استاد گلرو نجیب اوغلو درمارس ۲۰۱۸ سخنرانی در دانشگاه کالیفرنیا در سانتا باربارا ارایه کردند تحت عنوان «ارتباطات بین منطقهای: مانومانهای معماری و شکلگیری امپراطوریهای اسلامی مدرن متقدم.» این سخنرانی که بخشی از کتاب در حال نگارش او درباره سه امپراطوری عثمانی و صفوی و گورکانی بود به چگونگی تعاملات فرهنگی میان این سه گروه در قالب معماری و تزیینات پرداخت. به طور خاص او بر روی شهرهای استانبول، اصفهان و دهلی (شاه جهان آباد) تمرکز کرد و به رقابت میان این سه شهر در شکلدهی به هویت هر امپراطوری براساس رویکردهای سیاسی و مذهبی هر گروه اشاره کرد. گرچه او در مقالات دیگرش بر میراث فرهنگی مشترک این سه دربار برآمده از فرهنگ ترک و مغول تاکید میکند اما او معتقد است که هر کدام هویت مستقلی را در این دوره شکل دادند.
اما آنچه به اهمیت این سخنرانی میافزاید رویکرد تازهای است که به تاریخ نگاری معماری در حوزه هنر و معماری اسلامی دارد. رویکردی که فرا ملیتی و فرا منطقهای است و مرزهای زمانی و جغرافیایی را در زمینه تبادلات فرهنگی مورد پرسش قرار میدهد. این نوع نگاه و روش تحقیق به طور مفصل در مقدمه مجموعه نسبتا جدیدی که نجیب اوغلو و فلاد برای A Companion to Islamic Art and architecture نوشتهاند شرح داده شده است. این مجموعه که در دو جلد منتشر شده به طور کلی به مشکلات مرتبط با دورهبندیهای تاریخی و روشهای مبتنی بر این طبقهبندیها و دورهبندیها پرداخته است. نویسندگان مقدمه به لزوم تجدید و بازبینی دورهبندیها در حوزه هنر و معماری اسلامی تاکید کرده و دورهبندی هشتگانه جدیدی را بر مبنای دستگاه (ماتریس) فضا و زمان پیشنهاد کردهاند. آنها ادعا میکنند که این دورهبندی جدید میتواند محققان را در حل مساله رویکرد جهانی یا منطقهای داشتن به معماری اسلامی یاری دهد چون این شیوه تفاوتها و تمایزات را میپذیرد در حالی که بر ارتباطات و تبادلاتی که شبکه هنری را شکل میدهد تاکید دارد. بنابراین با تکیه بر این الگوی پویا و منعطف، هیچ هنر اسلامی واحد و غیر قابل تغییری وجود نداشته که توسط مردم یا سیاستی با هویت ثابت و بدون تغییر شکل گرفته باشد. براساس این الگو، کتاب به دو جلد تقسیم شده و اتفاق تاریخی جدا کننده سقوط بغداد و حمله مغول در نظر گرفته شده است. هر جلد به چهار دوره اصلی تقسیم شده که در نهایت هشت دوره را تشکیل دادهاند.
۱-از پیامبر تا دوره مغول
• خلافتهای متقدم، امویها و پایان دوره باستانی متاخر
• عباسیان و خلافتهای جهانی
• تجزیه و جدایی طلبی و خلافتهای رقیب در کردبا، قاهره و بغداد
• دولتشهرها و خلافتهای متاخر بغداد
۲- از مغولها تا مدرنیته
• امپراطوریهای جهانی و سیستم جهانی
• امپراطوریهای مدرن متقدم و همسایگانشان
• مدرنیته، امپراطوری، مستعمره و ملت
• اسلام، هنر و معاصر
اما آنچه این دورهبندی را از روشهای پیشین متمایز میکند طبقهبندی موضوعی و مفهومی دورهها و اضافه کردن دوره مدرن و معاصر تحت عنوان هنر اسلامی است. گرچه هنوز دورهبندیهای سلسلهای و سیاسی و منطقهای مهمترین شاخصهای تعیین دورهها هستند، مفاهیم مرتبط با هر دوره و موضوعات برآمده از مطالعات هر دوره شکل تازهای به این دورهبندی پیشنهادی داده است. با وجود تلاشی که در این مجموعه به کار گرفته شده برای نشان دادن الگوی عملی روش ارایه شده در این مقدمه، این دورهبندی پرسشهای دیگری را برمیانگیزد. نخست این که این طبقهبندی مفهومی و موضوعی برآمده از مطالعاتی است که در هر دوره انجام شده و شامل مضامینی است که تاریخنگاری و روش محققان در حوزه وسیعتر تاریخ نگاری هنر و معماری گزیدهاند. سوال اینجاست که آیا دو یا سه مضمون میتوانند نماینده مناسبی برای معرفی و نامگذاری یک دوره تاریخی باشند؟ اگر به جای این مضامین مورخان به اقتضای رویکردهای تاریخ نگاری رایج زمان خویش به مضامین دیگری میپرداختند آیا همچنان این دورهبندیها صادق بود؟ در واقع آنچه اساس مشکل است دورهبندی بر مبنای تاریخ نگاری است به جای دورهبندی بر اساس تاریخ. این نوع دوره بندی برخلاف ادعای نویسندگان دوباره با تکیه بر پارادایمهای غالب هر دوره تاریخی و بسته به روشهای رایج در تاریخنگاری عصر مورخان تنظیم شده است.
نکته دیگر اضافه کردن دوره مدرن و معاصر به این دورهبندی است که به نظر میرسد نویسندگان این مقدمه را به نوعی سردرگمی در باب نامگذاری مواجه کرده است. در آخرین دستهبندی اسلام و هنر به عنوان مضامین اصلی این دوره انتخاب شدهاند که مفاهیمی بسیار کلی و وسیع هستند و مسلما نمیتوان آنها را منحصر به این دوره تصور کرد. در واقع چنین به نظر میرسد که افزودن این دوره به دوره بندی تاریخ هنر و معماری اسلامی با این عناوین نه تنها مجادلات بر سر مفهوم هنر اسلامی را کمتر نمیکند بلکه به ابهامات بیشتر در این حوزه دامن خواهد زد.
اما پرسش مهمی که با در نظر گرفتن این شیوههای جدید تحقیق و دورهبندی مطرح میشود این است چگونه این رویکرد جدید به دوره بندی میتواند مطالعات معماری ایران را تغییر دهد؟ آنچه در بیشتر پژوهشهای انجام شده در داخل ایران نشان میدهد تمایل محققان به رویکرد منطقهای و متمرکز بر ایران است که در اکثر موارد با رنگ و بویی ملیگرایانه و هویتی ثابت معرفی میشود. اما پرسش دیگر این است که اگر مطالعات معماری ایران به این جریان فرامنطقهای و فرا ملیتی بپیوندد، جایگاه معماری ایران و هویت ایرانی در این گذار از مرزهای فرهنگی و هویتی کجاست؟
Finbarr Barry Flood, Gulru Necipoglu. «Frameworks of Islamic Art and Architectural History: Concepts, Approaches, and Historiographies,» in A Companion to Islamic Art and Architecture. John Wiley & Sons, Inc. 2017.