×

جستجو

دشواری‌ها و گرایش‌های معرفت‌شناختی در تقاطعِ تاریخ‌های معماری و نظریه‌های انتقادی، قسمت پنجم

ای‌یِن بوردِن، جین رِندِلترجمه‌ی مهرداد قیومی بیدهندی

قسمت اول یادداشت

قسمت دوم یادداشت

قسمت سوم یادداشت

قسمت چهارم یادداشت

 

مواجهه‌ی پنجم: مباحثات میان‌رشته‌ای

مخاطبان یا خوانندگان تاریخ معماری را نیز می‌توان دگرگون کرد. در بسیاری از موارد، تاریخ معماری یا معطوف است به مخاطبانی که قرار است منحصراً معمار باشند؛ و/یا معطوف به «گردشگران» معماری‌ای است که بیشتر دل‌بسته‌ی دیدن ساده‌ی ساخته‌هایند تا فهم معماری مطابق دامنه‌ی کامل استعدادهای تفسیری‌اش. در اینجا، وظیفه انتقال معناست؛ فهماندن ربط معماری به کسانی که یا بیش از حد غرقه در فرهنگ معماری‌اند، یا چنان‌که بایست بدان آغشته نیستند. راه انجام دادن این کار این نیست که معماری را چون فعالیتی مستقل عرضه کنیم که فقط وقتی به‌جا آورده می‌شود که به شیوه‌های خودش با آن کاملاً درگیر شویم یا جداگانه آن را دورادور تماشا کنیم؛ بلکه باید معماری را چون چیزی عرضه کنیم که می‌توان آن را در دریافت‌های گسترده‌تر درباره‌ی تولید فرهنگی درآورد و فهمید.

چنین وظیفه‌ای را البته می‌توان با نشان دادنِ سیاق[۵۷]‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی معماری به انجام رساند؛ و کثیری از تاریخ‌های معماری دقیقاً چنین می‌کنند. با این حال، چنان‌که مانفردو تافوری[۵۸] گفته است، چنین سیاق‌هایی ترکیب‌هایی واحد و یکدست نیست:

«کافی نیست که جستجو را از متن ... به سیاق منتقل کنیم. سیاق متصل و پیوسته است ... اما همواره اتفاقات فنی آن را فرومی‌شکنند: شگردهای تاکتیکی که به‌نحوی مبهم در راهبردهای کلان‌تر مداخله می‌کنند؛ ... ایدئولوژی‌های زیرزمینی که همچنان در مرتبه‌ی بین‌اذهانی فعالیت می‌کنند؛ ... روش‌های مختلف سلطه‌گری، هریک از اینها زبان ترجمه‌نشدنی‌ای خاص خود دارد.»[۵۹]

اگر قرار باشد در تاریخ‌های معماری به سیاقْ چون بخشی از موضوع آن نظر کنیم، باید با نظریه‌پردازی‌ها و روش‌های تفسیری گوناگونی هم که دیگران پیش‌تر برای تحلیل آن سیاق‌ها به‌کار برده‌اند روبه‌رو شویم و آنها را بسط دهیم. بنابراین، پنجمین مواجهه نه فقط این است که معماری را باید چون موضوعی تاریخی در درون سیاق‌های گوناگونی تاریخی قرار داد؛ بلکه این هم هست که تاریخ معماری باید در مباحثات میان‌رشته‌ای معطوف به نظریه‌پردازی‌های گوناگونِ امر فرهنگی شرکت کند. در اینجا، «مخاطب» را طوری در نظر می‌گیریم که بتوان به مباحثات دانشگاهی و اندیشمندانه هم پرداخت؛ مباحثاتی که خود درگیر مجموعه‌ی آشفته‌ی جامعه و مکان و زمان در سیاقِ انواع نظریه‌های انتقادی‌اند.

 مواجهه‌ی ششم: آشکار کردن روش‌شناسی

مورخان با پرداختن به نظریه‌ی انتقادی می‌توانند روش‌شناسی‌هایشان را بر خوانندگان آشکار کنند و به آنان امکان بدهند آنچه را می‌خوانند کامل‌تر در کنند (و از آن پرسش کنند). اگر بخواهیم مثالی از تئاتر بیاوریم، این یعنی آشکار کردنِ نه‌تنها خود صحنه، بلکه همه‌ی قرقره‌ها، طناب‌ها، پرده‌ها، و دریچه‌ها به‌علاوه‌ی جلوه‌های اجرایی صحنه مانند موسیقی، نورپردازی، و روایت، که به ترتیبْ دادنِ اجرا و مسیر نمایش کمک می‌کند. پس، در ادامه‌ی آن تمثیل تئاتری، کسی که از جلوه‌های فاصله‌گذاری (فاوـ افکته[۶۰]ی برشت[۶۱]) به‌عمد استفاده می‌کند تا سرشتِ برساخته‌ی تاریخ را آشکار کند رویکردی برشتی[۶۲] در پیش گرفته است.

مهم است بپذیریم که این چیزی بیش از عملیات فنی محض است؛ بلکه حمله‌ای است به معرفت‌شناسی یا اپیستمولوژیِ[۶۳] تاریخ به منزله‌ی روایتِ رویدادهای گذشته (اپیستمولوژی مأخوذ از اپیستمه[۶۴]ی یونانی به معنای معرفت است). در چنین تاریخی [که مخالف تاریخ روایی است]، ابژه‌ی تاریخی را طوری تلقی می‌کنیم که هم محصولِ نوشتنِ تاریخی باشد و هم، به همان قوّت، مبدأی که نوشتن تاریخی از آنجا آغاز می‌شود.

«مشکل از وقوف بر این آغاز می‌شود که وحدتِ هر گفتمان چندان مبتنی بر ثَبات و بی‌تایی ابژه نیست؛ بلکه بیشتر مبتنی بر مکانی است که در آن، ابژه‌ها به ظهور می‌رسند و پیوسته تبدّل می‌یابند.»[۶۵]

به عبارت دیگر، معماری همان‌قدر زاده‌ی تاریخ معماری محسوب است که تاریخِ معماریْ مبتنی بر معماری است. بنابراین، از حیث معرفت‌شناختی، خواننده تشویق می‌شود که به خود زمینه‌هایی توجه کند که بازنمودهای تاریخی در دل آنها شکل گرفته است؛ و نیز تشویق می‌شود که به رویدادهای تاریخ بنگرد و از آنجا، به سرشت برساخته‌ی همه‌ی رویدادها بیندیشد، از تاریخ تا زمان حال.

ادامه دارد.

 



[57] context

[58] Manfredo Tafuri (1935-1994)

[59] Manfredo Tafuri, The Sphere and the Labyrinth: Avant-Gardes and Architecture from Piranesi to the 1970s (Cambridge, MA: MIT Press, 1987), p. 5.

[60] V-Effekte

[61] Bertolt Brecht (1898-1956)

[62] Brechtian approach

[63] epistemology

[64] episteme

[65] Michel Foucault, The Archaeology of Knowledge (New York: Pantheon, 1972), p. 32.

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر