×

جستجو

نگهبانی از قطع پوستر

اگر دانشجوی مطالعات معماری ایران در دانشگاه شهید بهشتی بوده باشید یا کلاً دانشجوی این دانشکده بوده باشید و به اعلان‌های مختلفی که در دانشکده نصب می‌شود توجه کرده‌ باشید یا اینکه حتی از دنبال‌کنندگان اخبار دورۀ مطالعات معماری ایران در این دانشگاه بوده باشید حتماً تا الآن دست کم یک نمونه از پوسترهای دفاع این دوره را دیده‌اید، پوسترهای درازی با قطع عجیب. ممکن است خیلی‌ها فقط از کنار این پوسترها گذشته باشند و فقط به اطلاعات روی آن توجه کرده باشند نیز ممکن است برای کسی سؤال شده باشد که این قطع از کجا آمده است؛ به هر حال مسلم این است که هر کس دانشجو یا دانش‌آموختۀ این دوره در دانشگاه شهید بهشتی است یا با این دوره آشنایی دارد این قطع برایش آشناست و یادآور اعلان دفاع. موقعی که درگیر آماده کردن مدارک لازم برای دفاع بودم، و بی‌حوصله و کلافه و مضطرب، یکی از چیزهایی که حرصم را درآورد قطع عجیب این پوستر بود: ۲۷ * ۹۰ سانتی‌متر. با خودم می‌گفتم واقعاً کی این قطع را کرده قطع استاندارد پوسترهای دوره و اصلاً  چرا ۲۷ و نه ۳۰؛ هر کس بوده شاید غرض و مرضی برای آزار دانشجویان داشته یا با خودش خیال کرده اینطوری دیگر هیچ‌کس پوسترهای دورۀ مطالعات معماری دانشگاه شهید بهشتی را فراموش نخواهد کرد، "ما باید در همه چیز متفاوت باشیم، چه چیزی بهتر از اینکه پوسترهایمان که حکم ویترین دوره را دارد هم این تفاوت را نشان بدهد؟" و بعد خیال می‌کردم آن آدم با خوشحالی و کمی شیطنت دست‌هایش را به هم مالیده و در حال نوشتن اعلان قطع استاندارد پوسترها صحنۀ فیلم روی شخصیت بد ماجرا محو می‌شده به تاریکی.

از آن زمان تا حالا همچنان دانشجویان دوره دفاع می‌کنند و همچنان همان پوسترها را درست می‌کنند و دفاع می‌آید و می‌رود، طرفه این است که این پوستر دراز مثل ویروسی به دانشکده‌های دیگر هم سرایت کرده و می‌شود اینجا و آنجا اعلان‌های مختلفی را در همین قطع عجیب و غریب دید. برایم سؤال شد که ببینم آن کسی که این قطع را برای پوسترهای دوره برگزیده کیست، در گروه گوگلی سابق آسمانه گشتم و این اعلان را پیدا کردم:

به نام خدا

سلام دوستان

قرار شده هریک از دانشجویانی که قرار است دفاع کنند پوستر ساده‌ای با مشخصات زیر طراحی کند و آن را در روز دفاع در جایی نصب کند که برای این منظور در کنار اتاق دفاع تدارک شده است (منشی گروه محل را به شما معرفی خواهند کرد):

۱. ابعاد پوستر: ۲۷ × ۹۰ سانتی‌متر

۲. محتویات

نشان دانشگاه

دانشکدۀ معماری و شهرسازی

کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

[عنوان پایان‌نامه (با قلم درشت)]

[نام دانشجو]

[نام استاد یا استادان راهنما و مشاور]

[تاریخ و ساعت دفاع]

موفق باشید

م ق

این اعلان در مهر سال ۸۸ به آسمانه ارسال شده است، رفتم سراغ م ق و پرسیدم که چرا این قطع برای پوستر انتخاب شده است، جوابی که گرفتم این بود:

به گمانم سال ۸۶ یا ۸۷ بود که به نظرم رسید خوب است به بچه‌ها بگویم برای دفاعشان پوستر درست کنند. بعد برای اینکه پوسترها دست‌کم جایی رسمی داشته باشد و در بین آگهی‌های مختلف دانشکده گم نشود، پنل فایبرگلاسی را انتخاب کردم که جلو در اتاق دفاع (آکواریوم) است. ابعادش را اندازه گرفتیم و به دانشجویان اعلان کردیم.

اینطور شد که خیال‌هایم دربارۀ آن آدمی که غرض و مرضی برای آزار دانشجویان در آستانۀ دفاع دارد دود شد و رفت هوا، این قطع فقط به خاطر ابعاد پنل‌هایی انتخاب شده که الآن خیلی از دانشجویان اصلاً پوسترهایشان را آنجا نصب نمی‌کنند؛ برای اینکه پوسترها یک‌دست باشد این قطع حفظ شده و یادآور دفاع‌های دانشجویان دوره است؛ اما عجیب این است که به دانشکده‌های دیگری که نه آکواریوم دارند و نه آن پنل‌های فایبرگلاسی هم سرایت کرده است. از این ماجرا یاد داستانی افتادم که اگر کمی جستجو کنید نسخه‌های مختلفی را از آن پیدا می‌کنید، داستان این است:

در پارکی نیمکتی بود و آن نیمکت دو نگهبان داشت، آن نگهبان‌ها هر سه ساعت شیفتشان تمام می‌شد و دو نگهبان دیگر جایشان را می‌گرفتند، هیچ‌کس نمي‌دانست چرا فقط آن نیمکت دو نگهبان دارد و آن نگهبان‌ها از چه چیزی مخافظت می‌کنند. روزی آدم فضولی [این آدم در نسخه‌های مختلف سِمَت‌های مختلفی دارد اما در همۀ اینها فضولی‌ مشترک است!] شروع کرد به پرسیدن که چرا این نیمکت نگهبان دارد، کسی نمی‌دانست، آدم فضول دست از پرس‌وجو برنداشت و بالاخره راز این ماجرا را کشف کرد. سال‌ها پیش این نیمکت را رنگ کرده بودند و برای اینکه از رهگذران کسی رنگی نشود دو نگهبان را گماشته بودند تا هشدار بدهند، رنگ خشک شد ولی آدم‌ها فراموش کردند که چرا نیمکت نگهبان داشت و سال‌های سال این نگهبانی ادامه داشت تا بالاخره کسی بپرسد چرا.

در نسخه‌های مختلف داستان آب و تاب بیشتر یا کمتری دارد، گاهی شاهزادۀ جوانی در ماجرا هست که قرار بوده آن گماشته‌ها جلوی رنگی شدن او را بگیرند، گاهی شاهزاده روس بوده گاهی انگلیسی؛ آدم فضول هم گاهی سرهنگ ارتش بوده و گاهی افسری معمولی، این آدم گاهی با جستجو در اسناد پاسخ را پیدا کرده و گاهی رسیده به پیرمرد مورخ کاخ؛ نکتۀ مشترک پیروی از سنتی است که دلیلش را همه فراموش کرده بودند، مثل استفاده از قطع پوسترهای دورۀ مطالعات معماری ایران دانشگاه شهید بهشتی در دانشکده‌های دیگری که اصلاً نیمکتشان رنگی نیست!

این داستان را برای آقای دکتر قیومی هم تعریف کردم، نسخه‌ای ایرانیْ مشابه آن را برایم گفتند:

 تا همین اواخر (مثلاً تا دهۀ ۱۳۶۰)، روی برگۀ مأموریت مأموران سازمان ثبت احوال ردیفی بود با عنوان «حق تعلیف». کسی نمی‌دانست چیست و کسی هم حذفش نمی‌کرد! مربوط به زمانی بود که مأموران با الاغ و قاطر برای ثبت شناسنامه به مأموریت می‌رفتند!

کل این ماجرا و «فضولی» باعث شد به این فکر کنم که چقدر عجیب است که ما به این راحتی از چیزی پیروی می‌کنیم که دلیلش را نمی‌دانیم یا فراموش کرده‌ایم یا به‌مرور زمان برایش دلیل شکیل‌تری تراشیده‌ایم، مثلاً متفاوت بودن قطع پوستر و شاخص بودن یا نسبت داده شدن به دورۀ مطالعات یا حتی از آنِ خودسازی (۱)؛ در حالی که خیلی وقت‌ها می‌شود قبل از انجام دادن هر کاری درباره‌اش فکر کنیم! در همۀ این داستان‌ها آنچه قضیه را روشن می‌کرد فضولی مورخانه بود، چه در هیئت سرهنگی که در اسناد قدیمی سرک می‌کشد چه در هیئت مورخ پیر کاخ که جوابی در آستینش دارد.

۱. اصطلاحی در بینامتنیت. 

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر