×

جستجو

حمام‌ها در ضرب المثل‌های فارسی*

مقدمه

معماری، ظرف زندگی است. زندگی در همه صورت‌های آن جز در این ظرف تجلی نمی‌یابد. از همین رو واژگان معماری چه در سخن ادیبانه، و چه در کلام عامیانه همواره به کار می‌رود. لذا علاوه بر هر متن فصیح فارسي، ادبیات عامه نیز بخشی مهم از ادب پارسی است که شایسته جست و جو برای یافتن واژه‌های معماری و مردم‌شناسی است و دقیقأ از این دیدگاه، ادبیات عامه برای یافتن واژه‌هایی که نزد مردم و جامعه زنده بوده و کاربرد داشته‌اند، مرجعی مطمئن‌تر از ادب کلاسیک و درباری است.

از سوی دیگر، پاکیزگی تن و جان از روزگاران کهن نزد اقوام آریایی متداول بوده و مستندات بسیاری درباره قداست و حرمت آب، در ادوار پیش از اسلام در دست است. با فراگیر شدن اسلام، غسل‌های متعدد و شستشوهای چندباره روزانه (وضو) از منظر آیین جدید نیز اهمیت یافت. فعل استحمام در مکانی با نام حمام صورت می‌گرفته که در ابتدای شکل‌گیری، فاقد معماری قابل تشخیص بوده است. اما در طول تاریخ، معماران ایرانی بتدریج آن را از آبزن به فضایی باشکوه بدل ساختند. 

بنا به دلایل متعدد، حمام‌ها از آسیب‌پذیر‌ترین گونه‌های معماری به شمار می‌روند که همواره مورد تغییرات اساسی یا تخریب کامل قرار گرفته‌اند و متأسفانه فرهنگ گرمابه‌ها بسیار بیشتر و پیش‌تر از کالبد آن‌ها در معرض نابودی است. نقش حمام در نظام روابط اجتماعی، پیوند مستحکم و دیرپای آن با آیین‌های گذر و آداب و رسوم مذهبی و محلی، ارتباط درخور عنایت با علوم و روش‌های سنتی پزشکی و حضور در اغلب عرصه‌های فرهنگ مردم از جمله ویژگی‌هایی است که حمام‌ها را در قیاس با دیگر گونه‌های معماری در جایگاهی ممتاز قرار می‌دهد. بنابراین با توجه به این وضع نابسامان نباید در ضرورت مستندسازی و تجزیه و تحلیل وجوه غیر مادّی گرمابه‌ها، به عنوان بخشی از میراث فرهنگیِ جهان ایرانی تردیدی روا داشت. 

این مطالعه با همین رویکرد و با روشی توصیفی تطبیقی به باز‌شناسی حمام در ادبیات عامه پرداخته و به جهت گستردگی مباحث این حوزه، از میان وجوه متعدد ادبیات عامیانه فقط به ضرب المثل‌های فارسی اکتفا کرده و سایر موضوعات را فرو گذاشته است. همچنین از روش تاریخی برای نقد و بررسی مستندات مکتوب بهره گرفته و سعی شده است که روایی اسناد و منابع، تا حد ممکن مورد نقد بیرونی و درونی قرار گیرد تا بر اعتبار تحقیق افزوده شود. 

۱- مطالعات نظری

الف. پیشینه تحقیق درباره ضرب المثل‌های فارسی: ضرورت‌های آیینی و رویکردهای بهداشتی باعث شدند که شستشو و استحمام به یکی از آداب و رسوم ایرانیان بدل گردد که از بدو تولد، حتی تا پس از مرگ نیز با آدمی همراه است. بدین اعتبار اغلب کتاب‌ها، مقالات، سفرنامه‌ها، رساله‌ها، فرمان‌ها و به طور کلی تمامی متون، شایسته جستجو به منظور یافتن ردّی از حمام یا سایر وجوه مرتبط با آن هستند. 

نخستین و مهم‌ترین منبع درباره امثال فارسی مقاله کتاب‌شناسی ضرب المثل‌ها است که طی آن ۳۵۰ کتاب و ۱۰۵ مقاله در این حوزه معرفی شده‌اند تا پژوهندگان بتوانند به اتکای آن دامنه تحقیق را توسعه داده از مکرر کردن پژوهش‌ها اجتناب کنند (ذوالفقاری، ۱۳۸۵). برخی از منابع به گردآوری و بعضی دیگر به روایت داستان‌های امثال پرداخته‌اند. شماری از منابع نیز با نگاهی تحلیلی به موضوع، سعی در ارتقای دانش ادبیات عامه در این حوزه داشته‌اند. مقالاتی همچون شیوه نامه تدوین مثل‌های ایرانی (ذوالفقاری، ۱۳۸۳) و سیری در داستان‌های امثال (ذوالفقاری، ۱۳۸۴) از جمله آن‌ها به شمار می‌روند. تلاش‌هایی با نگاهی نو (پارسا، ۱۳۸۴) و در مطالعات تطبیقی ضرب المثل‌ها نیز صورت گرفته است (ناصری، ۱۳۸۶). از منابع متقدم نیز باید به مقالات تقسیمات مثل (بهمنیار، ۱۳۲۹) و سخنی در زمینه امثال (رضوانیان، ۱۳۵۶) اشاره کرد. 

اما بدون شک مهم‌ترین اثری که در این حوزه تاکنون فراهم آمده کتاب ارزشمند فرهنگ بزرگ ضرب المثل‌های فارسی است که علی رغم برخی انتقاد‌ها (سبزیان‌پور و جهانی، ۱۳۹۱؛ واعظ‌زاده، ۱۳۹۰) همچنان تنها منبع جامع، قابل اعتنا و شایسته اعتماد در این خصوص به شمار می‌رود (ذوالفقاری، ۱۳۸۸). مقاله بازخواني امثال و حكم به منظور بازيابي واژه‌ها و اصطلاحات معماري و شهرسازي نیز در همین حوزه به شناسایی، طبقه بندی و تحلیل وجوه معمارانه موجود در کتاب ارزشمند امثال و حکم پرداخته است (طبسی، ۱۳۹۱).  

ب. ضرب‌المثل 

- تعاریف، ویژگی‌ها و وجوه متعدد امثال: از بررسی منابع متعددی که سعی در تعریف مثل داشته‌اند می‌توان ویژگی‌های امثال را چنین برشمرد: ایجاز و کوتاهی، شهرت و رواج در میان مردم، جنبه‌های اندرزی، روشنی و درستی معنا، حسن تشبیه، حسن تأثیر و جاذبه، جمله‌ای بودن، تکیه بر تجربه، شمول و کلیّت، جنبه کنایی، انعکاس اندیشه و آیینه زندگی، روانی لفظ و سادگی، کاربرد وسیع، جنبه استعاری، تغییر شکل و نامعلوم بودن پدید آورنده (ذوالفقاری، ۱۳۸۸: ۲۳). 

تنها تعریف جامع و مانع از مثل را حسن ذوالفقاری ارایه داده است: «مثل جمله‌ای است کوتاه، مشهور و ‌گاه آهنگین حاوی اندرز‌ها، مضامین حکیمانه و تجربیات قومی مشتمل بر تشبیه، استعاره یا کنایه که به دلیل روانی الفاظ، روشنی معنا، سادگی، شمول و کلیّت در میان مردم رواج یافته و با تغییر یا بدون تغییر آن را به کار می‌برند.» (همان: ۲۵). در بسیاری از منابع، واژه‌های امثال و کنایات به صورت مترادف به کار گرفته شده‌اند. باید توجه داشت که کنایه با ضرب المثل تفاوت‌هایی ظریف دارند که بحث درباره آن خارج از حوصله این مقاله است (رک: ذوالفقاری، ۱۳۸۷). 

- طبقه‌بندی امثال: از جمله مهم‌ترین وجوهی که در مطالعه ضرب المثل‌ها باید مورد توجه قرار گیرد می‌توان به زبان و ساخت زبانی، لحن و بیان، زیبایی‌شناسی، قدمت و رواج، درون مایه و محتوا و ریشه‌های امثال اشاره کرد. مثل‌ها را از شش جنبه می‌توان بررسی و طبقه بندی نمود: از نظر منظوم یا منثور بودن مثل؛ به لحاظ حجم ضرب المثل؛ از نظر شکل و ساختار؛ از نظر منشاء؛ بر اساس محتوا؛ و از نظر بیان و لحن امثال (ذوالفقاری، ۱۳۸۳: ۶۷- ۶۵). مثل‌ها را از جنبه داستان مثل نیز می‌توان و باید مورد بررسی و طبقه بندی قرار داد که به جهت گستردگی موضوع، این مهم به فرصتی دیگر وانهاده شده است. 

۲- روش پژوهش 

در این جستجو ضرب المثل‌هایی را که به نحوی به وجوه متعدد حمام‌ها مربوط بوده است تا حد ممکن از منابع متعدد استخراج کرده‌ایم. بدیهی است به علت تعدد منابع و وفور ضرب المثل‌ها چه بسا شماری از امثال مرتبط نیز از قلم افتاده باشند. لذا تأکید می‌شود که آنچه فراهم آمده (مجموعاً ۱۳۴ ضرب المثل) فقط در حد توان نگارنده و دسترسی وی به منابع بوده که برای نشان دادن اهمیت موضوع کفایت است و البته منطقاً احصای تمام ضرب المثل‌ها نیز راه به جایی نخواهد برد. نتایج و یافته‌های این جست‌و‌جو نخست برحسب حروف الفبا مرتب شد، ‌و سپس در مرحله‌ای دیگر صورت تحلیلی به خود گرفت. 

به جهت جلوگیری از اطاله مقاله، فقط در برخی موارد، شاهد مثال آورده‌ایم. معیار برای انتخاب شاهد مثال‌ها، مناسبت بیشتر آن‌ها با موضوع مورد بحث، اشتهار و رواج ضرب المثل، نشان دادن معانی مختلف مورد نظر در آن‌ها، تکراری نبودن و نهایتاً زیبایی امثال بوده است. در طبقه بندی امثال، ابتدا تقسیمات ضرب المثل‌ها بر اساس شیوه نامه تدوین مثل‌های ایرانی (ذوالفقاری، ۱۳۸۳) را مدّ نظر داشته و سپس متوجه طبقه بندی محتوایی امثال بوده‌ایم.

۳- طبقه بندی و تحلیل یافته‌های پژوهش

۳- ۱- طبقه بندی اولیه: در نخستین گام، طبقه بندی امثال از پنج منظر (بر اساس نظم و نثر بودن مثل، حجم ضرب المثل، شکل و ساختار، منشاء و لحن و بیان ضرب المثل) صورت گرفته است و نتایج تحلیلی آنها در جداول ۱ تا ۵ ارایه شده اند. 

طبقه بندی و تحلیل یافته‌های پژوهش بر اساس تقسیمات اولیه در جدول‌های ۱ تا ۵ ارایه شده‌اند. مطالعه حاضر نشان می‌دهد که اگرچه ضرب المثل‌های منثور حدود هشت برابر امثال منظوم هستند اما این بدان معنا نیست که امثال منثور فاقد ظرافت‌های زبانی و کلامی هستند. بیش از ۸۰ درصد امثال از نظر حجم، ضرب المثل بلند به شمار می‌آیند. 

بیش از ۶۱ درصد امثال (از مجموع ۱۱۹ مثل منثور) به صورت جمله ساده خبری به کار برده می‌شوند. به عبارت دیگر، امثال در عین ظرافت زبانی، سعی در بیان لبّ مطلب به ساده ترین شکل ممکن دارند و کم بودن امثال تشبیهی نیز خود دلالت بر این مهم تواند داشت. در این پژوهش به ترتیب شبه جمله، جملات استفهامی، امری، شرطی و خطابی در مراتب بعدی قرار دارند و حدود شش درصد امثال به شکل مصدری ثبت و ضبط شده‌اند. شش مورد ضرب المثل تشبیهی و ۳۲ مورد ضرب المثل داستان دار در این مطالعه مشاهده شده است که بررسی و طبقه بندی این گونه از امثال باید مورد توجه قرار گیرد.  

در پژوهش حاضر فقط یک ضرب المثل با منشاء عربی و شش ضرب المثل بومی و محلی دیده شده است. امثال بررسی شده از نظر لحن و بیان در بیش از ۳۶ درصد موارد دارای لحن طنز و حدود ۳۰ درصد دارای لحن جدی و معمولی هستند. نکته مهم اینکه فقط در ۲۱ مورد از لحن نازیبا استفاده شده است و فقط ۱۰ مورد از ۱۳۴ مورد دارای الفاظ رکیک یا مستهجن می‌باشند که نشان از پاکی و رعایت کلام عامه دارد. لحن خطابی، روایی و گفتگویی نیز در جایگاه‌های بعدی قرار دارند. 

