- عالَم معماری گذشته علاقمندان فراوانی دارد. کسانی همچون اهل تفنن، هنردوستان، معماران غیردانشگاهی که در گذشته غور میکنند، نویسندگان حرفهای همچون اهل مطبوعات و سفرنامهنویسان و زندگینامهنویسان، راهنمانویسان گردشگری، باستانشناسان، پژوهشگران مربوط به امور اجرایی مرمت و حفاظت آثار و محوطههای تاریخی و مانند اینها، هر یک به گونهای اخبار عالم معماری گذشته را از خلال نوشتهها، مدارک تصویری، بناها و مکانهای مصنوع باقیمانده دنبال میکنند.
- علاوه بر اینها، معماری برای مورخان نیز اهمیت فراوانی دارد. همۀ اقسام آثار معماری بالقوه در حکم شاهد مسائل تاریخی است. ممکن است مورخ تاریخ اندیشه، تاریخ اجتماعی، تاریخ جمعیت، تاریخ فرهنگی، تاریخ نهادها، تاریخ نظامی، تاریخ دین، تاریخ علم، تاریخ سیاست، تاریخهای ملی و منطقهای و مانند اینها آثار معماری را همچون شاهد رویدادی بیابد و بکوشد برپایۀ این شواهد بفهمد که در گذشته چه روی داده است تا بتواند توضیحی برای آن رویداد عرضه کند. مورخ تاریخ فرهنگی آثار معماری را ــ همچون موسیقی و نواها، زبان، آداب و رسوم، قواعد و مانند اینها ــ از مظاهر فرهنگ میداند و میکوشد تا با تکیه بر این شواهد، مسیر حرکت مُحرک و اوج و افول موجود واحدی به نام فرهنگ در ادوار مختلف را تبیین کند. بر همین سیاق، بناها و مکانهای مصنوع برای مورخ اجتماعی یا سیاسی در حکم شاهدی برای چگونگی ارتباط اعضای جامعه با یکدیگر یا سازوکار توزیع و تبادلات قدرت در جامعه است. افزون بر آثار معماری، ممکن است اخبار عمل و عاملان و مواد معماری نیز برای مورخ در حکم شاهد باشد.
- اگر تاریخ ــ به معنایی که در فلسفۀ نقدی تاریخ منظور است ــ انواعی داشته باشد، به نظر میرسد معیار تمایز برخی از انواع از بقیه «موضوع» تاریخ یا حوزۀ موضوعی پژوهش تاریخی باشد. مثلاً موضوع تاریخ اصفهان یا تاریخ دین یا تاریخ نظامی به ترتیب اصفهان و دین و امور نظامی است. اما برخی دیگر از انواع تاریخ به اعتبار روش[1] یا رویکرد[2] یا دیدگاهی[3] متمایز اند. مثلاً تاریخ اجتماعی یا فرهنگی گواه بر رویکردی در تاریخ است، حالآنکه تاریخ ایران چنین نیست. میتوان تاریخ ایران را با رویکرد اجتماعی نوشت. افزون بر اینها، به نظر میرسد دستۀ دیگر تاریخهایی باشد که تبیین تاریخی بر پایۀ نظریه یا مکتب خاصی است؛ همچون مارکسیسم، فمینیسم یا پدیدارشناسی باشد و مانند اینها.
- بر سیاق تاریخهایی که آنها را به واسطۀ «موضوع» از بقیۀ انواع تاریخ تمیز دادهاند، عقلاً میتوانیم از تاریخی سخن بگوییم که موضوع آن معماری است؛ خواه این نوع تاریخ در عالم واقع محقق شده باشد و خواه نه؛ خواه مورخانی باشند که کار خود را تاریخ معماری بنامند، خواه نباشند. اگر چنین باشد، تاریخ معماری تاریخِ چیست؟
- تا اینجا طوری از «تاریخ» و «معماری» سخن گفتیم که گویی میدانیم تاریخ چیست و معماری کدام است. حال آنکه بر سر چیستی مفهوم تاریخ و مفهوم معماری اجماعی نیست و سلسلۀ درازدامن بحثهای مدرسیِ حول این دو مفهوم شاهد این بیتوافقی است. هم تاریخ و هم معماری مفاهیمی تاریخیاند و معنای آنها طی زمان تغییر کرده است، هرچند که لفظ این مفاهیم ثابت باشد و با لفظی مشترک دربارۀ آن اندیشیده باشند.
- عجالتاً فرض کنیم که میدانیم تاریخ چیست یا دستکم وقتی میگوییم تاریخ، میدانیم مقصودمان کدام معنای تاریخ است. مثلاً فعلاً تاریخ را چیزی بدانیم که مورخ دربارۀ «رویدادها» باور دارد و مینویسد. آنگونه که فیلسوفانی نظیر کالینگوود مدعیاند، مورخ در این کار مشابه کار کارآگاهی جنایی است که میکوشد با تفسیر شواهد مسیر تفکر مجرم و نیز خودِ اندیشۀ منجر به جرم را در ذهن خود بازسازی میکند. به سخن دیگر، مورخ نیز با قرائت شواهد خود را به جای شخصیت تاریخی مینهد تا بتواند به جای او رویداد تاریخی را «دوباره بازی کند[4]» و منطق و خردِ اندیشۀ آن شخصیت تاریخی را دریابد و بدین ترتیب، حقیقت گذشته را درک کند. به این ترتیب منظور از تاریخ ــ یا همۀ انواع تاریخ، اگر بتوان چنین گفت ــ تاریخ اندیشه است.
- حال دوباره میپرسیم: تاریخ معماری ــ به معنایی که پیشتر گفتیم، تاریخی که صرفاً موضوع آن معماری است ــ تاریخِ چیست؟ استقرائاً میدانیم که اهل تاریخ و نظریۀ معماری از معماری در شش مقام سخن گفتهاند: حرفه، رشتۀ دانشگاهی، هنر، پیشه[5]، معرفت (یا علم تجربی[6])، و فن[7]. مقصود از معماری در مقام موضوع تاریخ کدامیک از اینهاست؟ وقتی در این تاریخ از جریان رویدادهای مربوط به آثار معماری، عمل معماری، عاملان معماری و مواد معماری سخن میگوییم، معماری را در کدامیک از مقامهای یادشده در نظر داریم؟ تبیین و تفسیر رویدادی مثل ساختهشدن بنا یا توضیح پدیدهای مانند مجموعۀ بناهای متعلق به یک معمار یا متعلق به یک سبک، هنگامی که مقصودمان از معماری حرفه یا معرفت یا فن باشد، یکسان نیست؛ بنا در یکی محصول حرفه و نظامهای مرتب بر حرفه است، در دومی نتیجه و باقیماندۀ وجود نوعی معرفت است که عالمانی (شاید برخی از معماران) بر آن علم داشتند، در آخری هم نتیجۀ کاربست فنون و شیوههای بنایی و ساختمانسازی.
- ممکن است معماری در هریک از مقامهای یادشده ــ حرفه، رشته، هنر، پیشه، معرفت، فن ــ موضوع تاریخپژوهی باشد و مورخ از رویدادهای مرتبط با اقسام بناها و عمل و عاملان و مواد معماری سخن بگوید و در صدد توضیح و تبیین آنها برآید. آیا عقلاً ممکن است که مورخ بتواند مسیر و محصول اندیشۀ منجر به رویداد معماری را در ذهن خود بازسازی کند و خود را چنان در جای عاملان تاریخی بنهد که گویی دارد آن را از نو بازی میکند؟ اگر اندیشۀ منجر به فعلِ عاملان معماری، مثلاً اندیشهای که منجر به برپایی بنایی یا شهری شده است، متکی به معرفتی درونی و نا آشکار باشد آیا ممکن است مورخ، صرفاً با اتکا بر شواهد برجایمانده از آن معرفت و بدون دانستن آن معرفت، بتواند مسیر و محصول تفکر را در ذهنش بازسازی کند؟
[1] Method
[2] Approach
[3] Point of View, Paradigm
[4] Re-enactment
[5] Craft
[6] Science
[7] technique