این روزها هنگام پرسه در کوچهها و خیابانهای کلانشهرها، به ویژه جاهایی که قیمت زمین بالاتر است، با ساختمانهای نیمهکاره و تمامشدهای مواجه میشویم که نمای آنها با سنگ سفید یا قهوهای روشن پوشیده شده است و در آن اجزا و صورتهایی چون ستون، نیمستون، سر ستون، پنجرههای هلالی، طاقنما، جانپناههای مشبک، نقوش برجسته، و حتی مجسمه دیده میشود. امروزه در بازار ساخت و ساز به این شیوۀ نماسازیْ «رومی» و «کلاسیک» میگویند. اکنون ببینیم این شیوه از کی و چرا در ایران ظهور و گسترش یافته است؟
در دهۀ هفتاد و هشتاد شمسی، همراه با رونق بلندمرتبهسازی، در تهران شاهد ساخت آپارتمانهایی چهار طبقه با نماهایی تخت از جنس سنگ مرمریت یا گرانیت با پنجرههایی مشابه بودیم که به نوعی نمونهنمای بساز بفروشی آن دوره به شمار میرفت. همزمان بناهایی نیز به دست معماران طراحی و یا ساخته میشدند که دارای تنوع بیشتری در مصالح و فرمها بودند. در دهۀ نود بساز بفروشان به این فکر افتادند که ساختمانهایی بسازند که در ظاهر دارای جزئیات و عناصر بیشتری باشند و اصطلاحاً مجلل (لوکس، لاکچری) بنمایند تا بتوانند در رقابت بازار مسکن نقش اصلی را بازی کنند. بنا بر این، به ساخت آپارتمانهایی با نماهایی تمامسنگ و پر هزینه و با طرحی التقاطی و فرنگیمآب روی آوردند که به نمای رومی مشهور شده و چون شمار آن افزون یافته، بر سلیقۀ عمومی مردم تأثیری محسوس گذاشته است. در واقع، مشتریانی که متعلق به قشر نسبتاً مرفه بودهاند، با سه گزینه برای انتخاب مواجهاند: یکم، بناهای طراحیشدۀ با کیفیت به دست معماران؛ دوم، بناهای بساز و بفروشی معمول؛ سوم، ساختمانهایی با نمای رومی و ظاهراً مجلل. گزینۀ نخست که همواره کمتر ساخته میشده و در دسترس بوده، و بین دو گزینۀ دیگر، مورد سوم جلوۀ بهتری برای انتخاب داشته است. امروزه برخی معماران نیز، بر اساس خواستۀ خود و یا کارفرمایان، به طراحی به این شیوه گرایش پیدا کردهاند. از این رو، اکنون آیا میتوان این مسیر را تغییر داد؟
گاهی زمزمههایی مبنی بر ممنوعیت ساخت این گونه نماها به گوش میرسد که البته تاکنون اثری نداشته است. با این همه، اگر شهرداری یا هر سازمان دیگری بخواهد بخشنامهای در اینباره صادر کند، چه چیزی باید ممنوع شود؟ برای مثال، بگویند استفاده از قوس رومی و ستون و نیمستون یونانی در نماها ممنوع است؟ پاسخ خیر است، زیرا راههای دور زدنِ آن فراهم خواهد بود، مثلاً میتوان توجیه کرد که این قوس ایرانی است یا نیمستون در معماری ایران هم بوده یا نهایتاً بر سرِ ستونها تندیس اسب گذاشت و غیره. به نظر تنها راه مقابله با این مسئله ممنوعیت نمای تمامسنگی است، زیرا این اشکال و صورتها با مصالح دیگر این جلوه را ندارند و سازنده به مقصودش نمیرسد. از سوی دیگر، این کمک میکند به از بین نرفتنِ معادن سنگ و برخی کوههای ایران، منظرهای که با عبور از جادههای استانهایی مانند فارس، یزد، اصفهان، و غیره قابل مشاهده است، «کوههایی در حال خورده شدن!»