در خلال گشتن میان اسناد و مدارک مرمتی برای موضوع مطالعه ای که در دست داشتم، به گزارش جالبی برخوردم و تصور کردم در حیطۀ تاریخ معماری بتوان به آن نظر انداخت. موضوع این است که مرمت و فرآیند پرداختن به آن می تواند در شناخت یک مکان به وسعت مردمی که در آن می زیند اثرگذار باشد. به ویژه اینکه مرمت یک روستا، که محل حیات جاری مردم است، صورت مسئله اش از مسایل فنی به دیگر ابعاد آن مکان کشیده می شود. از طرف دیگر مرمت روستایی همانند ابیانه خود جزئی از تاریخ آن محسوب می شود. چه بسا تصویر موزونی که امروز از ابیانه می شناسیم، علاوه بر آنچه که مردم در طول تاریخ پدید آورده اند، همچنین محصول مرمتی است که از ابتدا پایه ریزی و اجرا شده است. در مقابل تصاویر ناموزونی که از بسیاری از شهرها و روستاهای تاریخی ایران می بینیم محصول دخالت های نادرست و غیر مرمتی است.
در سال ۱۳۵۵ دفتر فنی سازمان ملی حفاظت آثار باستانی اصفهان پس از حدود 10 سال کار مستمر و پرداختن به مرمت بناهای تاریخی، برای نخستین بار به روستای ابیانه رسید که جنس کار آن با موضوعاتی که تا آن زمان در دست داشت تفاوتی عمیق را نشان میداد. حاصل نخستین مواجهه با مرمت روستا، که به نظر می رسد برای نخستین بار در ایران هم بوده باشد، به قلم شادروان باقر آیت الله زادۀ شیرازی، که خود هدایت و سرپرستی کار را با حضور در محل برعهده داشته، در خلال گزارش ادواری سال ۱۳۵۵ درخصوص تعمیرات ابنیۀ تاریخی اصفهان روایت شده است. آنچه که جانمایۀ گزارش مختصر شیرازی را تشکیل میدهد، علاوه بر درس هایی دربارۀ مرمت، می تواند تبیین نگاه به روستای تاریخی از دریچۀ مرمت باشد که تفاوت هایی با دیگر اقسام نگاه ها دارد و گامی در راه شناخت یک روستای تاریخی تلقی شود.
«برای اولین بار در تاریخ دفتر فنی رو در رو با تعمیر و بهسازی مجموعه ای تاریخی و زنده به وسعت یک روستا بوده ایم. در شروع به کار به این امر واقف بودیم که دست زدن به تعمیر در روستای ابیانه به علت روشن بینی خاص مردمش نمی تواند کاملاً حرفه ای و جدا از مدار جنبه های گوناگون زندگی روستا باشد.
از اول با مردمش به گفتگو نشستیم[۱] تا بیشتر با افکار و خواست آنها آشنا شویم و درسِ کار در روستا را بیاموزیم؛ ضمن آنکه بگوییم که چه کار می خواهیم انجام دهیم. مردمی صمیمی، کوشا و محتاط دارد و مغرور از اینکه روستای شان مورد توجه و زبانزد شده است. قدری هم متوقع شده اند.
به خصوص در سال های اخیر درآمد روستا و جمعیت آن کاستی گرفته و روستا بیش از ده سال پیش که آن را دیدیم رو به ویرانی گذارده است. یک هزار جمعیت روستا جواب گوی نیروی انسانی کافی برای فراهم آوردن رفاه لازم در زندگی سخت روستایی آن نیست.
جمعی از مردمش که روستا دیده اند و صرفاً خوش نشینی تابستان را در روستا بر می گزینند، دارند ناهماهنگی در بافت اجتماعی و کالبدی آن را باعث میشوند[۲]. آن عده که ابیانه را وطن خود می دانند خوب می فهمند و در میان گذاردن مسایل با آنان مشکلی بوجود نمی آورد. آنان تعمیرات را به صورت موضوعی جدا از موضوعات دیگر از قبیل کف پوش معابر، تأمین مراتع، برق منطقه ای، تلفن، دفع فاضلاب، آب و ارتباطات نمی دانند.
شاید به همین سبب بود که اولین درخواستی که از مرکز کردیم، چاره جویی برای دفع صحیح فاضلاب روستا بود و با مسئولین برق منطقۀ استان، منطقه ای کردن برق ابیانه را پیش کشیدیم. طبعاً کار کردن برای این مردم، که زندگی را یکپارچه و نه پاره پاره می بینند، لذت بخش و دشوار است.
کاری که توانستیم امسال در ابیانه انجام دهیم مختصر بود ولی در همین مختصر راه شرکت ساکنین را به هر طریق که ممکن دانستیم جستجو کردیم. از ایشان کاه و خاک خواستیم که دیوار خانه شان را کاهگل کنیم. خواستیم که نوع سنگ فرش کوچه ها را به ما بگویند و برای فراهم نمودن آن ما را یاری دهند.
هدف ما علاقه مند نمودن مردم روستا به کار بهسازی روستا و شرکت مستقیم آنها بود. شدیداً این فکر را خواستیم القاء کرده باشیم که کاری انجامش عملی میشود که شرکت معنوی آنان، ولو ناچیز، در میان باشد. جز این راه چارای دیگر نیست که کاری بتوان انجام داد و نتیجۀ آن قوام داشته باشد[۳]. ...»
در ادامۀ این گزارش شرح مرمت های انجام شده در مسجد پرزله، آتشکده، یک خانۀ کوچک کنار آتشکده (خانۀ مسلمی)، مسجد کوچک سرِ گذر، مسجد حاجتگاه، درِ بزرگ حسینیۀ کوچک، گذر اصلی روستا، و مسجد جامع ذکر شده است. مراحل و نحوۀ مرمت با توصیف معماری و تاریخ بناها همراه است. همچنین کوشش هایی که برای حفظ منظر روستا به انجام رسید شرح داده شد.
[۱] - اولین گفت وگو را در منزل آقای اشرف زاده، کدخدای روستا، که ضمناً رئیس شورای حفاظت نیز هست، در تاریخ 14/4/35 (14/4/1355) داشتیم. آقای امیری ریش سفید روستا و پیرمرد زنده دل با طرح و بازخواست هایش گرمی خاص به مجلس داد. از دوستان ابیانه ای دیگر حاضر در جلسه که یار و کمک ما در کار بودند، مانند آقایان: خانقاهی، ضیایی، محمد میرزایی، محمد امیری، عزیزالله بیات، شفیعی، ابوالقاسمی و آقای عباس مسلمی، نمایندۀ هوشیار اداره کل حفاظت یاد کنیم.
[۲] - بی جا نمی دانم گفتگوی کوتاهی که با یکی از این آقایان داشتم نقل کنم:
ـ چرا مگر عیبی دارد؟
ـ آخر نازیبا و ناهماهنگ است.
ـ اگر نازیبا ست، پس چرا سراسر خیابان استانبول تهران را درهای کرکرهای نصب کرده اند؟
[۳] - این متن عیناً از بخشی از گزارش مرمت سال ۱۳۵۵ استان اصفهان، که در مرکز اسناد میراث فرهنگی نگهداری می شود، نقل شده است.