اخیراً چاپ سوم رسالۀ ارشادالزراعۀ ابونصر هروی توسط دانشگاه تهران منتشر شده است. جز طبع مخلوط سربی و سنگی توسط عبدالغفار نجمالدوله، نخستین چاپ کتاب به تصحیح و اهتمام محمد مشیری در سال ۱۳۴۶ انجام گرفته است. [۱] روضۀ هشتم این رساله که در ۹۲۱ق نوشته شده است، جایگاه مهمی در مطالعات باغهای تاریخی دارد. باوجوداین بهطرزی عجیب، بیتوجهی به متن هروی و مقصود او از طرح چهارباغی که شرحش میدهد تاکنون ادامه یافته است. صحبت در مورد متن یادشده نیازمند زمان دیگری است. آنچه مقصود من از این نوشتۀ کوتاه است توجه دادن به پارهای نارساییها در تصحیح متن یادشده و البته بازتاب آن در مطالعاتی است که روضۀ هشتم پایه و اساس آنها بوده است. مرحوم مشیری دستکم ۴ نسخۀ متفاوت از متن رساله را بررسی کرده است و درعینحال نسخهای را اساس قرار داده که در سال ۱۱۸۲ق در مشهد بهدست میرحسین بن رضا حسینی کتابت شده است. در صفحۀ ۲۸۱ متن تصحیح شدۀ رساله و در بخشی از دستورالعمل کوتاه هروی که در مورد حاشیۀ باغ است، درج شده که: «... گرد چهارباغ را از پای دیوار سه ذرع گذاشته بعد از آن یک ذرع جوی سازند و کنار جوی که ازجانب دیوار است، سفیدار سمرقندی نزدیک یکدیگر کارند که خوشنما است و ناجو چندان لطافت و میمنتی ندارد و جانب دیگر جوی که آن نیز حاشیه است، سوسن مناسب است و سه ذرع دیگر غرق که راهرو است گذارند و بعد از آن یک ذرع دیگر جهت جوی و جانب غرق را بر حاشیه سوسن کاشته ...». در ادامۀ متن زمانی که هروی از محور میانی باغ صحبت میکند، بار دیگر در متن چاپی درج شده است که در هر دو کنارۀ شاهجویِ مذکور غرق جهت راهرو بگذارند.
واژۀ «غرق» باوجود توضیح هروی مبنی بر اینکه راهرو است، به برداشتهای نادرست منجر شده است. ازجمله ماریا اوا سابتلنی که بیشترین مطالعات را بر روی متن یادشده و هروی انجام داده و روضۀ هشتم را نیز به انگلیسی ترجمه کرده است، «غرق» را به مجرای ذخیرۀ زیرزمینی تعبیر کرده که درعینحال سطح روی آن راهرو نیز هست. [۲] او عیناً همین تعبیر را برای واژۀ «غرق» در جای دیگری از متن که مرتبط با کنارۀ شاهجوی باغ است نیز کار برده است.
گذشته از اینکه تفسیر واژۀ غرق تا چه میزان رواست، رجوع به نسخههای دیگر میتواند مشکل را حل کند. بررسی نسخۀ دیگری از ارشادالزراعه که در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود و در سال ۹۲۷ق و تنها شش سال پس از نگارش رساله توسط محمد مشهور به انباردار کتابت شده [۳] نشان میدهد که واژۀ یادشده بهصورت «عرق» (به وزن غرق) در متن درج شده است. دهخدا ذیل واژۀ عرق، در کنار دیگر معانی و براساس منتهیالارب فی لغهالعربِ عبدالکریم صفی پوری شیرازی، عبارت «راه پاسپرده و مسلوک» را درج کرده است. پس روشن میشود که مقصود هروی از عرق همان راهرویی است که او دو بار در متنش به آن اشاره کرده است. لذا تصور یک راه با مجرایی زیرزمینی و پیچیده کردن طرح هروی چندان صحیح نیست. اما نکتۀ مهمتر با رجوع به شرح تکمیلی دهخدا آشکار میشود. او بعد از عبارت «راه پاسپرده و مسلوک»، واژه را به این صورت شرح داده است: «راهی که مردم آن را بپیمایند تا واضح و آشکار گردد». این موضوعی است که از دو واژۀ پاسپرده و مسلوک نیز قابل فهم است. لذا به نظر میرسد آنچه مقصود هروی بوده راهی خاکی است که فقط در نتیجۀ لگدمال شدن و کوفته شدن شکل راه را به خود گرفته باشد. به بیان دیگر از فرش کفِ راههای درون باغ خبری نیست و نویسندۀ رسالۀ مهمی چون ارشادالزراعه در باب چهارباغ و در حالی که توضیحاتش در مورد برخی جاها مختصر و گاه گنگ است، آشکارا بر نقش معابر خاکی حتی در محور میانی باغ تأکید میکند.
2. “a subterranean reservoir channel, [the top of] which serves as a walkway”. See page 117 in: Subtelny, Maria Eva. 1997. Agriculture and the Timurid Chaharbagh: The Evidence from a Medieval Persian Agricultural Manual in Gardens in the time of the great Muslim empires: Theory and design, ed. by A. Petruccioli, Leiden: Brill.