گزارشها در مورد دیوار مرزی میان آمریکا و مکزیک و مراکز نگهداری مهاجران تصویرگر زیرساختهای جدایی افکن امروزند. همین فضاها به شیوایی تمام بر مسوولیت معماری به مثابه شریک جرم در تعدی بر حقوق بشر و ارتباطات ملتها گواهی میدهند. در چنین وضعیتی، کتاب «فضانوردی در فرنگ»[۱] چون پادزهری است بر نگاههای حذفگرایانهای که بر گفتمان سیاسی معاصر سایه افکنده. روایت وحید وحدت از مواجهه مسافران ایرانی با فضای معماری و شهری اروپا، ستایشگر روشهایی است که تعامل میان فرهنگها و فضاها را میسر میکنند. در حالی که ما سرگرم بحث در مورد جهانی شدن یا ناسیونالیزم هستیم و از اتصال یا انفصال میگوییم، تاریخ تجدد، آن گونه که در فضانوردی در فرنگ مطرح شده، به موقع و راهگشاست. در سرتاسر متن، وحدت روایتی پرظرافت و تامل برانگیز از تاریخ تعاملات میانفرهنگی ارایه میدهد—روایتی که همزمان به این مساله میپردازد که فرایندهای دیگریسازی چگونه ادراکات انسانی را دچار اعوجاج میکند.
در فضانوردی در فرنگستان، وحدت با در هم آمیختن نگاههای استشراقی و استغرابی، ظرافتی مولد را به تواریخ مدرنیته ایرانی ارزانی میکند. این نگاهها از دریچه چشم چهار مسافر ایرانی انجام میشود که در قرن نوزده از اروپا دیدن کردند. تحلیل وحدت، روایتهایی از مدرنیته که در فهم معاصریت غرب و شرق ناتوانند را به چالش میکشد. روایتهایی که اولی را پیش رونده در زمان میداند و دومی را در مرخصی از تاریخ میپندارد. مهمتر این که فضانوردی در فرنگ نگاههای متقابل هر دو فضا را مورد قیاس تطبیقی قرار میدهد. وحدت به واسطه چهار مسافری که مطالعه کرده تمرکزش را بر «انتقال ایدهها» از فرنگ (آن گونه که ایرانیان غرب را تصویری میکردهاند) قرار داده است. وی به این مساله میپردازد که چگونه تصورات پیشینی از فرنگ دریافت مسافرین از آن جا را تحت تاثیر قرار داده و تجربه مشاهداتی که با خود به ایران بازگرداندهاند چگونه دگرگون شده است.
وحدت از مفهوم تجدد برای قوام بخشیدن به تحلیلش از نگاه خیره ایرانیان به تجربه مدرنیته در اروپا بهره میگیرد. بدین ترتیب بر فرایند بازخوردی مستتر در برساختن مفهوم دیگری غربی در نزد مسافرینش تاکید میکند. تجربه ایرانی از مدرنیته، به باور وحدت «جذب منفعلانه ارزشهای اروپایی نبوده است.» پژوهش او تقویت کننده بدنه در حال رشدی از ادبیات موضوع در حوزه تاریخ معماری است که دقت نظر در برخوردهای میان تمدنها، فرهنگها، و شخصیتهای سازنده محیط مصنوع را مبنا قرار میدهند. در ایران پژوهی، خوانشهای یک سویهتر از مدرنیته در معماری ایرانی (در دهه اول هزاره دوم) مشوق تحلیلهای تاریخنگارانه جدیدی (در دهه دوم هزاره) شد که معماری و شهرسازی ایران را بخشی از جریان چند وجهی از نگاهها، تصورات، انتظارات، و امیال کنشگران درگیر پروژه مدرنیته ایرانی (از جمله مسافرین) میداند. بازتعریف وحدت از تجدد و بررسی تجربه آن در خلال سفر به تقویت همین جریان متاخر مطالعات مدرنیته در تاریخ معماری ایران میانجامد. تصمیم عامدانهاش برای صرف نظر کردن از پس زمینههای تاریخی اقتصادی تجدد، گرچه متناسب چنین متنی است، میتواند فضایی فراهم آورد تا جریانات جدیدتر تاریخ نگاری معماری ایرانی بتوانند با رویکرد اقتصاد سیاسی توسعههای شهری به آن بپردازند.
احاطه نویسنده بر معماری و تاریخ به محتوایی که برای تحلیلهای معمارانهاش ارایه میدهد غنا میبخشد. برای نمونه، هنگام نوشتن در مورد دریافت مسافرین از مصالح معماری دراروپا، چه موقعی که از استحکام میگوید و چه در مواردی که به معنای نمادین آن اشاره میکند، نویسنده سرنخهایی راهشگا برای طرح پرسشهای آتی در اختیار مورخین معماری قرار میدهد. چه در مطالعات اسناد و چه در تبیین شیوههای شکل گیری اندیشههای مرتب با فضا و مدرنیته، وحدت در مقام یک تاریخ نگار معماری و شهرسازی، انبوهی از دادههای متنی در مورد ایران و اروپای قرن نوزده ارایه میکند. تمرکز او بر کنشگران و دریافتها و تمایلاتشان مستند به تجربه تخصصی برجستهای است که وحدت به عنوان صاحبنظر حوزه طراحی و تاریخنگاری دارد.
منابع وحدت مشتمل بر سفرنامههای دست اول از چهار مسافر است به علاوه یادداشتهای همسفرانشان، خاطرات میزبانان اروپاییشان، و همینطور روایتهایی که در روزنامههای آن دوره از این سفرها به دست داده میشد. تحلیلهای او دربرگیرنده شواهد تاریخی معماری، تصاویر، و نقشهها از بناها و فضاهای شهری است. نقاشیها و تصاویر معماری از فضای معاصر مسافرین نیز در جایجای متن نقشی راهشگا ایفا کردهاند. کتاب دارای بیست و پنج تصویر (از جمله نقشه حرکت مسافرین، طرحهای معماری، و نقاشی)، واژه نامهای از مفاهیم معماری، و جداول مفصلی است که در ضمیمه کتاب اطلاعاتی دقیق از برنامه روزانه مسافرین ارایه میدهد.
در فصل اول کتاب، نویسنده به ارایه یک چارچوب تحلیلی میپردازد که بر نظریههای شرقشناسی، مدرنیته، دیگری و تجدد بنیان دارد. در فصل دوم، وی سوژههایش را معرفی میکند: چهار مرد ایرانی از طبقه ممتاز جامعه که در نیمسده پس از پایان جنگهای ایران و روسیه در ۱۸۱۳ به اروپا سفر میکنند. او توضیح میدهد که چگونه این شکست به دورانی از خودشناسی اجتماعی منجر میشود که همراه است با کنجکاوی ایرانیان برای شناخت پیشرفتهای دنیای مدرن. به این ترتیب سفرنامههای مطالعه شده به عنوان روایت یک اراده برای «مهندسی معکوس مدرنیته» معرفی شدهاند؛ تلاشی برای رمزگشایی از «جزوه راهنمای گام به گام ترقی اروپایی» در زمانهای که ایران مجبور است با واقعیت شکست در مقابل روسیه کنار بیاید و در خیالات خودبرترپندارانه تجدید نظر کند.
در فصل سوم، وحدت به تشریح تقابل و تعامل مسافرینش با حیرتهای اجتماعی سیاسی فضایی و فنی فرنگ میپردازد. نویسنده در این فصل تحلیلهایی شگفتانگیز از خلط واقعیت و مجاز در نزد مسافرین، ابزارهای زبانیشان برای توصیف کمی فضا، و سیاستهای بازنمایی عرضه میکند. در فصل چهارم توصیفات و تفاسیری غنی از فضای شهری و معماری، حول موضوعات کلیدی تحلیل معمارانه (همچون مصالح، هندسه، تزئینات، مقیاس، و کاربرد) ارایه میشود.
کتاب با بازگشت به مفهوم تجدد و سهیم شدن در تجربه مسافرین در برساختن گفتمان مدرنیته، نوگرایی، و ترقی به انجام میرسد. در این بخش بحثی کوتاه پیرامون واژهشناسی و تاریخ کاربرد مفهوم تجدد آمده که بسیار راهگشاست. وحدت چنین نتیجه میگیرد که «برساخت اجتماعی تجدد یا همان تجربه ایرانی مدرنیته بیش از آن که اعتبارش را از تطابق با تجربه اروپایی آن بگیرد بر سازگاری داخلی تصورات و انتظارات انباشته شده از فرنگ مبتنی است.» برای وحدت، تجدد در وحله اول نقش خود ایرانیان، تاریخشان و آرمانهاشان را در تجربه و تفسیر مدرنیته وامیگوید.
وحدت در سراسر کتاب «فضانوردی در فرنگ» تفاسیر خلاقانهای از شرح ماجراهای مسافرینش ارائه میدهد. برخی از این خوانشهای تفسیری محصول تعامل با چارچوبهای نظری مرتبط با مدرنیته است. برای مثال، وحدت در هنگام بحث پیرامون سیاست بازنمایی به سراغ نوشتار تیموثی میچل[۲] در مورد ماهیت نمایشگاهی پروژه مدرنیته و نقش آن در سازماندهی، چینش، و ارایه تصاویر مهندسیشده از توسعه (و عقب ماندگی) میرود. این ایده محملی میشود برای وحدت تا از نوشتههای مسافرین در مورد توجه چشمگیر اروپائیان به وجنات حیرات انگیز و نامتعارفشان پرده بگشاید: «[مسافرین ملتفت شده بودند که] آنها یک منظره عادی محسوب نمیشدند، بلکه به نظر میرسید با نقشهای از پیش تعیین شده در جهان طبقهبندی شده اروپای مدرن در تنش هستند» (ص ۶۷). تفاسیری از این دست تلاش میکنند تا قرائتی پیچیدهتر از فرایندها و حوادثی ارائه دهند که بخش زیادی از تاریخ نگاری، آن را به جهانی شدن و مدرنیزاسیون تقلیل میدهد. فضانوردی در فرنگ به گونهای سازنده به عاملیتهای چند وجهی حاکم بر ادراکات میان فرهنگی میپردازد؛ و این یکی از نقاط قوت کتاب است.
با توجه به تاکید کتاب بر دیگری، مدرنیته، و تجدد قابل درک است چرا اشارهها به ادبیات موضوع در مورد مصرف فرهنگی فرامللی محدود مانده است. برای مثال مینو معلم[۳] مصرفِ زمینه زدایی شده محصولات فرهنگی فرامللی را به گونهای طرح میکند که میتواند در امتداد دریافتهای تحلیلی و تفسیری وحدت قرار گیرد. قرائتهای فمنیستی فرامللی نظیر این میتواند راههایی بگشاید برای تکمیل آن چه وحدت در «فضانوردی در فرنگ» آورده است.
طی یک انتخاب تحلیلی کاملا موجه، وحدت به اشارههایی گذرا به فرایندهای سیاسی اقتصادی حول سفرهای مورد مطالعهاش بسنده میکند. این تصمیم برای تمرکز بیشتر بر ابعاد زیبایی شناسانه تجربههای مسافرین اتخاذ شده است. وحدت معتقد است که تجارب تحیر و پیچیدگی فانتزیها مستحق مداقهای مستقلاند. همین مقولاتاند که ادوارد سعید به ناچار از آن چشم میپوشد تا بر تحلیلی سیاسیتر در مورد دیگری و برساختن ایماژ غرب مترقی همزمان با ابداع خیالی شرق عقب مانده تاکید کند. در حالی که وحدت از تصمیم خود برای تمرکز بر تاثیرپذیریها، خیالپردازیها، و نظرگاهها به خوبی بهرهبرداری میکند، برخی از همین تحلیلهای زیباییشناسانه شاید میتوانست با پس زمینهای از اقتصاد سیاسی روشنتر به دید آید.
در تاویلی قدرمند از معنای فرنگ و فرنگستان در نزد مسافرین، نویسنده از استعاره شهر فرنگ پرده بر میدارد: «فرنگستان چه موقعی که در تضاد دیالتکتیکی با وضع موجود خود ایرانی قرار میگیرد و چه موقعی که ایدهآلهای بومی را بر اشیاء و فضاهای بیگانه فرا میافکند، امری غریب و کشفی جدید نیست؛ بلکه تجسد اسطورهها و کهنالگوهای آشناست» (ص. ۵۲). این قسم تحلیلهای قدرتمند و متقاعدکننده میبایست از رجوع به پژوهشهای مشابه موجود بهره گیرد، همانطور که وحدت در جای جای متن به خوبی از پس آن بر آمده (برای مثال در بهرهگیری از آثار تیموثی میشل که پیشتر ذکر شد). در بخشهای دیگر متن، خصوصا در محتواهای معمارانه تر فصل چهارم، استنادهای بیشتر میتوانست تحلیلها را موجهتر کند. نویسنده تحلیلش در مورد «نقش سابقه نظامی مسافرین در شیفتگیشان به استحکام معمارانه» و ارتباط آن با «تمنای اقتدار سیاسی اجتماعی» را به طور هوشمندانهای به بحث در مورد مصالح ساختمانی گره زده است. چنین تحلیلهایی گرچه برآشوبندهاند، با این حال میتوانند از اقامه ادله بیشتر منتفع شوند.
همین نکات را هم نمیتوان نقطه ضعف کتاب دانست. وحدت در جای جای متن دریافتهای بسیاری ارائه میکند که عرصه را برای تامل بیشتر فراهم میآورد. اتفاقا اینها را من عشوهگریهای متن میدانم. برای نمونه هنگامی که وی نقش یکی از مسافرینش که هنگام بازگشت به ایران به سمت وزارت دربار رسید (میرزا فرخ خان امین الدوله) را در توسعه شهری تهران را باز میگوید، اشتیاق مرا برای دانستن بیشتر برانگیخت. تحلیل تطبیقی فضاهای شهری تهران که منعکسکننده سفر بزرگ اروپایی فرخ خان باشد، یا به عبارت بهتر دریافت استغرابیاش از فضای شهری اروپا را نمایان کند، میتواند شاهدی کالبدی بر ایدههایی باشد که وحدت روایت میکند. چنین لمحههایی است که مرا مشتاق میکند چشم به راه آثار بعدی او بمانم.
بیتردید دانشجویان طراحی محیط مصنوع و مورخین معماری و شهرسازی از ابداعات تفسیری، تاویلی و تحلیلی کتاب بهرهای سرشار خواهند گرفت. نوشتهای خوشخوان، شیرین و شیوا با توصیفات غنی که به خواننده انبوهی از دادهها برای تعمق بیشتر عرضه میدارد. تحلیلهای کتاب، روشنگر ارتباطات پنهان میان فضای مصنوع و تغییر اجتماعیاند و تفسیرهای ارائهشده الهامبخشاند و تامل برانگیز. آنان که به تاریخ مدرنیزاسیون ایران، تجدد، و ارتباطات میان فرهنگی علاقه مندند از تعمق نویسنده در اسناد آرشیوی و منابع معماری بهره جدی خواهند برد و آنان که معماری و شهرسازی قرن ۱۹ ایران را مطالعه میکنند از بینشهای تحلیلی عمیق کتاب گشودگیهای نظری ارزشمندی خواهند یافت.