×

جستجو

مقدمه‌ای بر تاریخ شفاهی معماری ایران

اغلبِ آثار و گنجینه‌های فاخر تاریخی که نشانی از تمدن و فرهنگ یک سرزمین در دوره‌ای دارد، به صورت‌های مادی و معنوی نمایان می‌شود. برخی آثار مادی به جامانده از یک جامعه را در موزه‌ها نگه می‌دارند، آثار معنوی نیز گاه جامۀ الفبا بر تن کرده و در میان سطرهای یک کتاب جای می‌گیرد؛ اما گاه برخی دیگر ناشناخته می‌ماند و درون سینۀ افراد پنهان می‌شود. آن عده که در دوره‌ای شاهد وقایع هم‌عصر خود بودند، همچون یک موزه و کتابخانه‌ای پربار، حامل گنجینه‌هایی از یک دورۀ زمانی مشخص اند؛ گنجینه‌ای که موجودیت آن بدون کسب تجربه و مشاهدات فردی امکان‌پذیر نبوده است. گاه این شواهد زنده تنها منبع معتبر برای دست‌یابی به فهمی جامع از یک رویداد تاریخی هستند؛ آنها گاهی از آن رویداد متأثر و گاهی بر آن اثر گذاشته‌اند.  بنابراین برای کشف و حفظ این گنجینه‌ها باید چاره‌ای اندیشید. قاعدتاً بهترین راه‌حل موجود شناخت و آشنایی با حاملان این گنجینه‌ها، مادامی است که در قید حیات‌اند؛ باشد که از این راه، بتوان این گنجینه‌ها را حفظ کرد.

پژوهشگران و مورخان در چند دهۀ اخیر به این دغدغه‌ موضوعیت بخشیده‌اند و حوزه‌ای به نام «تاریخ شفاهی/ oral history» را پدید آورده‌اند. تاریخ شفاهی روایتی است از تجربیات، مشاهدات و اندیشه‌های مردمی که روزی شاهد وقایعی در گذشته بودند. گاه این وقایع ناظر بر علوم و فنون گوناگون، همچون معماری است. امروزه می‌توان تاریخ شفاهی معماری را راهی برای شناخت معماری و حفظ اندیشه‌های گذشته دانست.

کتاب «مقدمه‌ای بر تاریخ شفاهی معماری ایران» به قلم میترا هاشمی، در زمینۀ نقش و اهمیت تاریخ شفاهی در تاریخ معماری ایران است. مهم‌ترین ویژگی کتاب، موضوع منحصر به فرد آن است. در برخی از پژوهش‌های معماریِ گذشته از تاریخ شفاهی بهره گرفته‌اند‌ اما به ندرت پژوهش‌های جامعی در این باره انجام شده است. آنچه از تاریخ شفاهی در اکثر منابع فارسی موجود است، به حل مسائلی در رابطه با بخش عملی تاریخ شفاهی، تحریر آن و غنی‌کردن آرشیوها محدود می‌شود. در ایران این حوزه را از وجه علمی و آکادمیکِ آن، چنانکه در دنیا عرضه شده است، بررسی نکرده‌ و به اصول و مبانی نظری غنی آن توجه نکرده‌اند.

از دیدِ نویسندۀ کتاب وظیفۀ اصلی مورخ شفاهی، ثبت و حفظ گفته‌ها و تجربیات شاهدانِ وقایعِ معماری در گذشته است. این نوع از تاریخ‌نویسی زمانی اهمیت خود را نمایان می‌کند که هیچ منبع معتبر دیگری برای شناخت و بررسی یک اثر معماری وجود نداشته ‌باشد. در تاریخ شفاهی می‌توان به علل رویدادهای معماریِ گذشته و تفاسیر سازندگان و شاهدانِ هم‌عصر با آن، پی برد؛ سازندگان و شاهدانی که هنوز زنده‌اند و در بعضی موارد، مدرکی معتبرتر از آنها موجود نیست. البته دریافتِ چگونگی وقایعِ گذشته از راه گردآوری آراء و تفاسیر شاهدان، پدیده‌ای نو در عرصۀ تاریخ شفاهی معماری است؛ چرا که تا قبل از این، اکثر پژوهش‌های تاریخ شفاهی به ذکر و ثبت خاطرات مخبرین محدود می‌شده و هدف و پرسشی در پشت این ماجرا نبوده است.

نویسنده در این کتاب با تکیه بر چندین منبع لاتین و فارسی، بنیادها و روش‌های تاریخ شفاهی را بررسی کرده است. اصل مطلب کتاب به دو بخش تقسیم شده است: تاریخ شفاهی معماری ایران در نظر و تاریخ شفاهی معماری ایران در عمل. همان‌طور که از عنوان این دو بخش برمی‌آید، نویسنده در کتاب افزون بر مباحث عملی، به مبانی نظری تاریخ شفاهی نیز پرداخته‌ که موجب تمایز این کتاب از سایر منابع و نوشته‌های مرتبط با تاریخ شفاهی به زبان فارسی است.

این دو بخش در فهرست کتاب از هم تفکیک شده‌اند و هرکدام فصولی را در خود جای داده‌اند. بخش اول شامل سه فصل است؛ نویسنده در فصل اول تاریخ، تاریخ شفاهی و تاریخ معماری را تعریف کرده، مفهوم پژوهش تاریخ شفاهی و پژوهش تاریخ معماری را شرح داده و موضوع و مرجع و مقصد هر دو را بیان کرده است. در انتها نیز تعریفی از تاریخ شفاهی معماری ایران، به خواننده عرضه شده است. نویسنده در فصل اول تاریخ معماری ایران را بخشی از وقایع معماری گذشته دانسته است که در محدودۀ ایران فرهنگی روی‌داده است. همچنین مرجع پژوهش معماری را نیز اقوال شفاهی عاملان و شاهدان وقایع معماری گذشته، که در قید حیات‌اند، دانسته است. مقصد نهایی نیز در چنین پژوهش‌هایی شناخت علم و عمل معماری است.

 در فصل دومِ کتاب دربارۀ فواید تاریخ شفاهی و تاریخ شفاهی معماری ایران می‌خوانیم. چندین نکته نیز دربارۀ چگونگی یافتن شواهد و شناخت و تفسیر وقایع در این فصل به تحریر درآمده است. از نظر نویسنده، تاریخ شفاهی از یک‌سو واقعه را چنانکه در عالم بیرون اتفاق افتاده بررسی می‌کند و از سوی دیگر در پی یافتن تفسیر آن واقعه است چنانکه در عالم ذهن و درون واقع شده. شاهدان و سازندگان اثر معماری می‌توانند شناختی همه‌جانبه از مورد اول به مورخ بدهند. مورد دوم نیز امکان درک وقایع گذشتۀ معماری را، از نگاهِ سازندگان و شاهدان، به مورخ می‌دهد؛ بنابراین تاریخ شفاهی متوجه هر دو جنبۀ بیرونی و درونی یک رویداد معماری است.

نویسنده در ادامه از مقصود کار مورخان می‌گوید که با توجه به آن، باید از حیث نظری به یکی از این دو سوی مذکور روی بیاورند. نویسنده برای تاریخ شفاهی معماری ایران، قیدی زمانی قائل شده است که در آن فقط وقایع معاصر معماری موضوعیت دارد؛ به همین علت آن را راهی برای شناخت وقایع معاصر معماری، اعم از معماری سنتی و مدرن و حفظ نشانه‌های باقی‌مانده از وقایع قدیم معماری، معرفی کرده است.

 یکی از قسمت‌های مهمی که در این فصلِ کتاب به تحریر درآمده است، ضرورت تاریخ شفاهی معماری ایران است. نویسنده در این قسمت پژوهشگران را از به آینده موکول کردنِ کار تاریخ شفاهی معماری بر حذر می‌دارد؛ زیرا عمر منابع شفاهی به درازای عمر یک انسان است و اگر امروز به این موضوع توجه نشود، فرصت برای همیشه از دست خواهد رفت.

در فصل سوم نیز پیشینۀ توجه به تاریخ شفاهی در تاریخ معماری بررسی می‌شود. نویسنده معتقد است که تاریخ شفاهی در تاریخ معماری و تاریخ معماری ایران پیشینه‌ای پربار و منسجم ندارد و اکثر پژوهش‌های مرتبط با تاریخ شفاهی معماری، دربارۀ زندگی و آثار معماران دوران معاصر است. پژوهش‌های معدودی نیز در حوزۀ تاریخ محلی و بر پایۀ گفتار مردم عادی دربارۀ آثار قدیمی معماری ایران است.

بخش دوم کتاب که در زمینۀ روش‌های عملی تاریخ شفاهی است، مانند بخش اول، سه فصل دارد. فصل‌های چهارم و پنجم و ششم دربرگیرندۀ چگونگی گردآوری اطلاعات، آداب مصاحبه، چگونگی ضبط و تحریر، بایگانی و مسائل مطرح در تدوین و تبیین تاریخ شفاهی در معماری ایران است.

 نویسنده در فصل چهارم معتقد است که مصاحبه رابطه‌ای انسانی است؛ مورخی در هنگام مصاحبه موفق است که هنر مصاحبت را بداند، نه آنکه مهارت‌های کسب کرده را در هرجا به کار گیرد. در این بخش از اهمیت اهداف پژوهش و کیستی مخبر در انتخاب شیوۀ مصاحبه، صحبت شده است؛ مثلاً اگر مورخ در پی شناخت واقعۀ ساخت یک بناست، احتمالاً هدایت مصاحبه را خود به اختیار می‌گیرد و اگر در پی تدوین زندگی‌نامۀ یک معمار است، هدایت مصاحبه را به او می‌سپارد؛ اما مصاحبۀ موفق جایی در میان این دو است. نویسنده دربارۀ پژوهش‌های گسترده نیز از الزام مقایسۀ دستاورد مصاحبه‌های مختلف در سیاقی مشترک، به منظور تفسیر و تدوین آن نوشته است.

تاریخ شفاهی نه تنها برای زمان حال، بلکه برای آیندگان نیز نوشته می‌شود؛ به همین علت در فصل پنجم و ششم دربارۀ اهمیت حفظ، ضبط و چکونگی تبیین تاریخ شفاهی می‌خوانیم. از نظر نویسنده تاریخ شفاهی معماری ایران روی به آینده دارد و فقط متعلق به پژوهشگر نیست؛ به همین علت باید تدابیری اندیشید تا این میراث در اختیار همگان قرار گیرد. به این منظور، کتاب معمول‌ترین راه انتشار محصول تاریخ شفاهی را استفاده از رسانه‌های کتبی دانسته است. راه دیگر رسانه‌های صوتی است؛ البته ناگفته نماند که این دو راه دشواری‌ها و کاستی‌های خود را دارد. بنا به گفتۀ نویسنده امروزه امکان همراه‌کردن متن و صدا در قالب‌های چندرسانه‌ای، راهکار جدیدی است که برای انتشار اسناد تاریخ شفاهی به کار می‌رود اما هنوز همگانی نشده است.

مطالعه و بررسی این کتاب برای افراد علاقه‌مند به حوزۀ تاریخ شفاهی توصیه می‌شود. این کتاب به جز بررسی علمی و آکادمیک این حوزه، همچون راهنمایی جامع، مسائل گوناگون این حوزه را تشریح کرده، تمامی مراحلی را که باید در این راه طی شود، بیان کرده، و تصویری جامع را از محصول نهایی این کار به خواننده نشان داده است.

هاشمی، میترا. مقدمه‌ای بر تاریخ شفاهی معماری ایران. تهران: روزنه، ۱۳۹۳.

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
جستار چهارم از پنج جستار در باب نقش معماری و شهر در رمان یوسف‌آباد، خیابان سی‌وسوم، نوشته‌ی سینا دادخواه [۴] | نازنین عارف‌کیا
آخرین راوی رمان، دختری بیست‌­ساله به اسم نداست که نام او نیز مانند سه شخصیت دیگر، از بخش اول تا چهارم بارها تکرار شده و در تمام بخش‌­های دیگر حضور دارد. تجربه‌­ی ندا در مواجهه با شهر و بناها قدری متفاوت با بقیه­‌ی راویان است؛ چرا که مسیر زندگی او نیز تفاوت­‌های زیادی با باقی شخصیت­‌ها دارد. او که دوران نوجوانی خود را، مانند سامان، در شهرک اکباتان گذرانده، زمانی ناچار به کوچ همراه خانواده­‌اش شده و به بندرعباس می‌­رود.
گزیده‌ی متن؛ به مناسبت روز سعدی
صبح به اتفاق یاران به زیارت آرامگاه حافظ و از آن پس به ساختمان مقبره‌ی سعدی شتافتیم. نخست در مدخل اللّه‌اکبر طاق دروازه‌ی قرآن را...
گزیده‌ی متن؛ به مناسبت روز سعدی
هم‌خون بودن و خون ملی یعنی چه؟ کسی چه خبر دارد که در عروقش چه خونی جریان دارد؟ این همه ادوار که بر ما گذشته،...
«زنان و صنعت ساختمان در بریتانیا و ایرلند عصر جرجی» | کانر لوسی
با اینکه نقش زنان، در جایگاه طراحان و/یا بانیان معماری، در سده‌ی هجدهم میلادیِ بریتانیا و ایرلند بیش از پیش شناخته شده، نقش آنها در ساخت معماری مناقشه برانگیز باقی مانده است. این موضوع، در این مقاله، با بیرون کشیدن بسیاری از منابع درجه‌ی دوم و همچنین اسناد اصناف و دیگر منابع اولیه در لندن و دوبلین، روشن می‌شود.

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر