن در نوع خود بینظیر بوده است امروزه قابل شناسایی نیست، اما اشعار عبدیبیگ به خوبی میتواند فضای عمومی آن را در ذهن بازسازی نماید.
عرصة این روضة عشرتمدار/ تختة نرديست به نقش و نگار
گشته دو سطح متقاطع دو چار/ چار خيابان ز دو سطح آشکار
...
فاصلة نظم خيابان درو/ ديدة عقل آمده حيران درو
آمده از خلد بساطي بسيط / بر وي از اطراف خيابان محيط
شکل خيابان ز يمين و يسار / حاشيهاش گشته به نقش و نگار
جوي ز هر سو شده زنجيرهاش / ديدة ادراک شده خيرهاش
...
در حرکت جمله ز باد شمال / چون صف توحيد سرايان به حال
از در اين روضة جنّت نشان / تا به سر حوض خيابان کشان
راست رهي از پي کسب کمال / آمده از قبله به حدّ شمال
تا به سر حوض خطي مستقيم / کرده به عرضش خط ديگر دو نيم
گشته خيابان دگر زان عيان / از حد مغرب سوي مشرق کشان
در وسط باغ به وضعي سعيد / گشته يکي سطح مربّع پديد[۲]
همچنین از روی توصیفات جنات عدن به خوبی میتوان دریافت که چنانچه کوشک چهلستون کنونی همان ارشیخانه باشد، قبل از تغییرات، چگونه بوده است:
در وسط آن اُرشيخانهای / خانة زيبندة شاهانهای
بر زبر صفّة خاطرپذير / همچو بزرگي که بود بر سرير
آب که از حوض نهد رو به در / جانب اين خانه نماید گذر
حوض مربع که درین خانه است / مرکز اين خانة شاهانه است
خانه بهشتيست همايونسرشت / حوض چو کوثر که بود در بهشت[۳]
دیگر بنای مهم باقیمانده درب اعلی یا همان سردر عالیقاپو است. در دوره صفوی، برای رسیدن به دیوانخانه و ملاقات شاه، ابتدا میبایست از سردر اصلی مجموعه دولتخانه (سردر عالیقاپو) وارد حیاط یا باغی گردید تا اذن دخول صادر گردد. این حیاط همان حیاط فعلی عالیقاپو است که حیاطی نیمهعمومی به شمار میرفت. دلاواله توصیفی از این حیاط ارائه داده است.[۴] این حیاط توسط درگاهی به حیاط نادری یا ایوان چهلستون راه مییافت. سردر و هشتی واقع در ضلع شرقی حیاط عالیقاپو از نظر موقعیت مکانی میتواند همان درگاه ارتباطی بین دو حیاط باشد. این بنا که مشخص است بخشی از بنای مفصلتری بوده، امروزه دارای ایوان ورودی به همراه دو ایوان دیگر در طرفین است که به یک هشتی متصل میگردد. سقف ایوان ورودی و هشتی دارای مقرنسکاری است. معماری، تناسبات و تزئینات مقرنس بنا، حاکی است که به دوره صفویه تعلق دارد.
سردر عالیقاپو به دلیل جلال و شکوه خود، و جلوه خارجی که در پرسپکتیو خیابان (سپه) دو چندان میشد، همیشه مورد توجه عام و خاص قرار داشته است. این عمارت در حال حاضر دارای ایوان ورودی با گوشوارهای طرفین و یک هشتی با فضاهای جانبی است. ایوان ورودی مزین به کتیبه کاشی معرق به خط علیرضا عباسی است که میرساند سردر در زمان شاه عباس اول تغییراتی به خود دیده است. همچنین آثاری از تغییر عرض دروازه ورودی پس از لایهبرداریها به دست آمده که قابل مشاهده است. هشتی عالیقاپو واجد تزئینات و کتیبه گچبری بر دیواره، مقرنس بر طاق ایوانچههای طرفین، دو شباک عظیم با نمای کاشی معرق است که همگی ویژگیهای دوره صفویه را در خود دارند. در سنوات اخیر نیز حین مرمت مدرسه امید که در دوره مظفرالدین شاه در جوار سردر عالیقاپو تاسیس گردید -و بعدها ضمن توسعه به بنای سردر متصل گشت- بخشی از ایوانچه شرقی سردر آشکار گردید که مشخصههای بنای اصلی را تا اندازه زیادی حفظ نموده بود. هشتی سردر عالیقاپو بدون هیچ واسطهای به حیاط راه دارد. توصیف عبدیبیگ از فضای ورودی سردر میتواند بستر تاریخی ورودی مجموعه دولتخانه را به وضعی مطلوب بازسازی نماید:
بر در خانۀ شهنشاهی / گر دهد فیض ماه تا ماهی
هست فرخنده عرصۀ هموار / کرده در وی عمارت بسیار
طاق درگاه چشمه از یکسوی / برده از چرخ لاجوردی گوی
چشمۀ سلسبیل را مانند / همچو آب حیات جان پیوند
دیده زان پیشگاه کاشیکار / خیرگی دیدۀ اولوالابصار
در محاذات چشمه چند دکّان / چون دکّان فلک بلند مکان
هرچه خواهی به زیر چرخ کبود / بینهایت دران مکان موجود
از زر و سیم هر طرف خرمن / کرده چون مهر و مه جهان روشن...[۵]
بنای دیگری که از دوره صفویه باقی مانده، بخشی از عمارتی مفصل بوده که امروزه در حیاطی موسوم به گاراژ ساربان قرار دارد. این حیاط در میانه ضلع غربی دولتخانه قرار داشته و به خیابان پیغمبریه راه دارد. این بخش از بنا که رواق صفوی نامیده میشود شامل یک هشتی و سه فضای متصل به یکدیگر است که بنا بر اطلاعات موجود، کاربری خاصی را نمیتوان برای آن متصور بود. هشتی و یکی از فضاها دارای کاربندی است و آثار محو رنگ و خطاندازی گچ بر قسمتهایی از جداره، قابل مشاهده است. اگرچه ماهیت این بنا معلوم نیست اما وجود بنا میتواند مؤید اشعار عبدیبیگ مبنی بر این باشد که عمارات در جانب غربی دولتخانه متمرکز و تعداد آنها بیشتر بوده است. در پشت دیوار شرقی رواق صفوی نیز آثاری از تزئینات نفیس رنگین به دست آمده که نمایانگر جلال عمارات دولتخانه است - شکوهی که با وضعیت موجود چندان احساس نمیگردد- و آشکار میسازد که اشعار عبدیبیگ را نمیتوان حمل بر اغراق در شکوه عمارات دولتخانه با استفاده از صنایع ادبی نمود.
در مجموع با توجه به آنچه بیان گردید میتوان تصور نمود که وضع موجود تا چه اندازه با توصیفات عبدیبیگ قابلیت تصویرسازی دارد. این نکته موجب میگردد که از قیاس بین اشعار عبدیبیگ با وضع موجود دولتخانه و محوطه اطراف که امروزه به زیر ساخت و ساز رفته، بتوان به درک گستردهای از فضای دورههای صفوی و مابعد رسید. بدین ترتیب به نظر میرسد کلید حل معمای جعفرآباد در بین ابیات عبدیبیگ مستتر گشته است. بدون شک یافتن رموز اشعار عبدیبیگ، فهم عمیقی از عمارات و باغهای سلطنتی دارالسلطنه قزوین؛ و در مقیاسی بزرگتر از معماری و شهرسازی صفویه را موجب میگردد.
[۱] قاضی احمد قمی، خلاصهالتواریخ، تصحیح احسان اشراقی (تهران: دانشگاه تهران، چاپ دوم ۱۳۸۳)، ج ۲ ص ۶۲۳.
[۲] جنات عدن، ص ۳۹-۴۰.
[۳] جنات عدن، ص ۴۰.
[۴] پییترو دلاواله، سفرنامه پییترو دلاواله، ترجمه محمود بهفروزی (تهران: قطره، ۱۳۸۰)، ج ۱ ص ۷۱۰.
[۵] جنات عدن، ص ۱۶۳.
-
از مقدمه کتاب جنات عدن/ سروده عبدیبیگ شیرازی/ تصحیح و پژوهش احسان اشراقی و مهرزاد پرهیزکاری/ تهران: سخن ۱۳۹۵.