روضۀ هشتم رسالۀ ارشادالزراعه نوشتۀ قاسمبن یوسف ابونصر هروی منبعی مهم برای مطالعات باغ است و طرح چهارباغ توصیفشده در آن نیز موضوع مطالعات فراوانی بوده است. مقصودم همان طرح محوری و خطیِ مبتنی بر یک خیابان اصلی و جوی درون آن است که به محوطهای در انتهای باغ اتصال مییابد که عمارت در آن قرار گرفته است. در ارتباط با این طرح باید به این پرسش مهم توجه شود: آیا طرحی که در متن هروی توصیف شده، منحصر بهفرد بوده و ابداع او است و یا اینکه طرح یادشده از خلال برخی مدارک دیگر هم قابل شناسایی است و بازتابدهندۀ سنتی در هرات است؟ هروی خود اشاره میکند که تجاربی شخصی انجام داده و برای پرهیز از اشتباه به میرک سید غیاث رجوع کرده است [۱] و سابتلنی هم در این مورد تحقیقاتی انجام داده است. باوجود این، بررسی موضوع از زوایای دیگر میتواند مفید باشد. در این جا برای روشن شدن موضوع، از تفسیر متن داستان خواجه در مثنوی هفتپیکر نظامی کمک میگیرم و البته سه نسخۀ مصورشده از آن در هرات و شیراز.
تصویری که طرح هروی در مورد عمارت و محوطۀ مقابل آن ارائه میکند با تصویرهای دیگری از باغسازی هرات در سدۀ نهم هماهنگی دارد. در این جا دو نگاره معرفی میشوند که همچون طرح هروی به طور قطع تصویری از یک باغ شاهی نیستند. دو نگارۀ مورد نظر صحنهای از یک داستان کوتاه درون مثنوی هفتپیکر نظامی را نمایش میدهند.
طبق روایت نظامی، خواجه که هر هفته به تماشای باغ خویش میرود در واپسین نوبت، در را بسته میبیند. [۲] پیش از این، در مقالهای مشخص کردهام که بنابر شرح نظامی، باغ ساختاری دو بخشی دارد؛ شامل باغ نیمه خصوصی یا بیرونی و یک بخش اندرونی که حوضی بزرگ برای آبتنی دارد. از باغ بیرونی تماشای باغ اندرونی و دیدن محوطۀ حوض میسر نیست؛ مگر بطور پنهانی. [۳] خواجه با راهنمایی نگهبانان سیمینساق به غرفه و یا عمارت بالاخانۀ باغ بیرونی میرود و از سوراخ میان غرفه و در خفا، چشمه و حوضی را نظاره میکند. [۴] از غرفه راهی برای نگریستن پنهانی به باغ اندرونی وجود دارد که در آن، زیبارویان مشغول آبتنیاند. این فضای اندرونی بنا بر منطق داستان نباید از غرفۀ باغ بیرونی قابل مشاهده باشد و خواجه پیش از وارد شدن به غرفه، نمیتوانسته است چشمه و آب را دیده باشد؛ چه در غیر این صورت، داستان فاقد منطق برای پنهانی نگریستن خواجه خواهد بود.
نگارۀ نخست، تصویری از صحنۀ یادشده بر روی برگ ۴۷ (f.47a) نسخۀ خمسۀ بایسنقری است که در حدود ۸۳۳ ه.ق (۱۴۳۰ م) در هرات مصور شده است (تصویر ۱). [۵] نگارۀ دوم نیز همین صحنه است که بر روی برگ ۱۹۰ (f.190r) نسخهای از خمسۀ نظامی تصویر شده است؛ نسخهای که در سال ۸۹۹ ه.ق (1494م) در هرات ترسیم شده و منسوب به بهزاد است (تصویر ۲). [۶] تفاوتهایی که در سازماندهی فضا و ساختار تصویر وجود دارد، نشان میدهد که نگارۀ دوم کپی نشده است.
هر دو نگاره، یک فضای باز در مقابل عمارت را نمایش میدهند که درختان و گیاهانی را در اطرافْ شامل میشود و در نگارههای باغی معمول است. هر دو نگارگر بر خلاف سنت تصویرگری که معمولا حوضهای کوچک و پرتزئین را در مقابل عمارت و کوشک قرار میدهند، حوض را برای آبتنی و به قدر لازم بزرگ تصویر کردهاند؛ موضوعی که باید همنوایی نقاش با داستان نظامی تلقی شود و یادآور این موضوع است که نگارگران هر دو نگاره بهطور قطع داستان نظامی را مصور کردهاند. جزئیات هر دو نگارۀ ترسیم شده در هرات نشان میدهد که خواجه از شکاف پنجره و نه سوراخی در غرفه، آبتنی بتان را نظاره میکند که با شرح شاعر تفاوت دارد. در شعر نظامی، حتی اگر غرفه یا به قول شاعر حجابگه پنجره داشته باشد، این گشودگیها نمیتواند بهسوی باغی باشد که بنا بر شرح داستان و با وضعیت توصیفشده به آبتنی اختصاص یافته است (تصویرهای ۳ و ۴). علاوه بر این، بررسی هر دو نگاره نشان میدهد که محوطۀ مقابل عمارت نیز با داستان نظامی و میزانسن یا صحنهآرایی مد نظر او مبنی بر وجود یک باغ اندرونی و همچنین منطق درون داستان هماهنگی ندارد و بیشتر به محدودۀ میانی و مقابل کوشک باغ الگووار هروی شباهت دارد. زیرا کوشکی که در نگارهها مشاهده میشود با غرفۀ توصیف شده در داستان و این که بنای یادشده حائلی برای نظارۀ فضای دربردارندۀ حوض است تفاوت دارد. نگارهها، کوشک و همچنین محوطهای در مقابل آن را نمایش میدهند؛ در عین حال نگارهها، فضایی را به نمایش گذاشتهاند که با بخش میانی طرح چهارباغ هروی همخوانی دارد. محوطۀ یادشده میتواند همان محوطۀ کرسی عمارت باشد که هروی آن را معرفی کرده بود و در انتهای مسیرِ در بر دارندۀ شاهجوی باغ قرار داشت.
در این نگارهها، سطح کفِ کرسی و یا محوطۀ مقابل عمارت فرش شده است و کل محوطه با محدودۀ پیرامون مرزبندی مشخصی دارد. سطح کف، از سایر نقاط باغ مجزا شده و تا حدودی با ظریفکاریهای عمارت ترکیب شده است. این موضوع نشان میدهد که فضای مقابل کوشک که بخشی مهم از ساختار فضایی مورد نظر هروی است در سدۀ نهم هجری قمری در هرات شناخته شده بوده و رواج داشته است و یا حداقل، نگارگران با چنین الگویی بیگانه نبودهاند.
در نمونۀ دیگری از تصویرسازی این صحنه از داستان نظامی، برگی از یک نسخۀ خمسه قابلاشاره است که اواخر سدۀ دهم هجری قمری (دهۀ ۹۸۰ق) در شیراز مصور شده است (تصویر ۵). [۷] ساختار تصویر این نسخۀ اخیر، به طور قابلتوجهی با نگارههای متناظر که در هرات ترسیمشدهاند، تفاوت دارد. اگرچه نگاره لزوماً با شرح نظامی همخوانی دقیق ندارد، شکل حوض و درختانی که در حاشیۀ آن گویی فضایی محدود پدید آوردهاند، به جوّ موردنظر داستان نزدیکاند؛ بهخصوص که عمارت یا غرفهای که نظامی از آن صحبت میکند، در دوردست قرار گرفته و پشت ردیفی از درختان پنهان شده که همچون دیواری، محوطۀ پیرامون حوض را از عمارت غرفه و فضای اطرافش جدا کردهاند. عمارت یادشده باوجوداینکه مرتفع بهنظر میرسد و همچون غرفه است، پنجرهای ندارد و خواجه نیز برخلاف دو نگارۀ قبلی، نه از شکاف پنجره که از سوراخی، آبتنیکنندگان را نظاره میکند (تصویر ۶). نگارگر اگرچه حفره را بهاندازۀ قاب یک پنجره ترسیم کرده است، اما پنجرهای ترسیم نکرده و حاصل کار، تصویری است که برخلاف دو نگارۀ پیشین با داستان نظامی تناقض ندارد.
علیرغم جوّی که در تصویر ترسیمشده در شیراز وجود دارد (تصویر ۵)، آنچه در نگارههای سدۀ نهم هرات ترسیم شده (تصویرهای ۱و۲)، بهنظر میرسد بیشتر تحت تأثیر فضای باغی است که شکل و تصویر آن را ابونصر هروی در ۹۲۱ق در ارشادالزراعه تشریح کرده است. احتمالاً آن فضا، باغی کلاسیک و شناختهشده در هرات سدۀ نهم بوده است؛ اما آنچه نظامی بیان میکند، حاکی از کنار هم قرارگیری دو باغ است که برخی بناها ازجمله بنای دربرگیرندۀ غرفه، آنها را از هم جدا میکنند. [۸] این بخش از نگارههای دو نسخۀ مهم هرات سدۀ نهم هجری قمری، با طرح بازسازیشده از شرح هروی نیز تشابهی قابلتوجه دارند و یا دستکم منافاتی ندارند (تصویر ۷). این موضوع میتواند دلیلی بر جایگاه طرح چهارباغ هروی در هرات دانسته شود؛ طرحی که سنت باغسازی هرات سدۀ نهم هجری قمری را نشان میدهد؛ و نیز آشکار کند که متن هروی نه دربردارندۀ یک ابداع شخصی که شامل دستورالعملی برای ساخت این فضای رایج در سدۀ نهم هجری قمری در هرات بوده است.
B. W. Robinson. Prince Bāysonghor’s Nizāmī: A Speculation. Ars Orientalis, 2 (1957), 389.
Ebadollah Bahari. Bihzad, Master of Persian Painting. London: I.B. Tauris Publishers, 1996, 151.
Ivan Stchoukine. Les peintures des manuscrits safavis de 1502 à 1587. Paris: P. Geuthner, 1959, Plate LXXIV.