×

جستجو

قزوین صفوی ۳: جعفرآباد و دولتخانه

جعفرآباد که قبلاً از آن سخن رفت حداقل به دو عرصه تقسیم می‌شد: باغ سعادت‌آباد و دولتخانه. نبود دقت نظر در توصیفات عبدی‌بیگ، موجب شده تا مرز میان عرصه‌های یاد شده، کمتر مورد توجه واقع گردد و اغلب فضای آن دو را در هم آمیزند. توصیف باغات با کوشک‌ها و ایوان‌ها در جنات عدن، چنان تصویر رویایی در اذهان پدید آورده، که پنداشته می‌شود تمامی جعفرآباد و از جمله دولتخانه متشکل از خیابان‌‌ها و جوی‌های آب روان و کوشک‌های میان باغی ‌است. اگرچه این در مورد باغ سعادت‌آباد تا اندازه‌ای آشکار است اما در مورد دولتخانه صدق نمی‌کند. همچنانکه نظام معماری ایران بر عدم شباهت ساخت باغ و دولتخانه صحه می‌گذارد، ساختار امنیتی ارگ‌های حکومتی نیز چنین اجازه‌ای را به طراح نمی‌دهد که برای دولتخانه، پهنه‌ای بی‌حد و حصر همراه با کوشک‌های میانی احداث نماید. در متون تاریخی بارها اشاره گردیده که شاه از دولتخانه به باغ سعات‌آباد وارد شده. این نشان از تفاوت حریم دولتخانه و باغ دارد. همچنین عمارات حرم نمی‌توانسته فاقد حصار و دیوار بوده باشد. جداسازی حریم‌ها، حاصل کارکردهای مختلف و در نتیجه سازماندهی فضایی متفاوت بود. 

دولتخانه محل امور کشوری و زندگی شاه و خانواده شاهی بود و از بخش‌های دیوانخانه، حرم و ... تشکیل می‌شد. دولتخانه ورودی مستقل (از باغ سعادت‌آباد) داشت که به گمان، همان درب عالی یا عالی‌قاپو  بوده که امروزه شناخته شده است. حیاط کنونی عالی‌قاپو که احتمالاً زمانی با حجرات پیرامونی محصور می‌شد، فضایی نیمه عمومی برای منتظرین دیدار شاه در دیوان‌خانه بود. در همین حیاط، مکانی برای اطعام صوفیان ساخته شده بود. دلاواله از سه حیاط یاد کرده (پرهیزکاری، ۱۳۹۱، ص ۱۵۹-۱۶۰) که به نظر می‌رسد در موقعیت حیاط عالی‌قاپو واقع بوده‌اند. برای رسیدن به دیوانخانه می‌بایست دالانی را پشت سر گذاشت که ورودی احتمالی آن از یک هشتی بود؛ که امروزه در شرق حیاط عالی‌قاپو پا برجاست. از عمارت‌های دیوانخانه و ایوان چهل‌ستون به کرّات در متون دوره صفوی نام برده شده است. این همان ایوانی است که عبدی‌بیگ فضا و نقاشی‌های آن را وصف کرده است. (عبدی‌بیگ شیرازی، ۱۳۹۵، ص ۸۱-۹۳)

قرائن نشان می‌دهد که دولتخانه از باغ‌سازی سعادت‌آباد تبعیت نمی‌کرده بلکه متشکل از حیاط‌های بزرگی بوده که توسط حجرات و ایوان‌ها و دیوارهای بلند محصور می‌گردید و برای راه یافتن از یکی به دیگری می‌بایست مسیری را (به شکل دالان) در میان ابنیه پیمود. این امر موجبات امنیت بیشتری را فراهم می‌آورد و حریم عملکردی فضاها را حفظ می‌کرد. این چنین بود که عبدی‌بیگ اشاره دارد که عرصه جانب غربی بیش از باغ‌ها به عمارات اختصاص یافته است. (عبدی‌بیگ شیرازی، ۱۳۹۵، ص ۷۵) حیاط‌های دولتخانه، بزرگ و پر از درخت بود به نوعی که هر حیاط را می‌شد باغی خواند. با توجه به محل قرارگیری سردر عالی‌قاپو و هشتی شرقی حیاط کنونی عالی‌قاپو، می‌توان ابعاد حدودی حیاط‌های دولتخانه را تخمین زد. عبدی‌بیگ در جنات عدن از باغ حرم یاد کرده (عبدی‌بیگ شیرازی، ۱۳۹۵، ص ۹۴) که احتمالاً همانند حیاط عالی‌قاپو، باغ (یا باغچه‌ای) بوده که دور تا دور آن را حجراتی فرا گرفته و ایوان‌هایی در هر ضلع، محورهای انتظام دهنده فضا را شکل می‌دادند. به این ترتیب صفویان از دو الگوی باغ‌سازی تکامل یافته در قزوین استفاده کرده‌اند. یک الگو، باغی که متشکل از خیابان‌های (محورهای) عمود برهم بود که در محل التقای خیابان‌های اصلی باغ، کوشکی قرار می‌گرفت که از چهار سو به باغ نظر داشت؛ و دیگری الگوی باغی که در میان قطار حجرات و بر اساس اصول حیاط‌ مرکزی‌های چهار ایوانی شکل گرفته بود. الگویی که از باغ‌های حکومتی به گونه‌هایی مانند مدارس نیز تسری یافت؛ که نمونه‌های آن را می‌توان در مدرسه چهارباغ اصفهان و مدرسه خان شیراز مشاهده نمود.

 

نگاه کنید به: پیشینه مهندسی در قزوین حکایتی از آبادانی/ مهرزاد پرهیزکاری/ تهران: ره‌آورد مهر؛ قزوین: سازمان نظام مهندسی ساختمان استان قزوین/ ۱۳۹۸/ ص ۳۲۰-۳۲۲.

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر