بنای معروف به آتشکدۀ فیروزآباد بزرگترین اثر از دورۀ ساسانیان است که در دشت فیروزآباد باقی مانده است. این عمارت را به اردشیر بابکان نسبت دادهاند؛ اما تاریخ احداث و چیستیِ آن همچنان محل بحث دانشوران است.
در این تحقیق، احسان طهماسبی میکوشد چیستی و چگونگی پدید آمدن و تداوم حیات این عمارت را روشن سازد. برای رسیدن به این هدف، در گام نخست به شناخت انسان و جنبههای گوناگون زندگی فردی و اجتماعی او درآغاز شاهنشاهی ساسانیان و همچنین به شناخت قلمرو جغرافیایی و تاریخی پارس و فیروزآباد میپردازد. سپس در پی شناخت دقیق کالبد بنا و نسبت آن با محیط پیرامونش برمیآید؛ و سرانجام با استفاده از منابع اولیۀ مکتوب و مادی و شواهد آثار مشابه، تصویری خواناتر از زندگی درون بنا را روشن میکند.
پرسشهای اصلی این تحقیق از ویژگیهای فردی و اجتماعی انسان ساسانی، پدید آورندۀ اثر، و مهمترین مکانهای سکونتگاهی او و کیفیت زندگی درون بناست. در این جهت، بخشی از این تحقیق به بررسی آراء متفاوت راویان و مورخان متقدم و متأخر دربارۀ کارکرد این اثر اختصاص مییابد و آراء مورخان متأخر غربی دربارۀ کاخ بودن این اثر بررسی و نقد میشود.
این تحقیق دارای سه فصل است. محقق در فصل اول به بررسی رویدادهای تاریخی منجر شده به پیدایش شاهنشاهی ساسانی و مهمترین ویژگیهای جامعۀ ایران، مانند نسبت دین و حکومت و جایگاه روحانیان در میان طبقات جامعۀ ساسانی و اصلیترین عرصههای زندگی آنان میپردازد. در فصل دوم، ایالت بزرگ پارس و منطقۀ فیروزآباد، نخستین و مهمترین مرکز حکومتی دینیشان را بررسی میکند و به ویژگیهای جغرافیایی پارس و قدمت سکونت و مهمترین رویدادهای تاریخی در آن و همچنین وضعیت کنونی فیروزآباد و جغرافیای تاریخی منطقه و عرصههای زندگی انسان ساسانی میپردازد. در فصل سوم، به کالبد بنا و بررسی تطبیقی آن با سایر کاخها و آتشکدههای ایران میپردازد تا به درک درستی از کیفیت فضایی بنا و منبایی تجربی برای قضاوت دربارۀ چیستی بنا دست یابد. پارۀ دیگر این فصل به جستجوی توصیف این اثر در منابع اولیه اختصاص دارد که به شناخت ماهیت آن کمک بسیاری میکند.
احسان طهماسبی. «آتشکدۀ فیروزآباد، معنا و مکان: بررسی معماری آتشکده یا کاخ فیروزآباد و جایگاه آن در آغاز دورۀ ساسانی». پایاننامۀ کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران. استاد راهنمای اول دکتر محمدرضا رحیمزاده. استاد راهنمای دوم مهندس سید محمد بهشتی. تهران: دانشگاه شهید بهشتی، اسفند ۱۳۸۷.