در زمستان سال نودوهفت، طرحی در وزارت مسکن و شهرسازی به تصویب رسید که بنا بر آن مقرر شد ۴۰۰هزار واحد مسکونی در شهرهای جدید و بافتهای فرسوده ساخته شود. این طرح «طرح اقدام ملی مسکن» نام گرفت. هدف این طرح آن است که با مساعدت دولت افرادی را که طی چهارده سال گذشته زمین یا خانه برای خود نداشتهاند صاحبخانه کند. اکنون مراحل شناسایی افراد ذیصلاح برای استفاده از تسهیلات این طرح رو به پایان است و سیاستگذاریهای کلان برای پیشبرد این پروژه آغازشده است. در پنجم شهریورماه سال نودوهشت، مراسمی برای آغاز عملیات اجرایی طرح اقدام ملی برگزار شد. رئیسجمهور در این مراسم سخنرانی کرد و از جامعهي متخصص خواست که برای شهری به نام «شهر جمهوری اسلامی» تلاش کنند. > «…این کار موندگاره. یک شهر درست کنید به نام جمهوری اسلامی که اگر پنجاه سال بعد یکی آمد گفت آقا این معماریْ معماری صفویه است، اونیکی معماریْ معماری قاجاریه است، خب کو معماری جمهوری اسلامی ایران؟ کجاست که بخوایم نشون بدیم؟ خب اون زمان درست کردن الآنم وقتی میگیم صفویه (منظور این است که میپرسیم معماری صفویه کجاست؟) میگیم اصفهان، نمونهاش روشنه. حالا جمهوری اسلامی ایران یه کسی فردا از ما پرسید کجاست چی نشونش بدیم، کجا رو نشونش بدیم؟ بگیم این معماری جمهوری اسلامی ایرانه. این نحوهی ساختن جمهوری اسلامی ایرانه. نداریم متأسفانه. البته کارهایی شده نه اینکه هیچ کار نشده؛اما اونی که ما بتونیم نشون بدیم بهعنوان یک نماد بهعنوان یک تابلویی که جهان…» مخاطبان این خواستهی رئیسجمهور طیف گستردهای را در برمیگیرد؛ از متخصصان طراحی شهر و بناها همچون معماران و شهرسازان، نظریهپردازان شهری، متخصصان چرخه اقتصاد شهری، متخصصان انتظامی و امنیتی تا مردم همگی مخاطب آن هستند و در تحقق یافتن آن نقش دارند. بخشی از ویدئوِ آن سخنرانی در کلاس آداب نوشتن دربارهی معماری در دانشگاه شهید بهشتی پخش و از دانشجویان ورودی نودوهشت مطالعات معماری خواسته شد تا چون عدهای از مخاطبان این خواسته، ایدهی ساخت شهر جمهوری اسلامی را بررسی و نظرات خود را در یک پرونده مطرح کنند. از آنجا که در جلسات قبلی این کلاس انواع قالبها برای نوشتن تمرین شد، از دانشجویان خواسته شد تا نظرات خود را در قالبهای متنوع همچون جستار، طرح مقاله، پست اینستاگرام وتوییتر منتشر کنند. با دیدن این ویدئو سؤالاتی که در ذهن دانشجویان مطرح شد بیشتر متوجه گزارههایی مناقشهبرانگیز بود که رئیسجمهور از آنها استفاده کرد؛ گزارههایی مانند «شهر جمهوری اسلامی»، «معماری صفویه»، «معماری قاجاریه»، «معماری جمهوری اسلامی ایران»، «نحوهی ساختن جمهوری اسلامی ایران»، که متخصصان حوزهی معماری و شهرسازی دربارهی معانی و مفاهیم آن اتفاقنظر ندارند و از آن گزارهها برداشتهایی متفاوت و گاه متضاد میشود. این پرونده تلاش میکند به یکی از این گزارههای مناقشهبرانگیز شهر جمهوری اسلامی ایران بپردازد. در بخش اول، این شهر را به مثابهی یک آرمانشهر بررسی میکند و مشکلات موجود و راهکارهایی را برای رسیدن به چنین شهری شرح میدهد. در بخش دوم ایدهی ساخت شهر آرمانی جمهوری اسلامی در شرایط کنونی نقد میشود و در اهمیت و لزوم ساختن شهری که بیانگر ایدئولوژی جمهوری اسلامی ایران باشد تردید میشود. در بخش ابتدایی مهرنوش دلشاد به تبیین مفهوم آرمانشهر میپردازد و توضیح میدهد که چرا ایدهی ساخت شهر جمهوری اسلامی منطبق بر ساخت شکل کالبدی آرمانشهر است. محمد علیزاده پرسشهایی دربارهی پیشنهاد رئیسجمهور (شهر جمهوری اسلامی) مطرح میکند و از میزان انطباق چنین شهری با واقعیات و احوالات امروز کشور میپرسد. پارسا طی به جایگاه قشرهایی از جامعه در شهر آرمانی جمهوری اسلامی میپردازد که ماحصل شرایط کنونی جامعهاند؛ افراد بیخانمان، معتادها و مجرمان. در این نوشته از جایگاه این قشرها در شهر آرمانی جمهوری اسلامی پرسیده میشود. در انتهای این بخش، مهدیار امانی به این پرسش پاسخ میدهد که آرمانشهر باید چگونه ساخته شود تا بر واقعیات و احوالات امروز جامعه منطبق باشد. در بخش دوم محمدجواد زرین به پیامدهای ساخت یک شهر آرمانی میپردازد و این پرسش را مطرح میکند که آیا وضعیت شهرهای فعلی سرزمین ما آنقدر نابسامان است که برای ایجاد شرایطی آرمانی لازم است تمامی پیوندهای موجود بین آنها و جامعه را قطع کنیم و دل به ساخت شهرهای جدید ببندیم؟ منیژه خادمی به جستجوی معنا و مفهوم معماری از دید رئیسجمهور میپردازد؛ غایت معماری را از دید او نماد بودن میداند و معماری را عملی که در پس آن معرفت و دانشی پنهان است نمیبیند. سارا بمانیان در نوشتهی خود با عنوان «خودشیفتگی در آیینهی شهر آرمانی» تقلیل معنای معماری از دید رئیسجمهور را ناشی از روحیهای میداند که بر جامعهی کنونی ایران حاکم است؛ روحیهای که در آن مردم با هویتی از خودشان مواجهاند که مطلوبشان نیست و در پی ایجاد تغییرات ظاهری هستند. در انتهای این بخش، حمیدرضا بابایی نکاتی کلی دربارهی نحوهی مواجهه با پیشنهاد رئیسجمهور مطرح میکند و به جز بازتاب ایدئولوژی یک حکومت در یک شهر، معیار دیگری را برای ساخت آن برمیشمرد. در این نوشته تلاش شده است نکات مهم و شاید پراکندهای که طی دو هفته به آن پرداختهشده است به مخاطب منتقل شود. بخش سوم شامل محتویات منتشرشده در فضای مجازی است. احسان اشراق در صفحهی اینستاگرام آسمانه، به این موضوع پرداخته است که اگر معماری را ظرف زندگی بدانیم و توقع داشته باشیم شهری بسازیم که به زیبایی اصفهان باشد، آیا زندگی ما به زیبایی زندگی مردمان اصفهان در عهد صفوی است؟ در همین بخش ساناز لُری امینی نیز در صفحهی اینستاگرام آسمانه، پریشانی شهرهای سرزمین ما را ناشی از آگاهی نداشتنمان از علتهای این پریشانحالی میداند. این نوشته ساخت شهر جدید را یک آزمون و خطای ساده و محکوم به شکست میداند. در انتهای این بخش مهرنوش دلشاد در رشته توییت خود، کلیتی از موضوعات مطرحشده در این پرونده را عرضه میکند.
فرزاد زرهداران: