×

جستجو

بدن و معماری ــ بخش اول

در معماری و هنر غرب اهمیت و نقش بدن انسان را از دو حیث می‌توان بررسی کرد: اول این که معماران و نظریه‌پردازان به انحاء مختلف بدن را ملاک و معیار طراحی ‌‌دانسته‌اند؛ دوم آن که نظریه‌پردازان در حوزۀ ادراک معماری و دیگر هنرهای تجسمی، علاوه بر ذهنیت انسان، به نقش بدن نیز توجه کرده‌اند. یادداشت اول و دوم «بدن و معماری» مروری کلی است بر این که چطور این مقوله الهام‌بخش طراحی و موجب شکل‌گیری قاعده و معیار در معماری بوده است. یادداشت سوم  به این موضوع می‌پردازد که چگونه انسان به واسطة بدن خود فرم و فضا را درک می‌کند و حتی به آن شکل می‌دهد.

بحث «بدن انسان به منزلۀ معیار طراحی» از نوشته‌های ویتروویوس نشأت می‌گیرد. او در «ده کتاب معماری» برای تعریف هماهنگی و تناسب در بنا، بدن انسان را معیار قرار می‌دهد و معتقد است وجود تناسب و توازن در بنای یک معبد منوط است به رابطۀ صحیح میان اجزاء‌ و تناسب آنها با یکدیگر و با کل؛ همان‌طور که در بدن یک «انسان خوش‌اندام» چنین است. ویتروویوس «مرد یونانی» را دارای بدن ایده‌آل می‌داند و در کتاب سوم تناسبات عددی آن را به دقت بیان می‌کند: «صورت، از چانه تا بالای پیشانی ... یک دهم تمام قد است، دست باز از مچ تا نوک انگشت میانی همین‌‌طور، سر از چانه تا بالای آن یک ‌هشتم است و ...»، همچنین تناسبات را در قالب هندسی نیز تشریح می‌کند: «...اگر فردی به پشت بخوابد و دست و پاهایش کشیده باشد؛ انگشتان وی با محیط دایره‌ای به مرکز ناف مماس می‌شود؛ چنانچه بدن انسان در دایره‌ محاط و مربعی هم در آن دیده می‌شود ...».

در رنسانس معماران بار دیگر برای رسیدن به تناسبات ایده‌آل به معماری یونانی و رومی و نوشته‌های ویتروویوس مراجعه کردند. بر اساس همین نوشته‌ها بود که حدود ۱۵۰۰ سال بعد داوینچی طرح مشهور انسان ویتروویوسی را ترسیم کرد؛ فرانچسکو دی‌جورجو مارتینی[1] به بررسی نسبت‌‌ها در نقشۀ بناها و سرستون‌ها پرداخت و دیه‌گو دی ساگردو[2] رسالة «ابعاد رومی»[3] را نگاشت.[4]

 اما قیاس ویتروویوس میان بنا و بدن به همین موضوع محدود نماند؛ او در کتاب چهارم، سه سبک اصلی دوریک، یونیک و کرنتین را بر اساس تمایزات جسمانی و روحی زن و مرد توضیح می‌دهد. از نظر او دوریک تناسب، قدرت و زیبایی بدن مرد را نشان می‌دهد، ستون دوریک بی‌پیرایه و ساده و صرفاً دارای اجزاء ضروری است و ظاهرش قدرت ماهیچة مرد را مجسم می‌‌کند و مناسب معبد خدایانی با قدرت مردانه چون آپولو و هرکول است. ستون یونیک با تنه‌ای باریک و سرستون طوماری، لطف، ظرافت و زیبایی زنانه دارد و مناسب معبد الهگانی چون دیانا و آتنا است. ستون کرنتین، که بسیار به طبیعت نزدیک می‌شود، تقلیدی است از پیکرة کوچک و باریک دوشیزه‌ای با گیسوان مجعد و مناسب معبد ونوس است. می‌توان گفت در این کتاب برای اولین بار مسئلۀ «جنسیت در معماری» که ریشه در اساطیر یونانی داشت، مطرح شد و در طول تاریخ معماری غرب تداوم یافت. در رنسانس جنسیت‌سازی ویتروویوسی از سبک‌ها امری معمول بود؛ بعدها هم نمونه‌های بسیار می‌توان یافت که ویژگی بناها را بر اساس این دوگانه توصیف کرده‌اند و غالباً صفات مردانه را بر زنانه ارجح دانسته‌اند. اینگو جونز[5] در ابتدای قرن هفدهم تزیینات ساده، قاعده‌مند و استوار را مردانه می‌داند که احساسی از قدرت فیزیکی مرد را به ذهن متبادر می‌کنند و بیانگر وقار مردی دانا است. بلوندل[6] در ابتدای قرن هجدهم معماری مردانه را دارای ترکیبات مستحکم و فرم‌های کلی ساده، بدون جزییات تزیینی، دارای پلان‌هایی با خطوط مستقیم و زوایای قائمه توصیف می‌کند که مناسب ساختمان‌های نظامی، بازارها، بیمارستان‌ها و .... است و معماری زنانه را فریبنده، دلربا، دوپهلو و مبهم می‌داند که مناسب ویلاهای کوچک، تزیینات داخلی آپارتمان‌‌های اشراف، حمام‌ها، آب‌نماها و ... است. گیلبرت اسکات[7] نیز در قرن نوزدهم سبک مردانۀ گوتیک اولیۀ فرانسوی، دارای تزیینات هندسی را با سبک زنانة گوتیک انگلیسی، با تزیینات توربافت، مقایسه کرد و اولی را پسندیده و دیگری را نکوهیده دانست. این بحث‌ها تا اوایل قرن بیستم و تا پیدایش جنبش مدرن ادامه داشت؛ آنجا که لوئیس سولیوان در توصیف ساختمان انبار مارشال فیلد[8] می‌نویسد: پیش روی‌تان مردی ایستاده... عضلات، قلب و ‌ریه‌اش فعال است. مردی زنده و واقعی که نفس می‌کشد و خون در رگ‌هایش جاری است... قدرتمند و خوش‌بنیه... یک مذکر تمام عیار.



[1] Francesco di Giorgio Martini (1439–1501)

[2] Diego de Sagredo (1490- 1528)

[3] Medidas del Romano

[4] در دوران مدرن نیز لوکوربوزیه بر اساس قامت انسان سیستم مدولار خود را بنا کرد.

[5] Inigo Jones (1573- 1652)

[6] Jacques-François Blondel (1705-1774)

[7] George Gilbert Scott (1811- 1878)

[8] Marshall Field Warehouse

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
«زنان و صنعت ساختمان در بریتانیا و ایرلند عصر جرجی» | کانر لوسی
با اینکه نقش زنان، در جایگاه طراحان و/یا بانیان معماری، در سده‌ی هجدهم میلادیِ بریتانیا و ایرلند بیش از پیش شناخته شده، نقش آنها در ساخت معماری مناقشه برانگیز باقی مانده است. این موضوع، در این مقاله، با بیرون کشیدن بسیاری از منابع درجه‌ی دوم و همچنین اسناد اصناف و دیگر منابع اولیه در لندن و دوبلین، روشن می‌شود.
آیا تاریخ هنرْ جهانی است؟ | پاره‌ای دیگر از کتاب‌نگاشت توضیحی نظریه‌های تاریخ معماری و هنر
مهرداد قیومی بیدهندی
کتاب آیا تاریخ هنر جهانی است؟ مجلد سوم از مجموعه‌ی هفتگانه‌ای است با عنوان «هم‌اندیشی‌های هنر»، که به کوشش جیمز الکینز فراهم آمده است. هدف...
جنسیت و معماری در جهان اسلام: محدودیت‌ها، کنش‌ها و واکنش‌ها | فراخوان ارسال مقاله برای «نشریه‌ی معماری اسلامی»
فضاهای واقعی و خیالی ذاتاً بر اساس شیوه‌های زندگی غیرعادی و مردسالارانه‌ی جنسیت‌بندی می‌شوند و در نتیجه بر نحوه‌ی دسترسی، استفاده و تجربه‌ی بناها و...
عیش و خرمی شهر صبایم آرزوست: نگاهی بر گذشته‌ی باغ‌های راه شمیران، از عشرت‌آباد تا خرم‌آباد(۱)
مهسا پور‌احمد
راستش را بخواهید، ساخت مسجد پارک قیطریه و مباحث مرتبط با آن جرقه‌ای شد برای نگارش این متن. در روزهایی که شهرداری و شورای شهر،...

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر