×

جستجو

درختان بی‌پناه/ لبخند رهگذران | رضا هادی‌نژاد

درختان بی‌پناه/ لبخند رهگذران رضا هادی‌نژاد

 

ردیف درخت‌هایش شبیه پارک‌های امروزی نیست. حتی درختانش هم آن چنار‌های همیشگی تهران نیستند. درخت‌های قطور، شیب‌های تند و مسیر‌های منحنیِ بین این درخت‌ها حال و هوای دیگری به اینجا داده است. اینجا پارک مهجور اما باوقار قیطریه است. پارک قیطریه و تاریخش چند روزی است که بر سر زبان‌ها افتاده. این پارک در خاطره‌های بسیاری حضور دارد. درست یا نادرست، بسیاری این‌جا را به‌عنوان محل اقامت «امیر‌کبیر» می‌شناسند. بسیاری هم این‌جا را با تپه‌ی باستانی و گور‌های چند هزارساله‌اش می‌شناسند. همسایه‌های دیواربه‌دیوارش هم این‌جا را باغی سرزنده می‌دانند که در خاطرات تمام فصولِ اهالی حضور دارد. این پارک بیشتر از خاطرات، آن‌چنان در محله‌ی پیرامونی‌اش بافته شده است که سر‌زندگی آن را در خیابان‌های اطراف نیز می‌توان دید. سر‌زندگی پارک قیطریه و بر‌و‌بیایی که در آن موج می‌زند، پای فست‌فودی‌ها و تنقلاتی‌های بسیاری را به این محله باز کرده است و نشاطی را به محله‌ی قیطریه آورده که در کمترین جای این شهر درندشت می‌توان یافت. دو سه روز پیش بود که خبری درباره‌ی این باغ منتشر شد؛ خبری که همه‌ی کسانی که دلبسته‌ی پارک بوده‌اند را نگران کرد؛ خبر ساخته شدن مسجدی در این پارک. مسجدی که قرار است در ضلع شمالی این باغ ساخته شود. محلی که برای ساخت مسجد در نظر گرفته شده است، به خاطر اتصال به خیابان قیطریه و نزدیکی به ورودی شمالی پارک، یکی از بهترین نقاط پارک به شمار می‌آید؛ جایی که هم باغ را پشت خود قرار می‌دهد و هم نشاط خیابان را در کام می‌کشد. طی چند روز گذشته بسیاری به این موضوع واکنش نشان دادند. برخی از این می‌گویند که این محل برای ساخت‌و‌ساز مناسب نیست زیرا با هر ساخت‌و‌سازی باید درختان بسیاری قطع شود. فارغ از این ادعا، که درست هم است، تذکر دیگری نیز تأمل‌بر‌انگیز است. بله این پارک شاید به محلی برای نماز خواندن نیاز داشته باشد؛ اما آن یک نمازخانه برای استفاده‌کنندگان پارک است نه یک مسجد با حدود ۸۰۰‌متر مساحت و رو به خیابان اصلی. این سرزمین با مسجد و مسجد‌سازی غریبه نیست؛ اما چه شده است که صدا‌ی مخالفت‌هایی این‌چنین به گوش می‌رسد؟ مسئله از جایی شروع می‌شود که پیرو جریان‌های اجتماعی دو سال اخیر، حساسیت‌های بیشتری برای تغییرات شهری شکل گرفته و حتی بنا بر صحبت‌های عضو شورای شهر، با این جوِ پیش‌آمده مقابلِ این ساخت‌و‌ساز در پارک قیطریه، اگر در نهایت با وجود تمام مخالفت‌ها هم مسجدی در این نقطه برپا شود، چه بسا عواقب منفی آن بیشتر از محاسن آن خواهد بود؛ زیرا در چنین شرایطی تقابلی آشکارا بین تصمیمات بالا‌دستی شهر و شهروندان صورت می‌گیرد و در این بین همه‌ی گنا‌هان به پای یک مسجد نوشته می‌شود. هر طراحی می‌داند حضور یک مکان مذهبی حریمی پیرامونی ایجاد می‌کند و بر همسایگی‌های خود اثر می‌گذارد. این یعنی برای برپایی یک بنای مذهبی باید حساسیت بشتری خرج کرد و بیشتر به بستری که در آن قرار می‌گیرد توجه کرد تا بر خلاف انتظار، تداخلی با بستر خود پیدا نکند؛ این درحالی است که بستر محل یادشده در قیطریه، بیشتر از یک مکان مذهبی به چیزی مرتبط با تفریح نیاز دارد. آن هم تفریحاتی در تقویت همان چیزی که خود‌به‌خود و با تلاش اهالی این محل طی سال‌ها شکل گرفته است؛ نه عاملی که این روند را بر هم زند یا مخل این شرایط شود. این داستان وقتی بیشتر خود را نشان می‌دهد که آنچه بر سر محدوده‌ی تئاتر شهر تهران گذشت را دوباره و دوباره مرور کنیم. در همسایگی تئاتر شهر بنایی به اسم مسجد ساخته شد. ساخته شدن این بنای جدید علاوه بر تخریب پارکینگ مجموعه‌ی تئاتر شهر، موجب شد دسترسی به این مجموعه سخت‌تر و مشکلی به مشکل‌های بهره‌برداری از این مجموعه افزوده شود. اهالی تئاتر که سال‌ها این‌جا را پاتوق خود می‌دانستند و برای هر مناسبتی به این‌جا می‌آمدند، آرام‌آرام از این فضا دور شدند. کمتر شدن حضورِ پرهیاهوی این قشر در این محل و نبود سناریویی برای تغییرات جدید، مثل هر بیماری شهری دیگر، باعث شد تا از کیفیت حضور در محیط کاسته شود و این خلاء حتی با بزهکاری پر شود. به نظر می‌رسد که مجموعه‌ی تئاتر شهر و پارک دانشجو، امروزه پس از حدود یک دهه از آن تغییرات، بیشتر تبدیل به پاتوق بدون نظارتی برای معتادان و دیگر امراض شهری شده باشد که گویا برای جلوگیری از ادامه‌ی این روند، به فکر حصارکشی دور ساختمان تئاتر شهر افتاده‌اند تا تئاتر را از این محیط بیمار جدا کرده و تعامل بی‌واسطه‌ی این مکان شهری و مردمی را با شهروندان کمتر و کمتر کنند.

به گفته‌ی عبد‌المطهر محمدخانی «سخنگوی شهرداری تهران»، ساخته شدن مسجدی در پارک قیطریه نیز پیرو همان مصوبه‌ای بود که مسجد ولیعصر را در پارک دانشجو بنا کرد. مصوبه‌ای از شورای عالی مساجد تهران که حدوداً بیش از سه دهه پیش مقرر کرد تا در بسیاری از پارک‌های شهر تهران «مسجد» ساخته شود. به گفته‌ی او تاکنون از آن تعدادِ مقررشده، ۴۳ مسجد ساخته شده است و تعداد بسیاری نیز هنوز برپا نشده است. سؤال این جاست که چه احساس نیاز مبرمی او و همراهانش را به ساخت این تعداد مسجد، آن هم در «پارک‌ها» سوق داده است؟ آیا ساخت این تعداد مسجد بر اساس مطالعات محلی صورت گرفته است؟ مگر نه آنکه طبق طرح تفصیلی، این نقاط از شهر در پهنه‌ی «جی» قرار گرفته‌اند و تغییراتی نباید در آنها صورت بگیرد، مگر با مطالعه، نیازسنجی و نظارت شورای شهر؟ مسجد ساخته‌شده در پارک دانشجو و تمام پیامدهایش مشتی از این خروار است. آیا درباره‌ی این تغییرات بزرگ و حساس مطالعه‌ی پسینی هم صورت گرفته‌است؟ مطالعه‌ای که نشان دهد این ساخت‌و‌ساز‌ها چه اندازه به اهداف مد نظر نزدیک شده‌اند یا این که چگونه خود بر مشکلات شهروندان افزوده‌اند؟ این سؤال‌ها نشان می‌دهد وظیفه‌ی شورای شهر در قبال این‌دست تغییرات چه اندازه مهم است. مسئولیت این تغییرات با پیمانکار آن نیست؛ شهردار‌ها نیز نقش کمی دارند. اگر سرراست بخواهیم بگوییم، شورای شهر به عنوان مجری قانونی احقاق حقوق شهروندان باید مسئولیت این اقدام و عواقب کالبدی و اجتماعی ناشی از آن را بپذیرد و هرچه زود‌تر فکر چاره‌ای کند. درباره‌ی طرح ساخت مسجد در پارک قیطریه گفته شده است که این مسجد در جایی قرار می‌گیرد که مسجدی در نزدیکی‌اش وجود ندارد. دلیل این ادعا را نمی‌دانیم. شاید مسئولین این امر آن‌چنان شیفته‌ی طرح خود شده‌اند که مساجد نزدیک را نمی‌بینند. شاید هم دلیل دیگری پشت ماجرا است که ما از آن بی‌خبریم. اما کاملاً مشخص است دست‌اندرکاران این طرح هیچ‌وقت در چندقدمی این محله پرسه نزده‌اند. اهالی قیطریه خوب می‌دانند که حد‌اقل دو مسجد در همسایگی‌های این پارک قرار دارد. یکی مسجد نور در جنوب پارک و دیگری مسجد قائم چیذر در شمال آن. هر کدام از این دو مسجد، به غیر از امامزاده‌ها و مسجد‌های دیگر آن حوالی و منطقه، طرفداران پر‌و‌پاقرصی دارند. نشانه‌اش همین شب‌های قدر. پس به نظر می‌رسد این ادعا که این بنا «مسجدی» برای اهالی این محله است بسیار سست می‌نماید؛ زیرا احتمال بسیار کمی دارد که بتوان استفاده‌کنندگان مساجد نزدیک را از پاتوق‌های مذهبی قدیمی‌شان یک‌باره جدا کرد و به این محل کشاند. شاید لازم باشد به یاد بیاوریم که خبر ساخت این مسجد از حاشیه‌ی مصاحبه‌ی شهردار تهران درز کرد؛ آن هم مصاحبه‌ای در پایان نشست آقای زاکانی با هیئت دولت. نکته‌ای در این اتفاق ذوق می‌زند؛ مگر تصمیم ساخته شدن مسجدی در یکی از محله‌های نسبتاً کوچک تهران از وظایف شهردار است که رسانه‌ای شود؟ این موضوعات عموماً در سطح شهرداری‌های ناحیه مطرح می‌شوند. در این مصاحبه ایشان به پروژه‌‌ای فرا‌منطقه‌ای اشاره می‌کنند. به نظر می‌رسد صحبت‌های آقای زاکانی و استفاده‌ی ایشان از پسوند «پروژه‌ای فرا منطقه‌ای» برای این بنا نیز درست نیست. زیرا خود ایشان در صحبت از این پروژه، به درخواست اهالی برای ساخت مسجدی برای محله‌ی خود اشاره می‌کنند و این یعنی برپایی مسجدی محلی. نکته‌ی دیگر این است که بله این پارک شاید وجهه‌‌ای فرامنطقه‌ای گرفته باشد، اما خود آقایان هم می‌دانند که پارکی با این ابعاد و ظرفیت‌های پیرامونش مانند کاربری‌ها و دسترسی‌ها، برای این نقش بسیار کوچک نیز است. حتی شورای ترافیک با بارگذاری امروزی آن هم مشکل دارد چه رسد به اضافه شدن کاربری فرا‌منطقه‌ای در این پارک. پس این شرایط این شبهه را ایجاد می‌کند که ساخت چنین مسجدی آن هم در این شرایط، فرسنگ‌ها با واقعیت‌های بستر و خواست مردم فاصله دارد. شاید این مسئله به حضور آقای زاکانی در جلسات هیئت تصمیم‌گیرنده‌ی دیگری در مراتب بالاتر مربوط باشد. زیرا وقتی صحبت از علت و نیاز چنین تغییر بزرگی در این نقطه از شهر شد، اسماعیل کوثری به عنوان عضو سپاه و یکی از نمایندگان مجلس اسلامی به حمایت از آن پرداخت و آن را تیری در قلب دشمنان خواند. دلیل این اظهارات را برای یک پروژه‌ی نسبتاً کوچک شهری نمی‌دانیم.

تمام این اتفاق‌ها در کنار اظهار نظر موافقان و مخالفان آن، درست زمانی رخ می‌دهد که هنوز در تعطیلات نوروز به سر می‌بریم؛ روزنامه‌ها یا تعطیل هستند یا نیمه‌تعطیل‌ و اخبار غیررسمی به‌خوبی در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شود. اوضاع به شکلی ا‌ست که خبر ساخت این مسجد اخبار مهم‌تری را پوشش داده. خبر عبور دلار از قیمت ۶۰ هزار تومان و خبر واگذاری غیر قانونی باغ ازگل از تب‌وتابش افتاده و فاصله‌ی چندانی تا فراموشی ندارد. آیا این خبر واقعاً می‌خواست اخباری دیگر را پوشش دهد؟ از طرفی در اخبار ضد و نقیضی می‌شنویم که حصار‌هایی که برای تجهیز کارگاه دور محوطه‌ی مد‌نظر کشیده شده بود جمع شده؛ اما صبح سیزده‌به‌‌در فیلمی منتشر شد که مخالفان این ساخت‌و‌ساز‌ها را در کنار همان زمین پارک و حصار معروفش نشان می‌دهد. گویا این مهمان نوروزی چند روز بیشتر پیش ما می‌ماند. چه اتفاقی در‌حال رخ‌دادن است؟ چرا این پروژه در نوروز باید شروع می‌شد؟ یا چرا اخبار آن باید در این روز‌ها و در این وسعت گسترش می‌یافت؟ ماجرا چیست؟ آیا همین برچیده شدن حصار هم خود قرار است ساخت مسجد را پوشش دهد؟! آیا ارتباطی بین این پروژه با دیگر رخ‌داد‌های این روز‌ها وجود دارد؟ اگر نه، چرا در روز آخر تعطیلات عید می‌شنویم حصارها هنوز باقی است؟ این تناقضات و حاشیه‌ها درباره‌ی ساخت این مسجد تا کجا ادامه دارد؟ شاید دست‌اندر‌کاران این پروژه به این فکر می‌کنند که می‌توانند با دستکاری اخبار زمان بخرند تا اوضاع برای از سر گرفتن احداث مسجد مساعدتر شود و همه همه‌چیز را مانند هزاران هزار خبر دیگر فراموش کنند. اگر امروز گذرتان به پارک قیطریه بیفتد، می‌بینید که تنور نانوایی کنار این زمین مثل همیشه گرم است و بستنی بستنی‌فروش‌هایش سرد؛ همه‌چیز مثل همیشه است، با این تفاوت که هر رهگذری که با حصار‌های بلند و آهنی این کارگاه چشم‌درچشم می‌شود، لبخند تلخی می‌زند و به رخ‌داد‌های آتی‌اش می‌اندیشد.

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
جستار چهارم از پنج جستار در باب نقش معماری و شهر در رمان یوسف‌آباد، خیابان سی‌وسوم، نوشته‌ی سینا دادخواه [۴] | نازنین عارف‌کیا
آخرین راوی رمان، دختری بیست‌­ساله به اسم نداست که نام او نیز مانند سه شخصیت دیگر، از بخش اول تا چهارم بارها تکرار شده و در تمام بخش‌­های دیگر حضور دارد. تجربه‌­ی ندا در مواجهه با شهر و بناها قدری متفاوت با بقیه­‌ی راویان است؛ چرا که مسیر زندگی او نیز تفاوت­‌های زیادی با باقی شخصیت­‌ها دارد. او که دوران نوجوانی خود را، مانند سامان، در شهرک اکباتان گذرانده، زمانی ناچار به کوچ همراه خانواده­‌اش شده و به بندرعباس می‌­رود.
احیای «شهر اسلامی» در قرون ۲۰ و ۲۱ | میزگرد
«شهر اسلامی» به‌عنوان یک مفهوم و موضوع تاریخی مبهم از قرن نوزدهم در تخیل اروپایی ابداع شده است. با این حال، نقد شرق‌شناسی این انتظار را که تجدید حیات عقاید و سیاست‌های اسلامی آغازگر مرحله جدیدی از شهرسازی اسلامی باشد، به‌ویژه در حکومت‌های دین‌سالاری مسلمان مانند ایران و همچنین ترکیه و خلیج‌فارس، فرونشانده است.
نظم بصری تفرجگاه؛ چهارباغ اصفهان صفوی و تجربه‌های حسی‌اش | برگزاری رویداد
فرشید امامی بر اساس کتاب اخیر خود با عنوان اصفهان: معماری و تجربه شهری در ایران اولیه (انتشارات دانشگاه ایالتی پن، 2024) که به تازگی...
«تأملی بر اسطوره‌ی شیخ بهایی در معماری» | جعفر طاهری
اندیشه‌ی اسطوره‌ای بهاء‌الدین عاملی (شیخ بهایی)، بیش از چهار سده حاکم بر قلمروهای گوناگون علوم و فنون، بویژه معماری بوده است. مقاله‌ی حاضر تأملی تاریخی در آثار و لایه‌های پنهان زندگی شیخ بهایی و ارتباط او با قلمرو معماری است؛ و تلاش می‌کند با استناد به مدارک تاریخی اندیشه‌ی دیرپای توانایی و حضور برجسته‌ی شیخ در قلمرو معماری را مورد تحلیل قرار دهد.

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر