چندی پیش با بنیادی به نام حاجیبابا آشنا شدم که گویا در نیویورک فعال است و اغلب به مطالعه و جمعآوری فرشهای شرقی میپردازد. تصویری که این بنیاد بر صفحه اول پایگاه اینترنتیاش گذاشته، مرا به فکر فرو برد. تصویری که در نگاهی گذرا هم آشناست و ما را به یاد بسیاری از تصویرهای مشابه و حال و هوایی خاص میاندازد. دورنمایی از مردم روزگار دور که با شترهایشان روی ریگهای بیابان نشستهاند، چادری را در گوشهای دیگر افراشتهاند و البته مقابلشان برجهای بلند، به مثابه عناصر دنیای نو خودنمایی میکنند. نشانههای آشنای تصویر را بگذارید کنارِ نوشته the hajjibaba club که انگار از قصههای علاءالدین و علیبابا و باقی نمایندگان تامالاختیار شرق - در دنیای غرب- آمده است! آیا چنین تصویری خالی از حقیقت است؟ آیا در شرق شتر و شترسوار وجود ندارد و در غرب برجهای بلند ساخته نشده است؟ آیا شرق و غرب با هم متفاوت نیستند و تقابل این دو مفهوم از اساس نادرست است؟ میدانیم که متفکران کمابیش از شرقشناسی و ویژگیهایش سخن گفتهاند. شاید مهمتر از همه ادوارد سعید(۱) باشد که صریحاً به روند مسلط شدن چنین تصاویری تاخته است. از نگاه او گذر زمان و تکرار توصیفها و تصاویر یکسان، به تدریج مفهوم شرق را از واقعیتی با ویژگیهای متنوع، به قطب مخالف دنیای نو تبدیل کرده که مهمترین حسن و اهمیتش تفاوت با غرب است. بنا بر این شرقشناسان در مسیر تاریخی فعالیت خود نقاط تمایز شرق و غرب را برگزیدهاند و با کنار هم گذاشتن آنها، تصویری خاص از نیمه دیگر دنیا ساختهاند که خود را در تقابل و تفاوت با جایی دیگر تعریف میکند(۲). بنا بر این در نگاه منتقدانْ شرقِ شرقشناسان بیش از آنکه خودش باشد و با اجزای متنوع تعریف شود، تصویری معکوس در آینه غرب است که مدام در کتابها و تصاویر و توصیفها تکرار میشود و بر واقعیت برتری مییابد. حال بیایید این توصیف اجمالی از شرقشناسی را با کار خودمان مقایسه کنیم. ما چگونه به معماری گذشته نگاه میکنیم؟ بیگمان همه تصویری از گذشته در ذهن داریم که مسیر یافتن پاسخهای ما را در این حوزه شکل میدهد. تصویری بسیار مهم که معمولاً از اهمیت آن غافلیم. درباره صدق یا کذب مصداقهای شرقشناسانه پرسیدیم. اینجا هم میتوانیم بپرسیم که آیا همه مسائل ما در این خلاصه میشود که ممکن است یافتههای ما درباره گذشته نادرست و دروغ باشند؟ آیا اگر خبرهای درست درباره معماری گذشته یافتیم و آنها را نشر دادیم، لزوماً تصویر روشنی از گذشته این حوزه به دست دادهایم؟ در دو یا سه سال گذشته که با برخی تاریخنامههای معماری ایران مواجه بودم، میدیدم که گاهی شواهد ارزشمندی که محققان با زحمت فراوان یافتهاند، چهرهای تکراری و تغییرناپذیر از معماری گذشته ایران عرضه میکند. چنین محصولی از همان تصویر تکراری و همیشگی به دست میآید که محقق در ذهن دارد و در سرزمین وسیع گذشته به دنبال شواهدی بر تأیید آن میگردد. شواهدی که حتی اگر همگی درست باشند هم میتوانند چنان گزینش شوند و کنار هم قرار بگیرند که ارتباط ما و معماری گذشته را چون نسبت ساکنان برجهای بلند و بادیهنشینان تصویر کنند.
سرزمین وسیع گذشته
1.Edward Said
۲. ن.ک: سعید، ادوارد. شرقشناسی. ترجمه لطفعلی خنجی. تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۶.
اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط