از بدو ورود تئاتر به ایران و آن زمانی که حتی صاحب مکانی مختص خودش نشده بود، رد پای آن در بهترین محلۀ شهر آن زمان و به عبارتی محلهای اعیاننشین؛ یعنی محلۀ دولت پیدا شد. گرچه که مکانهایی هم در محلۀ ارمنیان قابل شناسایی است و این موضوع را شاید بتوان به ذات غیرایرانی تئاتر نسبت داد. بهعکس اکنون پس از گذشت حدود یک قرن از ورود تئاتر به ایران، مکانهای مختص آن را باید در محلههای مرکز و پایین شهر جستوجو کرد. این مکانها هم سالنهای ساخته شده به قصد اجرای تئاتر در دورۀ پهلوی را شامل میشود؛ و هم سالنهایی که بخشی از یک ساختمان را تشکیل میدهند و بدون در نظر گرفتن استانداردهای لازم برای اجرای تئاتر، فقط پاسخگوی تعداد زیاد اجراهای تئاتر امروزه هستند. به این ترتیب مشاهده میشود که با گذر زمان، ارزش شهری مکانهای تئاتر سیر نزولی داشته است. این در حالی است که اکثریت مخاطبان تئاتر طبقۀ مرفه جامعه هستند. با وجود اینکه چگونگی توجیه این تغییرات، تحقیق مفصلی را میطلبد، اما میتوان به طور مختصر احتمالاتی را برای آن برشمرد و بررسی دقیقتر را به آینده موکول کرد.
جن هاروی در تئاتر و شهر بیان میکند که مکانی که تئاتر در آن قرار میگیرد بر معنای آن تأثیرگذار است.[1] پس میتوان از محتوای تئاترهای که روی صحنه میرود، تا حدودی به عامل ایجادکنندۀ آن یعنی مکان و چرایی انتخاب آن پی برد. از طرف دیگر وی قرار گرفتن تئاتر در محدودۀ جغرافیای شهری را نتیجۀ مقبولیت اجتماعی میداند.[2] بنابراین با تکیه بر نظر هاروی محتوای تئاترهای اجرایی و مقبولیت اجتماعی دو عاملی است که به ترتیب، اولی از مکان اجرای تئاتر تأثیر میپذیرد و دومی بر مکان اجرای تئاتر تأثیر میگذارد. بر اساس این دو عامل میتوان احتمالاتی در مورد سیر نزولی ارزش شهری مکانهای تئاتر و تغییر اکثریت مخاطبان آن بیان کرد.
میتوان اینگونه تبیین کرد که با توجه به قرارگیری امروزۀ اکثر سالنهای تئاتر در محدودۀ مرکز روبه پایین شهر، به نظر میرسد در محیطی فرهنگی و هنریتر اطراف دانشگاههای هنر قرار دارند که مبنیبر نظر هاروی انتظار میرود محتوای اجراها از این مکانها تأثیر بپذیرد. اگر محتوای اجراها را شامل مواردی اعم از عوامل اجرایی و همچنین متن اجرا و امکانات صحنه بدانیم، در این محیطها حتی تئاترهای دانشجویی با عوامل ناشناختهتر و امکانات کمتر نیز مشاهده میشود. اما در مقابل این مکانها، برخی هم مانند تماشاخانۀ ایرانشهر، تالار وحدت، تئاتر شهرزاد، تئاتر شهر و همینطور تئاتر پالیز که به تازگی تعطیل شد، با قیمت بلیت بالاتر و عوامل اجرایی شناختهشدهتر و همینطور امکانات بیشتری وجود دارند که مخاطبشان اکثراً افراد مرفه جامعه هستند.[3] بنابراین به نظر میرسد که شرایط حال حاضر ایران در تحلیل هاروی یک استثناء محسوب میشود و نمیتوان مقبولیت اجتماعی را صرفاً عاملی مؤثر بر مکان اجرای تئاتر دانست. حال باید دید چه اتفاقی منجر به این شده است که برخلاف اکثریت مخاطبان تئاتر که مرفهین جامعه هستند، مکانهای اجرای تئاتر نسبت به گذشته که بهترین نقطۀ شهر بودند، سیر نزولی پیدا کرده است. برای این موضوع فرضیههایی وجود دارد. برخی از مکانهای مذکور در دورۀ پهلوی ساخته شدهاند که آغاز پیدایش مفهومی به نام بالای شهر پایین شهر و به تبع آن مهاجرت ثروتمندان به بالای شهر بوده است. برخی از مکانهای تکمیلی امروزه نیز به تبعیت از مکانهای قدیمی و برای رقابت با آنها در این محلهها ساخته شدهاند. فرضیۀ دیگر عدم توجه به این هنر بهمثابۀ هنری که مکان مستقل خود را میطلبد، از سوی مسئولان ساختوساز است؛ چنانچه ساخت مجتمعهای تجاری نسبت به ساخت تئاترها در اولویت قرار دارد. همچنین بیشتر بودن طرفداران سینما نسبت به تئاتر عامل دیگری است که میتواند این بیتوجهی را توجیه کند. علت این امر آن است که در اواخر دورۀ قاجاریه و جایگیری تئاترها در محلۀ دولت، علیرغم استفادۀ میرزا ابراهیمخان عکاسباشی از دستگاه سینماتوگراف، تئاتر یگانه هنر نمایشی مرسوم بود.
منابع
- هاروی، جن. تئاتر و شهر. ترجمۀ سپیده خمسهنژاد. تهران: مروارید، ۱۳۹۲.