×

جستجو

هدیه‌ای برای پادشاه ویلهلم دوم

چند روز پیش از کریسمس سال ۱۹۰۳ میلادی، ۴۲۲ جعبۀ مکعبی‌شکل به وسیلۀ کشتی از بیروت به هامبورگ، و سپس از طریق رودخانه‌های البه [۱] و اشپری [۲] وارد کانال کوپفرگرابن [۳] شد و در مقابل موزۀ برلین تخلیه شد. جعبه‌ها شامل سنگ‌هایی با تزیینات فاخر بود که نمایی با بیش از سی متر طول و ارتفاع پنج متر را می‌ساختند. [۴]

این سنگ‌ها که اکنون باید در موزۀ برلین به حیات خود ادامه می‌دادند بخشی از یکی از نماهای قصری در بیابانی در شام در سی کیلومتری جنوب عمان و اردن امروزی بودند. قصر را محلیان مُشَتّا می‌خواندند که به معنای کاخ زمستانی است. قصر پلانی مربع‌شکل به ضلع ۱۴۴م و بارویی سنگی با برج‌هایی در نبش‌ها و برج‌هایی نیم‌گرد در اضلاع دارد. ساخت بخش‌هایی از بنا هیچ‌گاه به پایان نرسیده بود. نمای جنوبی بنا، که شامل ورودی است، آکنده از تزیینات حجاری بود. پهنۀ میانی نما شامل بیست مثلث رو به بالا و بیست مثلث رو به پایین بود. در میانۀ هر مثلث گل درشتی قرار گرفته بود و زمینۀ مثلث‌ها را نقوش گیاهی و جانوری تزیین کرده بود. [۵]

قصر و نمای پرتزیینش در اواخر سدۀ نوزدهم و اوایل سدۀ بیستم میلادی توجه شرق‌شناسان آلمانی را به خود جلب کرد. در فاصلۀ میان سال‌های ۱۸۹۷ و ۱۸۹۸م رودولف ارنست برونو، عربی‌دان، و آلفرد فون دومازوسکی به شبه جزیرۀ عربستان سفر کردند. آنها حاصلِ سفرشان را چند سال بعد به صورت یک کتاب سه‌جلدی منتشر کردند. این مجموعه شامل بردداشت‌هایشان از بناهای تاریخی در محل و اطلاعات موجود دربارۀ آنها در برخی متون بود. جلد دوم مفصلاً به مشتا می‌پرداخت. [۶] برداشت‌های باارزش برونو از مشتا، که شامل یک نقشۀ توپوگرافی از محل، پلان و نماهای قصر و عکس‌هایی از آن بود، سبب شد تا این بنا به سرعت در جامعۀ علمی آلمانی‌زبان مطرح شود؛ چنانکه برخی دربارۀ تاریخ‌گذاری آن و مقایسه‌اش با قصرهای صحرایی دیگری، همچون قصیر عمره، که در آن زمان مطرح شده بود، به بحث نشستند؛ و برخی دیگر در نوشته‌های ادبی‌تر آن را با داستان‌های هزار و یکشب مرتبط دانستند. [۷]

در سال ۱۹۰۲م یوزف اشترزیگوسکی [۸] اتریشی، پروفسور رشتۀ تاریخ هنر، که با برونو در ارتباط بود، تصاویر مشتا را دید و فوراً به ارزشِ بنا پی برد. او، که در آن زمان مشاورِ موزۀ کایزر فردیردریشِ [۹] برلین برای خرید آثار تاریخی بود، دربارۀ مشتا با رییس موزه صحبت کرد. رییس موزه بر آن شد تا هر چه سریع‌تر توجه پادشاه ویلهلم دوم [۱۰] را نسبت به این بنا جلب کند.  [۱۱]   

 در روز چهارم نوامبر سال ۱۹۰۳ میلادی قطاری از برلین به سمت استانبول حرکت کرد که حاوی چهار اسب اصیل و زین‌هایشان، به همراه نامه‌ای شخصی از طرف پادشاه آلمان به سلطان عثمانی بود. سلطان عبدالحمید دوم چهار روز پس از رسیدنِ پیک‌ها آنها را به حضور پذیرفت؛ و بارها تعجب خود از زیبایی بی‌حد اسب‌ها را ابراز کرد. اسب‌ها هدیه‌ای بود از طرف پادشاه آلمان در مقابل نمای تزیین‌دار مشتا! [۱۲]   

1.Elbe
2.Spree
3.Kupfergraben
4.Eva Maria Troelenberg, connecting art histories in the museum: Mschatta in Berlin, p. 11.
۵. مهرداد قیومی بیدهندی، «معماری روزگار امویان». در مهرداد قیومی بیدهندی، تاریخ هنر در تمدن اسلامی: معماری، در زیر چاپ.
6.Brünnow, Rudolf-Ernst and Adolf Von Domaszeweski, Provencia Arabia, Vol. II, Strasburg 1905.
7.Eva Maria Troelenberg, connecting art histories in the museum: Mschatta in Berlin, p. 53-57.
8.Josef Strzygowski
9.Das Kaiser-Friedrich-Museum
10.Kaiser Wilhelm II
11.Eva Maria Troelenberg, connecting art histories in the museum: Mschatta in Berlin, p. 60.
12.Ibid, p. 61.
اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر