در سمت چپ ایوان قبلۀ مسجد جامع ابرقو، زیر یک طاق چهاربخشی (به ابعاد یک مربع حدودا ۳ در ۳ متر) و دو طاقنمای دوسوی این قسمت، تزیینات نقاشی بسیار ظریفی وجود دارد که در نگاه نخست تکرنگ و تکرارشونده، و به شکل نقوش مهری به نظر میرسد (تصویر ۱). نقوش بر زمینۀ سفید روی سیمگل به رنگهای آبی تیره، آبی کمرنگ، سبز و قرمز اجرا شدهاند. با نگاهی دقیقتر آثاری از طلاچسبان نیز روی بدنه باقی است. با برداشت دقیق نقوش، مهری و تکرار شونده نبودن و حتی بداهه بودن نقوش در برخی قسمتها قابل اثبات است. در بخشهایی از نقش به خطوط اتصال و تقارنی برمی خوریم که نشان خطاندازی اولیه برای نظم دادن به نقوش اجرا شده است. بر روی سطح سفیدکاری شده تقسیمبندی اولیه انجام شده و سپس نقوش بر مبنای محل تعیین شده اجرا شدهاند.
گرچه سندی مبنا بر قدمت این آثار در خود بنا موجود نیست، مشابه این نقوش را در بناهای دیگری می توان یافت. نمونۀ دیگر این نوع تزیین در نقاشیهای مدرسه غیاثیۀ خرگرد (۸۴۶ هجری) دیده میشود( تصویر ۲) . البته در آن نمونه گرچه شباهت رنگها وجود دارد، نقوش آبی درون تقسیمات شبکۀ قوسها و مقرنسها آمده و در ترکیب با تقسیمات ریز گچی است. از دیگر نمونههای کاربرد رنگ آبی روی سفید برای نقاشی بنا، تزیینات درون بقعۀ قاضیزادۀ رومی (حدود839 هجری) از مجموعۀ شاه زنده در سمرقند است (تصویر۳). در این بنا نیز نقوش سفید روی زمینۀ آبی البته به همراه نقاط طلایی وجود دارد. نمونههای مشابه نقاشی تزیینی سفید و آبی روی بناها را اما در نگارههای باقیمانده در نسخ خطی دورۀ تیموری می توان یافت. در این نگارهها گاه بنایی در پسزمینۀ اثر دیده می شود که با نقاشی آبی روی زمینۀ سفید تزیین شده است.
در بررسی توماس لنتز در مورد دیوارنگاری تیموری[۱] نیز بر همین اسناد مکتوب از دیوارنگاری و بازنمایی فضاهای معماری تزیین شده تاکید شده است. لنتز بر تاثیر فرهنگ و هنر شرق دور و چین در این دوران بر نقشمایههای دیوارنگاری صحه میگذارد و نقوش تکرنگ و ظریف نقاشیها و سرامیکهای سفیدآبی وارداتی از چین به ایران در دوران مغول را منبع الهامی برای شکلگیری نقوش این چنینی میداند (Lentz,254). با نظر به این بررسیها میتوان نقاشیهای مسجد جامع ابرقو را هم به قرن نهم هجری نسبت داد.
پس از آزمایش های مختلف روی نمونه رنگ برداشت شده از این نقاشیها، مواد خام رنگی به کار رفته در این نقاشیها به این صورت شناسایی شد:
رنگ سفید زمینه هونتیت یا گل سفید است که به احتمال زیاد از معادن خود منطقه به دست امده است. همراهی ترکیب اگزالات کلسیم احتمالا حاصل از واکنش رنگدانه با بست پروتئینی مخلوط با آن نکتۀ جذاب دیگری در این بررسی بود. رنگ سبز آتاکامیت یا کلرید قلیایی مس است که در واقع نوعی از زنگار ایرانی است. این رنگ تا به حال در چند بنای دیگر بررسی شده در ابرقو و شهرهای دیگر نیز شناسایی شده است. رنگ قرمز اجرا شده بر روی لایههای آبی حاصل رنگدانۀ سرنج یا قرمز سرب است که سابقۀ طولانی در نقاشی ایرانی دارد.
در نقاشی ها دو نوع رنگ آبی شناسایی شد. یکی از رنگدانه ها لاجورد طبیعی است. نزدیکی جغرافیایی ایران با منطقۀ بدخشان در افغانستان امروز که معادن لاجورد آنجا از گذشتۀ دور شناخته شده بود، سبب شده که مرسومترین رنگدانۀ آبی نقاشی ایرانی لاجورد طبیعی باشد. رنگدانۀ آبی دیگر اسمالت[۲] یا لاجورد فرنگی است. لاجورد فرنگی در واقع خرده های شیشه ای رنگ شده با ترکیبات کبالت در ساختار شیشۀ پتاسیمی است که در کاشی سازی ایرانی و ساخت لعاب کاربرد داشته است. میزان اکسیدکبالت در این رنگدانه بیش از میزانی است که معمولا در شیشۀ آبی رنگ دیده میشود تا در هنگام پودر شدن رنگ آبی آن حفظ شود. این رنگدانه در تاریخ نقاشی اروپای قرون پانزدهم تا هجدهم میلادی یه عنوان جایگزین ارزانی برای لاجورد گرانبها مرسوم بوده و در نقاشیهای زیادی از این دوره شناسایی شده است[۳].
یافت شدن اسمالت در ابرقو از آن جهت اهمیت دارد که گزارشی از شناسایی آن در نمونه های تاریخی درون ایران وجود ندارد. در مدخل کبالت از دانشنامۀ ایرانیکا[4] مطالبی آمده است و تصریح شده که هیچ نمونهای از کاربرد اسمالت در ایران به عنوان رنگدانه موجود نیست. بررسیهای انجام شده بر روی این نمونه نشان می دهد که رنگ مذکور منشا بومی دارد و مواد خام سازندۀ آن احتمالا از معادن کبالت قمصر تهیه شده است.
نتایج مفصل این پژوهش را در مقالۀ زیر می توانید ببینید:
Holakooei, P., & Karimy, A. H. (2015). Micro-Raman spectroscopy and X-ray fluorescence spectrometry on the characterization of the Persian pigments used in the pre-seventeenth century wall paintings of Masjid-i Jāme of Abarqū, central Iran. Spectrochimica Acta Part A: Molecular and Biomolecular Spectroscopy, 134, 419-427.
[1]- Lentz, T. W. (1993). Dynastic Imagery in Early Timurid Wall Painting. Muqarnas, 10, 253-265.
[2] - Smalt
[۳] - برای اطلاع بیشتر در این مورد نک:
Jonynaite D.,Senvaitiene J.,Beganskiene A.,Kareiva A.(2010) Spectroscopic analysis of blue cobalt smalt pigment, Vibrational Spectroscopy,Volume 52, Issue 2, Pages 158–162.
Mühlethaler, B., and J.Thissen(1993) Smalt. In Artists’ pigments: A handbook of their history and characteristics, vol. 2, ed.AshokRoy. Washington, D.C.: National Gallery of Art. 113–30.
[4]- West FitzHugh E.and Floor W. M.(1992) Cobalt in: Encyclopedia Iranica, Vol. V, Fasc. 8, pp. 873-875.