بحثها دربارۀ گسترش محوطۀ محاط در زیر گنبد در جریان بود که نخستین شهر به انحصار کامل در داخل گنبد رأی داد؛ انحصار در گنبدی وسیع که در آن زمان نماد افتخارآمیز مهندسی پیشرفتۀ هزارۀ جدید بود. عظمت این ساختار و نمایش ظریف و پرطمطراق آن بر اشتیاقها دامن زد؛ این شکوهمندیِ نوظهور از خواستی حکایت داشت که دیگر دستبردار نبود. مخالفانْ انزوای خصومتآمیزِ شهر را به باد انتقاد میگرفتند و آن را که با نیمکرهای از جنس «وِریدیگلو» احاطه شده بود، به شهر محصور قرونوسطایی شبیه میدانستند که فنآوری پیشرفتۀ آن صرفاً تحجّر آن را از نظرها پنهان میکند. و اما طرفداران و موافقان، چنانچه انتظار میرفت، نبوغ مهندسی و شکوه فنآوری گنبد جدید را تحسین میکردند و آن را به لحاظ عظمت و اهمیت با آسمانخراشها، پلهای معلق، سدهای هیدروالکتریک، و اهرام باستانی قیاس میکردند. برخی شهر گنبدپوش را برای هوای پاکیزهاش تحسین میکردند؛ زیرا دستگاه تهویۀ گنبد آلودگی کارخانهها و دود سوختهای فسیلی را دفع میکرد. برخی دیگر رویکرد زیباییشناسانه اتخاذ میکردند و فضای محاط گنبد را برساختهای فرحبخش، سرشار از روحی شاد، توصیف میکردند؛ آنچه پلازاهای کهن اروپایی با فوارهها و درختانِ سایهگستر یا مال[1]های آمریکاییِ مجهز به فودکرت[2] و پارک بازی را یادآور بود؛ به باور آنها، اهالی شهر در زیر گنبد خود را در جامعهای یکپارچه میدیدند؛ جمعی گسستناپذیر که به تبع علایق مشترکشان در جایی جدای از سایرین گرد آمدهاند.
گنبد جدید، که تقریباً همه را شگفتزده کرده بود، بلافاصله تکثیر نشد. شاید چون مردم حس میکردند سرعت پیشرفت گنبدسازی کمی بیش از حد بوده و برای مطالعۀ دقیقتر پیامدهای فنآوری جدید کمی مکث و تأمل لازم است. همچنین هزینههای چنین گنبد عظیمی از بودجۀ سالانۀ شهرها، مگر ثروتمندترینِ آنها، بسیار بیشتر بود. مشکلات عملی فراوانی هم هنوز حلنشده باقی مانده بود؛ مانند بهینۀ جریان آمد و شد چه برای ورود به گنبد و چه برای خروج از آن، الگو و دوام روشنایی شبانه، و مهاجرت فصلی پرندههایی که در داخل گنبد زندگی میکردند. مردم هنوز نمیدانستند که آیا زندگی در زیر گنبد امنتر است یا در بلندمدت این حصار دائمی ممکن است خطراتی به همراه داشته باشد. به رغم این بیمها و امیدها، تصمیماتْ پشت درهای بسته گرفته میشد؛ تصمیماتی که خیلی زود همه چیز را متحول کرد.
ما در پیامدهای آن تصمیمات زندگی میکنیم. اینکه «اَبَرگنبد» را صرفاً عظیمترین دستاورد تاریخ معماری بخوانیم، ناکافی و گمراهکننده است. این رویداد خیزشی فوق همۀ اینها و به سوی قلمروی تازه است که هیچ نامی ندارد. قصۀ ساختنش مشهور است: ماجرای آغاز کار از هر دو ساحل؛ برپایی ستونهای عظیم؛ فروپاشی زودهنگام پیهای شمالغربی؛ ساخت فرودگاههای ساحلی؛ و پوشاندن آخرین فاصلهها. خیلی از ما به سختی زمانی را به یاد میآوریم که در زیر این سقفِ بلندِ شفاف از «سِلِستیلوگس» زندگی نمیکردیم [ادامه دارد ...]
[1] mall
[2] food court