×

جستجو

امامزادۀ گمشده

دیگر از شهر دور شده بودیم و به محدودۀ شهرک صنعتی در حاشیۀ شهر رسیده بودیم. پس از عبور از درگاه ورودی شهرک، در حاشیۀ چپِ جاده‌ای که به دشت اندور می‌رسید، تلی از خشت و آجر خودنمایی می‌کرد.

گفتم: این خرابه چیست؟

گفت: الان که هیچ. تلی از خاک است. خیلی پیش‌تر امامزاده‌ای بود؛ امامزاده علی. گنج‌کَن‌ها۱ دیگر زیر و رویش کرده‌اند.

گفتم: کسی دیگر به زیارتش نمی‌آید؟

گفت: نه، می‌بینی که چیزی از امامزاده نمانده. مردم که به زیارت خرابه نمی‌آیند. دیگر فراموشش کرده‌اند. جلال و جبروتش برمی‌گردد به کودکیِ منِ پیرمرد.

کمی بعد به جادۀ خاکی رسیدیم؛ وانتی از روبرو می‌آمد. جاده باریک بود و عبور ماشین‌های ما از کنار هم دشوار بود. سرعت را کم کردیم و شیشه‌ها را بالا کشیدیم تا از هجوم انبوه خاکی که بلند کرده بودیم در امان بمانیم. ولی وانت که به ما رسید، ایستاد و چند بار بوق زد و شیشۀ سمت مسافرش پایین آمد؛ نشانۀ اینکه سرنشینانش می‌خواهند چیزی به ما بگویند یا سؤالی بپرسند. ایستادیم و شیشه‌ها را پایین کشیدیم.

مردی با لهجۀ محلی سلام کرد و با درماندگی پرسید: این امامزاده علی کجاست؟ پیدایش نمی‌کنم.

گفت: امام‌زاده علی!؟ دنبال گنج می‌روی؟ همه چیزش را برده‌اند. چیزی برای تو نمانده.

مرد گفت: گنجش را نمی‌خواهم. آمده‌ام در آستانه‌اش قربانی کنم.

پشت وانت گوسفندی بود؛ مثل مرد از نفس‌افتاده بود؛ گویی در جستجوی امامزاده مدتی در این دشت سرگردان بودند.

گفت: کمی جلوتر که بروی، سمت راستِ جادۀ آسفالته، خرابه‌اش پیداست. کسی را آنجا پیدا نمی‌کنی برای تقسیم گوشت قربانی. با همان خرابۀ متروک کارت راه می‌افتد؟

مرد گفت: ها، راه می‌افتد. نذر کرده‌ام آنجا خون گوسفند را بریزم و گوشتش را متبرّک کنم. گوشت قربانی را می‌برم شهر و تقسیم می‌کنم.

کمی مکث کرد و گفت: سهم ما را هم برسان.

شاهد از غیب رسیده بود انگار! با خود اندیشیدم حقیقتاً برپایی و ویرانی یک بنا یعنی چه؟

۱. مردم به جویندگان غیرمجاز گنجینه‌های آثار تاریخی گنج‌کَن می‌گویند.
۲. شرح تصویر: شهر فیروزکوه، شهرک صنعتی علی‌دره؛ بقایای امامزاده علی در سمت چپ جاده هویداست. این جاده به دشت اندور می‌رسد. 
اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر