×

جستجو

معماران و هندسه
تاریخ معماری و تحقیق درباره معماری گذشته بدون تردید راهی است برای شناخت بهتر میراثی که امروزه در اختیار ماست. تحقیق و بررسی معماری در ادوار پیشین تنها منحصر به شناخت اثر معماری و کالبد فیزیکی آن نیست؛ بلکه ما برای درک بهتر و جامع‌تر معماری نیازمند شناخت جوانب دیگری از زمینه و سیاق اجتماعی و تاریخی اثر معماری هستیم که در حقیقت هستی و چگونگی به و جود آمدن اثر را برای ما تبیین می‌کند. وجوهی چون پرداختن به ساز و کار معماری در بستر تاریخی و فرهنگی خاص اثر، شناخت معمار در مقام خالق اثر و شناخت رابطه میان علوم و فنون موجود در آن جامعه می‌توانند سرنخ‌هایی باشند برای درک درست اثر معماری بر جای مانده از گذشته. در این میان فرآیند تولید اثر معماری و ساز و کار به عینیت رسیدن یک اثر معماری در دوران پیشین از اهمیت خاصی برخوردار است. این مسأله از این جهت اهمیت دارد که به لایه‌ای نهانی‌تر و ساختاری‌تر در چهارچوب تولید آثار معماری منجر شده و می‌تواند راهکارهایی برای زیرساخت‌های معماری و شهرسازی امروز ما پیش رویمان نهد.
پرداختن به آثار معماری و شناخت آنها و مهم‌تر از همه آموختن از آنها رسالت و وظیفه مورخ معمار به شمار می‌رود و حاصل این تلاش و تحقیق ضبط و ثبت آثار و همچنین فراهم کردن پیشینه‌ای علمی از دستاوردهای معماران گذشته و دانش معماری برای طراحان و معماران امروزی است. با این وجود آنچه در نظر من از شناخت تک به تک بناها و یا مشخصات فیزیکی و تنوع طراحی آثار مهم‌تر است ساز وکاری است که منجر به پیدایش چنین آثاری شده است. در واقع با در نظر گرفتن اهمیت مطالعۀ موردی آثار، باید همواره به ساختار و ساز و کار معماری و فرآیند شکل‌گیری یک اثر معماری از زمانی که نیاز به خلق اثر حس می‌شود تا مرحلۀ سکونت گزیدن ساکنان اهمیت داده شود. اطلاعاتی از قبیل اینکه چه نیازی برای ساخت چنین بنایی در جامعه وجود داشته و معمار چه راهی برای حل آن مسأله طراحی انتخاب کرده و تحت چه شرایطی و در کدام سیستم آموزشی و حرفه‌ای، از جمله اطلاعاتی هستند که می‌توانند در بازسازی  شبکه بزرگتر ساز وکار معماری ما را یاری دهند.
برای پی بردن به ساختاری که معماران گذشته، به ویژه معماران دوران اسلامی در ایران، در فضای آن تعلیم دیده‌اند و کار کرده‌اند می‌توان به آموزش‌هایی که معماران گذشته می‌دیدند و رابطه‌ای که با صاحبان فنون و علوم دیگر داشتند پرداخت. یکی از علومی که همواره با معماری گره خورده و شاهکارهای معماری اسلامی را پدید آورده‌اند هندسه است. علمی که با کمک آن نقش‌ها و گره‌ها و مقرنس‌های پیچیده و پرشکوه معماری اسلامی به وجود آمدند و نشانی شدند از آمیختگی و رابطۀ تنگاتنگ معماری و هندسه در معماری گذشتگان. با این اوصاف در نظر ما معمار کسی است مسلط به هندسه، کسی که اشکال و قواعد هندسی را به خوبی می‌شناسد و می‌تواند تصوری سه بعدی از طرح خود داشته باشد.
از آنجایی که اطلاعات کافی درباره معماران گذشته، به ویژه در ایران، در دست نداریم نمی‌توان به قطع دربارۀ مهارتها و دانش معماران سخن گفت. از این رو بررسی و جستجو در منابع مرتبط با معماری همچون اطلاعات موجود درباره ریاضیدانان و مهندسان می‌تواند تصویری از وضعیت معماران گذشته را برایمان آشکار کند. در مقاله‌ای از Alpay Ozduralبا عنوان "Omar Khayyam, Mathematicians, and Conversazioni with Artisans" نویسنده به رابطه میان صنعتگران معماری و ریاضیدانان پرداخته و تصویری از درک و دانش معماران از هندسه و ریاضیات را عرضه می‌کند. او در این مقاله به موضوع مهم وجود جلساتی (Conversazioni) با حضور ریاضیدانانی چون عمرخیام و ابوالوفا با صنعتگران معمار اشاره می‌کند و مباحثی که این دو گروه در این جلسات مطرح می‌کرده‌اند. این مقاله وجوهی از ساز وکار معماری و وضعیت تسلط معماران به هندسه را در سیستم آموزشی و حرفه‌ای زمان گذشته  برای مورخان معماری روشن می‌کند.
نخست در این مقاله نویسنده در اولین مرحله به ناآگاهی معماران عثمانی از هندسه و به طور همزمان به اهمیت آن در معماری بر مبنای نقل قولی از رسالۀ معماریه اشاره کرده است. این در حالی است که به قول نویسنده معماری عثمانی دوران طلایی شکوه خود را تحت نظارت معمار سنان سپری می‌کرده و او این نکته را از رساله برداشت می‌کند که حتی اگر مبالغه‌ای در کار باشد، معمار دیگر در نظر ما آن نابغۀ هندسه‌ای نیست که عموما تصور می‌شود. از این نقل می‌‌‌توان این نکته را نیز دریافت که هندسه جزو تعالیم اولیه برای آموزش معماران جوان نبوده است؛ چرا که در غیر اینصورت پرسیدن از علم هندسه از معماران جوان و همچنین پاسخ نشأت گرفته از عدم آگاهی آنها بی‌مورد بوده است.
نکتۀ دیگری که از این مقاله آشکار می‌شود رابطه‌ای است که میان هندسه‌دانان و معماران وجود داشته است. بر اساس نقلی از ابوالوفا بوزجانی، او به عنوان ریاضیدان و هندسه‌دان در مجالسی متشکل از هندسه‌دانان و صنعتگران شرکت می‌کرده و موضوع جلسات درباره حل مسائل هندسی مربوط به معماری بوده است. در واقع نویسنده این گونه جلسات را وسیله‌ای برای انتقال دانش بین دو گروه صنعتگران و دانشمندان دانسته است. در واقع نویسنده بیان می‌کند که هندسه‌دانان برای حل مسائل مربوط به معماری راه‌حل‌هایی آسان‌تر و کاربردی‌تر برای معماران فراهم می‌کردند، دانشی ملموس‌تر برای سازنده بنا. نگارنده مقاله در مقالۀ دیگری این شیوه را شیوه «copy and paste» نام می‌نهد چرا که صنعتگر در این مرحله نیازی به آموزش هندسه نظری چون مهندسان نداشته و فقط به محصول نهایی آن و کاربرد آن می‌اندیشد و از آن بهره می‌جوید.
مبحث جالب دیگر نگارش بخشی از کتابی است که ابوالوفا برای معماران می‌نویسد با هدف کمک به آنها در ترکیب و تجزیۀ مربع‌ها که به گونه‌ای اساس طرح‌های هندسی در معماری اسلامی بوده است. در باب ساز و کار معماری و ساخت بنا، وجود مجالسی برای حل مسائل مربوط به هندسه کاربردی و تلاش مهندسان برای ملموس ساختن و قابل درک کردن هندسه برای معماران از اهمیت خاصی برخوردار است. در واقع به صورت غیرمستقیم وجود چنین مجالسی دلالت بر گفتگو و تبادل نظر دو طرفه میان اهل عمل و اهل علم و شناخت دوسویه بین آنها دارد و زنجیره‌ای که این دو قطب مهم را به هم پیوند می‌داده است. همچنین این مجالس اهمیت معماری را در بستر اجتماعی و فرهنگی دوره آشکار می‌کند؛ چنان که مجالسی به صورت ویژه برای حل مسائل هندسی مرتبط با معماری برگزار می‌شود (به احتمال زیاد برای ساخت بناهایی که دولت بانی آنها بوده است)، تلاش برای کاربردی کردن هندسه و گشودن راهی برای حضور علم جدید در فضای زندگی.
گرچه پرسش‌های بسیاری در این زمینه مطرح هستند که فقط با رجوع به چنین مقاله‌هایی پاسخ داده نمی‌شوند؛ ولی به نظر بنده نکاتی از این دست، برگرفته از چنین شواهدی در این مقاله، می‌تواند زمینه‌ای برای فهم ما به دنیای معماری گذشتگان بگسترد.

Ozdural, Alpay, (1995). “Omar Khayyam, Mathematicians, and “Conversazioni” with Artisans”, Journal of the Society of Architectural Historians, Vol.54, No.1, pp.54-71.

 

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر