هنوز این پرسش به قوت خود باقی است که معانی جایگزین ساختمان پلاسکو در یک سال گذشته چه بود و هنوز نیز در سالگرد سوختن پلاسکو این امکان وجود دارد که تصمیمگیران، فرایندِ رسیدن به ساختمان جایگزین را بطور شفاف توضیح دهند. در گفتگو با هفت سئوال زیر سعی شد تا فضای مورد نظر یکی از اهالی تهران برای یافتن معانیِ جایگزین پلاسکو روشن شود.
۱. آیا پلاسکو یک ساختمان بود که آتش گرفت؟
بله. پلاسکو یک ساختمان بود. اما یک ساختمان معمولی و مستعمل نبود. این ساختمان با تاریخ معاصر شدن شهر تهران عجین شده بود و میتوان از آن به عنوان یک خاطره جمعی نام برد. این بنای بلندقامت با اسکلت فلزی نمایندگی گرایشهایی را در معاصر شدن و مدرن شدن شهر ما بر عهده داشت. بیآنکه در این جا به ارزیابی ساختمان پلاسکو پرداخته شود این بنا به عنوان یک خاطره شهری تاثیرگذار با منظر شهری و فعالیتهای تهرانیها گره خورده بود، خاطرهای که در طی زمان شکل گرفت و با آن تهرانیها با تصورِخود این فضای شهری را تصویر کردند. بی آنکه برنامهای از پیش تصویب و یا از بالا تصمیم گرفته شود.
۲. آیا پلاسکو ساختمانی متعلق به یک مالک است و تنها مالک میتواند برای جایگزین آن تصمیم بگیرد؟
بحث مالکیت ساختمان پلاسکو را میتوان از نظر حقوقی، شرعی و قانونی بررسی کرد. به هر صورت این ساختمان از آن گروه بناهایی است که پس از انقلاب اسلامی مصادره شده و وضعیت مالکیت عرصه و اعیان آن چندان روشن و شفاف گزارش نشده است. به همین دلیل «مالک» فعلی که بنیاد مستضعفان است برای جایگزین پلاسکو یک مهندس مشاور معمار و شهرساز را فراخواند و تنی چند از مدیران معمار و شهرساز را برای تشکیل اتاق فکر به کمک طلبید. از طرفی دیگر این موضوع که مالک و مشاورانش میتوانند برای چنین ساختمانی که با خاطره شهر عجین شده تصمیمگیری کنند به سرعت مورد گفتگوی رسانهها، متخصصین و متفکرین قرار گرفت. به همین علت موضوع جایگزین پلاسکو به «مسابقه» گذاشته شد. ولی معلوم نشد که هدف از برگزاری مسابقه چه بود و نتیجه مسابقه چگونه به این موضوع ختم شد که ساختمان جدیدی باید جایگزین شود.
۳. آیا پلاسکو یک ساختمان بود که مخاطبانش به بهرهبرداران آن محدود می شد؟
در پاسخ به سوال اول اشاره شد که پلاسکو تنها یک ساختمان بود بلکه یک خاطره جمعی و فضای شهری خودانگیخته بود که در ارتباط با ساکنان شهر شکل گرفته بود و مخاطبانش فراتر از کسانی بودند که مستقیما از ساختمان استفاده میکردند و اکنون با این فاجعه دردناکی که برایش رخ داد مقیاس مخاطبانش از تهران و ایران نیز فراتر رفت و وضعیتی پیش آمد که گروههای اجتماعی و گروههای حرفهای و گروههای مدیریتی بسیار متنوع و گستردهای مخاطب وضعیت ایجاد شده شدند.
۴. آیا ساختمان پلاسکو پیش از آتش گرفتن و خاکستر شدن نسوخته بود؟
تاریخچه ساختمان پلاسکو مانند داستانی است که از پیش سرنوشت محتومی برای آن رقم زده شده است؛ نوعی تراژدی که از پیش معلوم است که این فرزند باید به دست نادانی پدر کشته شود. تمام شواهد یک دهۀ گذشته حاکی از آن است که بحرانهای ناگواری در سلامت و ایمنی و امنیت این ساختمان حادث شده بود. هیچکدام از ضعفها و بحرانها برطرف نشدند. مدیریت و مسئولین شهر با پلاسکو همانند فرزندی رها شده که به هرشکلی که خواست رشد کند رفتار کرد و این آتش گرفتن و خاکستر شدنِ خاطره شهر تصویر چهره مجسمی از فاجعهای از پیش آمادهسازی شده بود که در تصور نمیگنجید.
۵. آیا جایگزین ساختمان پلاسکو باید یک ساختمان باشد؟
پاسخ به این پرسش خود چالش بسیار عظیمی است چرا که راه حل جایگزین ساختمانی که نقش خاطره جمعی و فضای شهری را برعهده داشت و بخشی از تاریخ معاصر تهران محسوب میشد، قاعدتا راه حلی متعارف و بازاری نمیبایست باشد. اگرچه در هر حالت باید پاسخگوی مال باختگان و صاحبان حقوق باشد. ولی به این دلیل که مخاطبین این ساختمان فراتر از مالکین و بهره برداران آن است باید به راه حلهای آگاهانهتر و خلاقانهتر فکر کرد به ویژه در بافتی که بافت تاریخی و ارزشمند شهر محسوب می شود، خلاقیت در این است که بدلیل دیگری غیر از یک ساختمان جایگزین شود پرسش این است آیا جایگزین، میتواند چیزی غیر از یک ساختمان و یک برج باشد؟ و آیا بدیل جایگزین نمیبایست برای خاطره فضایی شهروندان ارزش قائل شود؟
۶. کدام نیروها در ایران معاصر ساختمانِ جایگزین پلاسکو را شکل میدهند؟
حال که پلاسکو در آتش فقدان نظارت و مدیریتهای مورد نیاز، سوخته است و تمام جامعه این سوختن را دیده و آن را شهادت داده و اشک ریختهاند نقش افکار عمومی چه می شود؟ سوال اینجاست که آیا این نیروها در شکلدهی جایگزین پلاسکو دخالت داده شدهاند؟ و آیا این نیروها درست هدایت شدهاند و درست از آنها پاسخ گرفته شده است؟ آیا در این یک سالی که گذشت منافع خصوصیتر و بازار مستغلات زمین و ساختمان نقش عمده را در شکلدهی جایگزین پلاسکو بر عهده گرفتهاند و یا منفعت عمومی؟
۷. آیا اکنون که قرارست در ۲۹ دیماه ۱۳۹۶ کلنگ جایگزین پلاسکو زده شود، مردم تهران، خانوادههای داغدار آتشنشانان، کسبه و مالباختگان، جامعهشناسان، معماران و شهرسازان و مخاطبان گسترده این ماجرا میتوانند در فرایند جایگزین کردن ساختمانی به جای ساختمان در آتش سوختۀ پلاسکو خواستار شفافیت باشند؟
قاعدتا در حد فاصل سوختن تا کلنگ زنی، مالک بنا (بنیاد مستضعفان) در رایزنی با مشاور معمار و شهرساز و هیئت متفکرین به توافق رسیدهاند اما مردم و متخصصین اطلاعی ندارند و نمیدانند در تاریخ مقرر، کلنگ چه چیزی زده میشود. حداقل خواستۀ جامعه این است که فرآیند جایگزین پلاسکو شفاف بیان شود: جایگزین ساختمان پلاسکو کدام معانی را در خود متبلور خواهد کرد؟ و چه فرآیندی طی شده تا این کلنگ برزمین زده شود و چه فرآیندی قرارست در آینده طی شود؟ معتقدم هنوز و همچنان این فرصت وجود دارد که با جامعۀ مخاطب به صورت شفاف گفتگو کنیم و شفاف عمل کنیم. بالاخره یک گروه پرقدرتی از بنیاد مستضعفان، مشاوران با سابقه وهیئت متفکرین در مقیاس ملی این تصمیم را گرفتهاند . اکنون یک سال از آن فاجعه میگذرد و ما باید بدانیم (مراد از ما، مخاطبین در مقیاس ملی و فراملی است) در فرآیند جایگزین کردن چه اتفاقی افتاده است و چگونه به این نتیجه رسیده اند. اگر این شفافیت محقق شود، تجربه مهمی در تاریخ معماری و شهرسازی معاصر ایران صورت گرفته است که خود بار معانی ارزشمندی را در بر دارد.
***
در لابلای ترانههای قدیمی تهرون منتسب به کوچه و بازار که از زبان مرحوم مرتضی احمدی شنیده شده مانند «حمومی آی حمومی لنگ و قدیفهام را بردن» این ترانه ناتمام بروز یافته است.
پلاسکو پلاسید
پلاسکو آتیشید
پلاسکو پلاسید
داغش رو دلمون ماسید
کسی به دادمون نرسید
پلاسکو را کی دید؟
پلاسکو پرید
مستضعف پلاستیک خرید...
پلاسکو پلاسید
محمدرضا حائری مازندرانی: