اولین یادداشت این وبلاگ قرار بود مدتها پیش نوشته شود. وقتی دوستان عزیز متولی راهاندازی وبلاگ تماس گرفتند و از ما خواستند که مطلبی بنویسیم موضوعات مختلفی به ذهنم آمد. اما همان روزها به موضوع خیلی جالبی برخوردم و تصمیم گرفتم یادداشتی دربارۀ آن بنویسم.
از آن زمان مدت زیادی گذشت و با زحمات دوستان اساس وبگاه گذاشته شد و دوباره قرار شد نوشتن یادداشتها را شروع کنیم. برای همین دوباره یاد آن موضوع افتادم و این بار عزمم را جزم کردم که به انجامش رسانم. برای این کار باید نسخهای خطی از کتابخانهای معتبر میگرفتم. کتابخانه نسخۀ خطی را نداد و موضوع منتفی شد. اما بعد فکر کردم که شاید نوشتن یادداشتی برای طرح موضوع بیفایده نباشد. شاید گفتن این داستان سبب پیگیری دیگران و گشایشی در آینده شود:
روزی مشغول جستجو در اینترنت بودم و به تعدادی عکس از کتابخانۀ آیتالله مرعشی نجفی رحمة الله علیه برخوردم. این عکسها را در کنار توضیحی در معرفی این کتابخانه را میتوانید اینجا ببینید.
تصاویری است از مخازن کتابخانه و برخی نسخهها داخل ویترین. یکی از این تصاویر به نظرم جالب آمد چون اشکال عجیب و غریبی داشت! (تصویر ۱) پایین نسخه در معرفی آن نوشته بودند علم جال نوشتۀ شمسالامرا محمد فخرالدین در هندسه به زبان فارسی به تاریخ ۱۲۴۴ ق. علم جال دیگر چیست؟! به گوشم نخورده بود. در فهرست نسخههای خطی وبگاه آقابزرگ علم جال را جستجو کردم؛ مشخصات نسخه این بود.
«کتاب يك مقدمه و پنج مقاله و يك خاتمه دارد. مقدمه در تعريف جال، مقالۀ اول در اصطلاحات و اسماء دارای دو فصل. مقالۀ دوم در كشيدن جالهای مثلث، دارای چهار فصل. مقالۀ سوم در كشيدن جالهای مربع، دارای سه فصل. مقالۀ چهارم در كشيدن جالهای مثمن، دارای دو فصل. مقالۀ پنجم در كشيدن جالهای متفرقه. خاتمه در اشكال مستقيمه و پرگاری.»
علم جال را در گوگل جستجو کردم. چیز مربوطی نیافتم جز یکی دو مورد که به همین نسخه مربوط بود. در لغتنامۀ دهخدا جستجو کردم. «جال مطلق دام و تله را گویند و به عربی فخ و شباک خوانند.» این بخش آخر تنها چیز مرتبط به تصاویری بود که دیدم؛ سؤالم این بود که علم جال دربارۀ چیست؟ به چه دردی میخورد؟ بر اساس آنچه در معرفی نسخۀ خطی در فهرست کتابخانۀ آیتالله مرعشی نجفی آمده بود به نظر میرسید که این موضوع بیسابقه نبوده است:
«ترسيم اشكال هندسی جال (سطحی از اتصال و تقاطع خطوط مستقيمه و منحنيه پركاری كه از جهت اضلاع آن سطح پيدا شده با همديگر متصل و ملاقی متقاطع شوند شكلي مأنوس الطبع حادث گردد.) كه بيشتر جنبه تزيينی دارد، بروش قدما و متأخرين و با اختصار در يك مقدمه و پنج مقاله و يك خاتمه گزارش شده است.»
سعی کردم روی عکس (تصویر ۱) دقیقتر شوم و متن آن را بخوانم کیفیت تصویر خیلی بد بود. در سطر آخر به جملۀ جالبی برخوردم، همۀ آن را نتوانستم بخوانم اما بخشی از آن بسیار مهم بود: «و مصرف این جال در فرشبندی از سنگ [...] و این جال هم از مؤلف است.»
آیا جال علم ترسیم طرحهای کف بناهاست؟ بنا بر توضیحی که در این جمله داده است دستکم یکی از کاربردهای جال همین است.
پس از آن سعی کردم تصویری از نسخۀ خطی کتاب را بدست آورم. نامهای به کتابخانه نوشتم و درخواست دادم. پس از پیگیری گفنند چون حاج آقا مشغول کار روی این نسخه هستند و میخواهد آن را چاپ کند نمیتوانند این نسخه را در اختیار کسی قرار دهند. اینکه حاج آقا کیست و کتاب کی چاپ میشود را خدا میداند.
قدری هم دربارۀ مؤلف جستجو کردم. ظاهراً مؤلف کتاب دیگری به نام شمس الهندسه دارد. این کتاب به فارسی است و نسخهای از آن در کتابخانۀ مجلس موجود است.
خدا را شکر نسخههای کتابخانۀ مجلس قابل بارگیری است. نام کامل مؤلف کتاب ـ با توجه به توضیحات معرفی نسخه ـ محمد فخرالدین بن ابوالفتح خان تیغ جنگ ملقب به شمس الامرا است. در دیباچه دربارۀ مؤلف آمده است:
«مؤلف این رساله محمد فخرالدین خان المخاطب به شمسالامرا غفرالله له و لوالدیه». با بررسی کتاب شمسالهندسه میتوان به نکات بیشتری دست یافت. در خصوص نسبت هندسه و معماری در دیباچه چنین آمده است:
«قابل فهم هرکس از طالبان مبتدیان نموده خصوص زیاده از همۀ خلایق کاریگرانی را که علم آنها متعلق به اعمال هندسی است فایدۀ عظیم بخشیده چون معماران و اوستادان اهل عمارت و [؟] و مصوران و نجاران و اهل نقشه و غیره.»
امیدوارم بعداً بتوانیم این موضوع را پیگیری کنیم.