آنچه در این نوشته آمده، حاصل یک تحقیق دامنهدار نیست، بلکه گذری شتابزده بر نظر ارنست هرتسفلد باستانشناس پرآوازه آلمانی در خصوص فهم کلی نام فضاهایی است که با واژه چهار ترکیب شدهاند. نظر هرتسفلد با توجه به سابقه تحقیقاتی که در ایران داشته، و آشنایی او با زبانهای باستانی، شایسته توجه است. او در کتاب خود با بررسی معنی چهارتاق و قیاس آن در فیروزآباد نتیجه گرفته که واژه چارقاپو یا چارتاق در حدود سال ۲۲۴م. پدید آمده است.
هرتسفلد در توضیح چارتاق نوشته:
"لغت چارقاپو [۲] در خرابههای [۳] قصرشیرین، واژهای کردی است که چهار دروازه [۴] یا دروازهی چهارگوش [۵] معنی میدهد. در [خطّه] فارس، نام معمول آثاری با همان وصف، چارتاق [۶] (چهار دروازه تاقدار[۷]) است. این تسمیه کاملاً طبیعی است، زیرا که بنا شامل چهار تاق میباشد؛ اما در عین حال معنای گستردهتری به عنوان یک اصطلاح معماری دارد. این لغت شبیه چارسوق [۸]، معرب واژه کهن پارسی است که مفهوم چهار بازار [۹] دارد. اما در اصل پلان مربع چهارگوشی [۱۰] است که در عین حال محلی برای اجتماع داد و ستد [۱۱] میباشد؛ یا چارجوی [۱۲] (چهار کانال [۱۳]) [به معنی] حوض [۱۴] امروزین، برای آبانبارها [۱۵] یا قلعه [۱۶] معمولاً در جایی واقع شده که دو کانال یکدیگر را قطع میکنند. [با توجه به آنچه بیان گردید معلوم میشود که] اصطلاحات یاد شده به چارتاق وابسته میباشند." [۱۷] [۱۸]
در این نوشتار ابتدا هرتسفلد به صورتی ناپیدا، دو واژه چارقاپو و چارتاق را با پلانِ گونه ذکر شده مطابقت داده، سپس با بیان شباهت لغت چارسوق به چارتاق (یا چارقاپو)، پلان این فضای معماری را چهارگوش، فرض کرده است. در واقع او در پی تصور شکلی عدد چهار است که در قالب مربع تجسم مییابد. هرتسفلد در ادامه، با اشاره به واژه چارجوی که حاصل از تقاطع دو کانال بوده آن را تعبیر به حوض یا آبانبار میکند. که باز هم پلانی چهارگوش دارند. [۱۹] از نوشته کوتاه هرتسفلد متکی به پلان مربع چهارتاقی، برمیآید که اسم فضاها و اندامهای معماری در ترکیب با عدد چهار، دارای مفهوم شکلی چهارضلعی یا چهارگوشه هستند. این در حالی است که به نظر میرسد امروزه این مفهوم بیش از آنکه یادآور شکل چهارگوش باشد، تداعی کننده محورهای انتظام دهنده چلیپایی بوده که نظر به چهار سوی فضا دارند.
[۱] این کتاب تحت عنوان تاریخ باستانی ایران بر بنیاد باستانشناسی توسط انجمن آثار ملی چاپ شده است.
[2] čuār-qapu
[۳] ruin. هرتسفلد در متن، همهجا آثار را با این واژه خوانده است که در ادامه ترجمه با لغت بنا جایگزین گردید.
[4] Four-gates
[5] quadruple-gate
[6] cār-tāq
[7] four arches gates
[8] čār-sūq
[9] four bazars
[10] four-cornered quadrangle
[11] forum, market-place
[12] čār-jūy
[13] four canals
[14] haud
[15] water-cisterns
[16] castella
[17] Herzfeld, Ernst. Archaeological History of Iran. London: Oxford university press, 1935, p.90.
[۱۸] در چاپ انجمن آثار ملی اینگونه آمده:
خرابه «قصر شیرین» به «چارقاپو» موسوم است و آن لغت کردی است بمعنی «چهار دروازه» با [یا] یک دروازة مرّبع. در «فارس» نام معمولی اینگونه بناها «چارطاق» است. یعنی چهار طاق دروازه دارد. این تسمیه کاملاً طبیعی است. زیرا که آن خرابه دارای چهار طاق میباشد.
ولی این کلمه یک معنای بهتری دارد که آن یک اصطلاح فن معماری است. این لغت شبیه است به لغت «[چهار]سوق» که اصلاً یک کلمه پهلوی قدیم بوده است. و معرّب شده و چهار بازار معنی میدهد. اصلاً بنای مربعی که چهار زاویه دارد و در همان حال محل یک بازار میباشد، همچنین کلمه «چارجوی» یعنی چهار کانال که آن را «چهارحوض» یعنی آبانبار میگویند و معمولاً «چهار جوی» در محلی که دو کانال بیکدیگر تقاطع میکنند بوجود آمده است. همین لغت «سوق» در زبان نبطی خود برای معبد استعمال شده است و شبیه است به لغت «سوك» فارسی[*] و همین اصطلاح است که همه چهار طاق معنی میدهد. (هرتسفلد، ارنست. تاریخ باستانی ایران بر بنیاد باستانشناسی. ترجمه علیاصغر حکمت. تهران: انجمن آثار ملی. ۱۳۵۴، ص ۱۵۲)
[۱۹] به نظر میرسد که در اینجا پلان گرد برای حوض و آبانبار مدنظر نویسنده نیست.
[*] دو جمله اخیر توسط مترجم از حاشیه کتاب به متن منتقل شده است.