در دهههای بعد از جنگ جهانی دوم، تا حدی در پاسخ به [شرایط] جنگ سرد، دولتهایی در اروپای غربی برنامههایی بلندپروازانه برای رفاه اجتماعی و بازتوزیع ثروت تدوین کردند؛ هدف آنها ارتقای زندگی روزمرۀ شهروندانشان بود. اجرای بسیاری از این برنامههای دولت رفاه ــ شامل مسکن، مدرسه، شهرهای جدید و مراکز فرهنگی و تفریحی ـــ نیازمند ساخت و ساز جدید بود، و نیز رویکردی جدید به طراحی معماری به دنبال داشت؛ رویکردی که در آن اهداف رفاهی این برنامهها ــ که بودجۀ دولتی داشت ــ ترسیم و بحث شده بود. اثر این رویکرد بر معماران و طراحی معماری عمیق و گسترده بود: پروژههای دولت رفاهی به میانۀ گفتمان معماری آمد، نه فقط در اروپا که در تمام دنیا.
این نخستین کتابی است که به معماری دولت رفاه در اروپای غربی و نیز چشمانداز جهانی آن میپردازد. با فصلهایی دربارۀ اتریش، بلژیک، فرانسه، آلمان، ایتالیا، هلند، سوئد و بریتانیا، در این کتاب نقش پیچیدۀ معماری در شکلگیری و توسعۀ دولت رفاه در نظر و عمل بررسی شده است.
مباحث کتاب شامل این موارد است:
- نقش محیط مصنوع در دولت رفاه به مثابۀ پروژهای سیاسی
- جنبۀ استعماریِ معماریِ دولت رفاهیِ اروپایی و صدور آن به افریقا و آسیا
- نقش پروژههای دولت رفاهی در ترویج فرهنگ مصرف و رشد اقتصادی
- تصویر برساخته از تعاونی به کمک معماری دولت رفاهی
- نقش خلاقیت معماری در دولت رفاه
- نقش معماران، در تقابل با شرکتهای ساختمانی و دیگران، در تعیین آنچه ساخته شد
- رابطۀ میان معماری و نظریۀ اجتماعی
- نقش نقد درونی نهادی و ضدفرهنگ
دولت رفاه (welfare state) نوعی ایدۀ حکمرانی است که در آن دولت در حمایت و ترویج رفاه اجتماعی و اقتصادی شهروندان نقشی کلیدی دارد. این ایده برپایۀ برابری فرصتها، توزیع عادلانۀ ثروت و مسئولیتپذیری عمومی در قبال کسانی است که خود به هر علّتی در تأمین حداقلهای لازم برای زندگی خوب ناتواناند. به عبارت دیگر، هدف عینی دولت رفاه تأمین حداقل نیازهای اساسی شامل خوراک، پوشاک، سرپناه، بهداشت و آموزش برای همگان است.
Swenarton, Mark and Tom Avermaete and Dirk van den Heuvel (eds.). Architecture and The Welfare State. Routledge: 2015.