۳- ۲- تحلیل و طبقه بندی بر اساس محتوای عمومی: 

الف. عقاید مذهبی (۲ مورد): 

- حایض او من شده به گرمابه   ماهی او من تپیده در تابه (دهخدا، همان: ۶۸۸) 

- هذا مسجد، هذا حمام. (لطفی و مسجدی، ۱۳۹۰: ۳۷۲) 

ب. عقاید خرافی (۸ مورد): 

- این جور بود؟ (بقایی، ۱۳۷۰: ۱۵۸) 

- بچه خمیره، خدا کریمه. (وکیلیان، ۱۳۶۸: ۶۱)

- حمام جن است. (دهخدا، همان: ۷۰۲) 

- حمام جن است، یکی از دیگری بلندتر. (لطفی و مسجدی، ۱۳۹۰: ۳۷۳)

- حموم جهود‌ها. (هدایت، ۲۵۳۶: ۱۸) 

- سم همه گرد است. (بهمنیاری، ۱۳۸۱: ۳۴۱)

- قوز بالای قوز. (دهخدا، همان: ۱۱۶۸) 

- همه سم دارند. (امینی، همان: ۳۱۱) 

پ. قوانین میان مردم (۱۸ مورد): 

- از خودش دیوانه‌تر ندیده بود. (وکیلیان، همان: ۲۶) 

- پایش روی گنج است. (بهمنیاری، ۱۳۸۱: ۱۱۵) 

- صابون چرک را می‌برد و چرک صابون را. (شکورزاده، همان: ۴۹۰) 

- حموم بری عرق می‌کنی. (لطفی و مسجدی، همان: ۳۷۴) 

- هر چه قل قل می‌کند قلیان نیست. (مجتهدی، همان: ۲۶۷) 

ت. مدح و ذمّ (جمعاً ۱۶ مورد): 

* گروه‌ها و اقوام (۴ مورد): 

- حمام، زنانه شد. (پرتوی آملی، همان: ۴۱۵) 

* اشخاص (۷ مورد): 

- ابوبکر سبزوار از این بهتر نمی‌شود. (ذوالفقاری *، ۱۳۸۴: ۷۳) 

- جلوی دهن آمیرزا بقا را می‌بندد. (باستانی پاریزی، ۱۳۴۶: ۱۴) 

* شهر‌ها و اماکن (۳ مورد): 

- رو که نیست، سنگ پای قزوین است. (شکورزاده، همان: ۴۱۶) 

* حیوانات (۲ مورد): 

- مگر تو مرغابی هستی که ماهی یک مرتبه حمام می‌روی؟ (خضرایی، همان: ۳۷۳) 

ث. مسایل پزشکی و بهداشتی (۴ مورد): 

- آب هکماوار برای من ساخته است. (مجتهدی، ۱۳۳۴: ۲۷۰)

- آن سیه رو که نام اوست زکام   اولش فصد و آخرش حمام (دهخدا، همان: ۵۷) 

- جامع هفت چیز در یک روز      عجب است ار نمیرد آن دابه

سیر بریان و جوز و ماهی و ماست   تخم مرغ و جماع و گرمابه   سعدی

- هلیله و ملیله، روغن میخ طویله، گرد ته خزینه. (شکورزاده، ۱۳۷۲: ۷۳۷)

ج. مسایل اجتماعی (۶۱ مورد): 

- اگر شد، آب آشم؛ نشد، آب سرم. (مجتهدی، ۱۳۳۴: ۵۸) 

- حساب همه چیز را کردم، این یکی در حسابم نبود. (امینی، ۱۳۲۴: ۳۴۳) 

- بوقش را زدند. (پرتوی آملی، ۱۳۸۵، ج۱: ۲۱۹)

- تعارف آب حمامی خرجی ندارد. (لطفی و مسجدی، همان: ۳۷۲) 

- حمام جای خر بستن نیست. (دهخدا، همان: ۷۰۲) 

- سر می‌تراشم گریه می‌کنند روضه می‌خوانم خنده می‌کنند. (بهمنیاری، ۱۳۸۱: ۳۳۳)

- هم سفره نان است و هم لنگ حمام. (شکورزاده، همان: ۷۴۱) 

چ. مسایل اخلاقی (۲۸ مورد): 

- کمال همنشین در من اثر کرد   [وگرنه من‌‌ همان خاکم که هستم] (سعدی، ۱۳۶۶: ۷۴) 

- من قنداب دادم گنداب خوردم، تو که گنداب می‌دهی ببین چه می‌خوری. (گروسین، ۱۳۷۰: ۱۷۷) 

- حمامی به حمامی می‌رسد صندوق می‌بوسد. (دهخدا، همان: ۷۰۳) 

ح. مسایل اساطیری و تاریخی و سیاسی (۵ مورد): 

- مثل رستم در حمام. (دهخدا، همان: ۱۴۳۹) 

- جلوی دهن آمیرزا بقا را می‌بندد. (باستانی پاریزی، ۱۳۴۶: ۱۴)

- تنبل شاه عباسی. (سرمد، ۱۳۷۶: ۱۲۸) 

یافته‌های طبقه بندی شده در این بخش در جدول شماره ۶ از نظر کمّی تحلیل شده‌اند.

تحلیل محتوای عمومی امثال نشان می‌دهد که اگرچه ارتباط تنگاتنگی بین طهارت و عبادت وجود دارد اما فقط ۲ مورد (۱/۴ درصد) از امثال به این موضوعات مذهبی اشاره دارند. بر اساس باورهای عامیانه، گرمابه‌ها جایگاه اجنه هستند اما این موضوع خرافی، فقط ۵/۶ درصد از امثال را به خود اختصاص داده است که نشان می‌دهد این باور خرافی، نزد عامه مردم چندان هم جدی نیست. 

کم بودن موارد و اشارات پزشکی (۲/۸ درصد)، تاریخی و سیاسی و اساطیری (۳/۵ درصد) نشان از اهمیت کمتر این موضوعات در سطح عامه جامعه است اما در نقطه مقابل، مسایل اجتماعی به طور عام (شامل قوانین رایج در میان مردم، مدح و ذمّ، موضوعات اجتماعی و اخلاقی) با مجموع ۱۲۳ مورد (۸۶/۱ درصد) نشان می‌دهد که پرداختن به مسایل اجتماعی نزد عامه ایرانیان از اهمیت خاصی برخوردار است که خود به نوعی نشان دهنده واقع گرایی (و نه خرافه گرایی) ایرانیان است.

۳- ۳- طبقه بندی و تحلیل محتوا از منظر معماری: 

الف. کالبد معماری حمام (جمعاً ۱۸ مورد): 

* هندسه و تناسبات (۲ مورد): 

- نه به اون حموم رهنون، نه به اون مسجد سمنون. (لطفی و مسجدی، همان: ۳۷۳) 

* فضاهای معماری (۷ مورد): 

- بزرگی حمام را از سربینه‌اش می‌توان شناخت. (شکورزاده، همان: ۱۷۱) 

- خیلی خوش پر و پاچه است لب خزینه هم می‌نشیند. (شکورزاده، همان: ۳۴۷) 

- ما هم تون را می‌تابیم هم بوق را می‌زنیم (شکورزاده، همان: ۶۱۹) 

- توی خزینه همه کس خوش آواز است. (شکورزاده، همان: ۲۵۴)

- لب خزینه را می‌بوسد و توی خزینه می‌شاشد. (شکورزاده، همان: ۶۰۶) 

* گونه‌شناسی حمام (۴ مورد): 

- حمام ده را به بوق چکار است؟ (دهخدا، همان: ۷۰۳) 

- من گرسنه در برابرم سفره نان   همچون عزبم بر در حمام زنان (دهخدا، همان: ۱۷۴۸) 

* موقعیت شهری و روستایی (۵ مورد): 

- آن یکی پرسید اشتر را که هی   از کجا می‌آیی ‌ای فرخنده پی 

گفت از حمام گرم کوی تو   گفت خود پیداست از زانوی تو (مولوی، دفتر پنجم مثنوی)

- حمام ده را بوق نباید. (دهخدا، همان: ۷۰۳) 

- غیر ناکامی درین ره کام نیست   راه عشق است این ره حمام نیست (دهخدا، ۱۳۶۳: ۸۶۲) 

- هذا مسجد، هذا حمام. (لطفی و مسجدی، همان: ۳۷۲) 

ب. تأسیسات حمام (جمعاً ۱۸ مورد): 

* آب حمام (۱۰ مورد): 

- مثل آب حمام. (دهخدا، همان: ۱۴۰۰) 

- به گرمی آب حمام است. (روح الامینی، همان: ۷۳) 

* هوای حمام (۵ مورد): 

- حمام هم به این گرمی نیست. (لطفی و مسجدی، همان: ۳۷۴) 

- مثل دزفولی: خرس و بچه‌اش را بوردن حموم، گرم بید، پاهاش سوختش، بچشه وَنِد زیر پاش و نشست سرش. (میرنیا، همان: ۳۷۱) 

- میمون در حمام بچه‌اش را زیر پایش می‌گذارد. (دهخدا، همان: ۱۷۷۹) 

* سوخت حمام (۱ مورد): 

- آب گرمابه را پارگین شاید. (دهخدا، همان: ۱۳) 

* فاضلاب حمام (۲ مورد): 

- آب حمام، مفت فاضلاب. (شکورزاده، همان: ۲) 

پ. تزیینات حمام (جمعاً ۷ مورد): 

* نقوش سردر حمام (۳ مورد): 

- اگر تو آدمی اعتقاد من این است   که دیگران همه نقشند بر درِ حمام (روح الامینی، همان: ۷۳)

- رستم درِ حمام است. (دهخدا، ۱۳۶۳: ۸۶۶) 

* نقوش داخل حمام (۴ مورد): 

- نقش گرمابه. (دهخدا، ۱۳۶۳: ۱۴۹۵)

- نقش رستم کو به حمامی بود   قرن حمله فکر هر خامی بود (دهخدا، همان: ۸۶۶) 

ت. سایر موارد (فقط اشاره به واژه حمام یا گرمابه) (۲۵ مورد): 

- حمام داشتیم بچه‌ها خوردند. (دهخدا، همان: ۷۰۳) 

- حمام نرفتن بی‌بی از بی‌چادری است. (دهخدا، همان: ۷۰۳) 

یافته‌های طبقه بندی شده در این بخش در جدول شماره ۷ از نظر کمّی تحلیل شده‌اند.

تحلیل کیفی یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که در ۱۳۴ ضرب المثل بررسی شده، ۶۸ مرتبه به موضوعات مرتبط با معماری حمام‌ها اشاره شده است. موضوعات مورد نظر مردم در ضرب المثل‌ها عموماً متوجه به کارگیری واژه حمام یا گرمابه است. به نظر می‌رسد که معماری حمام بنا به دلایل متعدد بستری برای بیان موضوعات بوده باشد. اشارات صریح به ابعاد و تناسبات، فضاهای حمام، گونه‌شناسی و سایر موارد، نشان از دقت نظر عامه مردم به جزییات و شناخت صحیح ایشان از مسایل فنی دارد. کالبد معماری حمام‌ها با چهار موضوع و جمعاً ۱۸ مورد (۲۶/۴۷ درصد)، تأسیسات گرمابه‌ها نیز با تنوع و فراوانی مشابه دلیلی بر این مدعا است. تزیینات حمام‌ها اما در این میان کمتر (۷ مورد و ۱۰/۲۹ درصد) مورد اقبال بوده‌اند.

۳- ۴- طبقه بندی و تحلیل محتوا از منظر مردم‌شناسی: 

الف. آداب و رسوم حمام (جمعاً ۱۷ مورد): 

* حمام عروس (۱ مورد): 

- عروس حمام بَر است. (لطفی و مسجدی، همان: ۳۷۳) 

* شستشو و استحمام (۷ مورد): 

- لنگ حمام است هر کس بست بست. (دهخدا، همان: ۱۳۷۰) 

- سر و کیسه کردن. (مرتضویان، ۱۳۴۰: ۱۰۹) 

- صابونش به تن همه خورده. (رضایی و باتقوا، همان: ۱۷۸) 

- مثل همدانی: حمام می‌ری بمال، مسجد می‌ری بنال. (ذوالفقاری، ۱۳۸۳: ۶۶) 

* حنا بستن (۴ مورد): 

- اگر من مُردم برو حمام حنا ببند. (روح الامینی، همان: ۷۲) 

- حنای زیاد را به پاشنه ببندند. (لطفی و مسجدی، همان: ۳۷۲)

- دست کسی را توی حنا گذاشتن. (پرتوی آملی، ۱۳۸۵، ج۱: ۵۲۰) 

 * سر تراشیدن (۲ مورد): 

- دلاک‌ها چو بیکار مانند سر یکدیگر تراشند (رضایی و باتقوا، همان: ۱۷۸) 

* سایر موارد (۳ مورد): 

- از حمام می‌آیی برو خانه شوهر؛ از جامه شویی، خانه مادر! (دهخدا، همان: ۱۲۳) 

- بوقش را زدند. (پرتوی آملی، همان: ۲۱۹) 

- حمام که به ما رسید زنانه شد. (شکورزاده، همان: ۳۰۲) 

ب. مشاغل حمام (جمعاً ۱۵ مورد): 

* تون تاب (۳ مورد): 

- بترس از آن تون تابی که حمامی شده باشد. (شکورزاده، ۱۳۷۲: ۱۵۴)

- تون تابی که حمامی شود به منصب رسیده است. (شکورزاده، همان: ۲۵۳) 

* حمامی (۷ مورد): 

- مثل حمامی‌ها (دهخدا، همان: ۱۴۲۶) 

- حمامی حمامی را نمی‌تواند ببیند. (شکورزاده، ۱۳۷۲: ۳۰۳) 

- گدا گدا را نمی‌تواند ببیند، حمامی حمامی را. (شکورزاده، ۱۳۷۲: ۵۸۳)

* دلاک (۴ مورد): 

- دلاکی را با سر من یاد می‌گیرد. (رضایی و باتقوا، همان: ۱۷۸) 

- دلاکی و استغنا؟ (لطفی و مسجدی، ۱۳۹۰: ۳۷۲)

* جامه دار (۱ مورد): 

- یک حمام خراب چند جامه دار می‌خواهد؟ (دهخدا، همان: ۲۰۴۰) 

پ. وسایل حمام (۲۴ مورد): 

* تخت حمام (۱ مورد): 

- برای تون تاب تخت حمام تخت سلطنت است. (شهری، ۱۳۷۹: ۱۵۶) 

* بوق حمام (۸ مورد): 

- بوق روی حمام است. (دهخدا، همان: ۵۴۷) 

- تجارت بوق حمام. (شهری، ۱۳۷۹: ۲۳۳)

- سقش را با بوق حمام برداشته‌اند. (هدایت، ۲۵۳۴: ۳۴) 

* سنگ پا (۳ مورد): 

- تو حموم زمین خورده، سنگ پا رفته تو... ونش. (لطفی و مسجدی، همان: ۳۷۲) 

- مگر سنگ پا گم شده؟ (روح الامینی، همان: ۷۳) 

* لُنگ حمام (۶ مورد): 

- دنیا لنگ حمام است هر روز عورت یکی را می‌پوشاند. (شکورزاده، همان: ۳۸۵) 

- حمومی به حمومی که برسه واسش لنگ می‌اندازه. (لطفی و مسجدی، همان: ۳۷۳) 

* طاس و دولچه (۵ مورد): 

- مگر طاس حمام گم شده؟ (روح الامینی، ۱۳۸۶: ۷۳) 

- تو حموم شلوغ طاس و دولچه گم می‌شه. (لطفی و مسجدی، همان: ۳۷۲) 

* کیسه (۱ مورد): 

- سر و کیسه کردن. (مرتضویان، ۱۳۴۰: ۱۰۹) 

ت. مواد مصرفی در حمام (جمعاً ۱۰ مورد): 

* حنا (۴ مورد): 

- دست کسی را توی حنا گذاشتن. (پرتوی آملی، همان: ۵۲۰) 

* گِل و صابون (۶ مورد): 

- به تو چه که خانه قلی صابون می‌پزند! (شکورزاده، همان: ۱۹۰) 

- صابون به پای کسی مالیدن. (رضایی و باتقوا، ۱۳۸۲: ۱۷۸) 

- مثل بهبهانی: یا نمی‌شُم حموم یا پَشتی گِلُم می‌. (فرجیان و نجف‌زاده بارفروش، ۱۳۷۰، ج۳: ۹۱۳) 

- جانم از تن چو تن ز جان شده کاهان   صابون از جامه کاست جامه ز صابون (رضایی و باتقوا، همان: ۱۷۸) 

ث. بازی‌های حمام (۱ مورد): 

- حمومک مورچه داره بشین و پاشو. (دهخدا، همان: ۷۰۳) 

یافته‌های طبقه بندی شده در این بخش در جدول شماره ۸ از نظر کمّی تحلیل شده‌اند.

تحلیل کیفی یافته‌های پژوهش از منظر مردم‌شناسی، نشان از گستردگی کاربرد واژه‌های مرتبط با حمام‌ها دارد. جمعاً در ۱۳۴ ضرب المثل بررسی شده ۶۷ مرتبه به واژه‌های مرتبط با مردم‌شناسی اشاره شده است. در این میان، وسایل حمام‌ها (با ۲۴ مورد و ۳۵/۸۲ درصد) بیش از سایر موضوعات، مورد توجه بوده است که شاید نشان از قدرت درک و فهم بصری عامه دارد. آداب شستشو و گرمابه زدن با ۱۷ مورد در جایگاه بعدی قرار دارد. تنوع موضوعات مطروحه در آداب و رسوم، می‌تواند ما را به دقت نظر عامه در این خصوص رهنمون شود. از لنگ بستن برای شستشو تا حنا بستن، تراشیدن سر و لیف و کیسه کشیدن، تا مشت و مال و لنگ گشادن همگی به وضوح تمام مورد نظر بوده‌اند. 

مشاغل حمام نیز اگرچه نه به کمال، اما مورد اشاره قرار گرفته‌اند. به نظر می‌رسد که چون عموماً مردم با حمامی و دلاک سر و کار دارند لذا این رده شغلی بیشتر مدّ نظر قرار گرفته است. از میان تمام مواد مورد استفاده در حمام‌ها فقط به حنا، صابون و گِل سرشوی اشاره شده است. بازی‌ها نیز فقط در یک مورد در امثال مرتبط راه یافته‌اند.

نتیجه‌گیری

مطالعه محتوای عمومی امثال نشان می‌دهد که ۱۴۵ موضوع، مورد توجه بوده است که در بین آن‌ها مسایل اجتماعی، اخلاقی و قوانین بین مردم بالا‌ترین حد را به خود اختصاص داده‌اند. توجه عامه مردم به مسایل اجتماعی خود نشانگر بلوغ فکری جامعه و حساسیت نسبت به مسایل مهم اجتماعی به شمار می‌آید. نکته مهم دیگر این است که بر خلاف تصور، فقط ۵/۶ درصد از امثال درباره حمام‌ها دارای محتوای خرافی می‌باشند. 

نتایج بررسی محتوای امثال از منظر معماری نشان از توجه به کالبد معماری، تأسیسات و تزیینات حمام‌ها دارد که تنوع موضوعات آن، نشان از دقت نظر عامه به مسایل دقیق فنی دارد. بررسی محتوای مردم‌شناسانه امثال نیز نشان می‌دهد که وسایل حمام‌ها با حدود ۳۶ درصد بیشترین بخش مورد اقبال بوده است. آداب و رسوم با حدود ۲۵ و مشاغل حمام‌ها با حدود ۲۲ درصد در جایگاه‌های بعدی قرار دارند. نکته واجد اهمیت این است که مسایل معماری حمام‌ها با ۶۸ مورد و موضوعات مردم‌شناختی گرمابه‌ها با ۶۷ مورد از وزن یکسانی برخوردار هستند. 

به عبارت بهتر، مطالعه حاضر نشان می‌دهد که نزد عامه مردم و در امثال رایج ایشان، کالبد معماری حمام‌ها همسنگ و هم ارزش وجوه فرهنگی آن‌ها به شمار می‌آید و این امر نشان می‌دهد که همپای توجه به حفظ کالبد معماری گرمابه‌ها باید به حفاظت از وجوه فرهنگی و مردم‌شناختی آن‌ها نیز اهتمام ورزید. با چنین گستردگی و تنوع موضوعات، باید اذعان داشت که پدیده‌ای به نام حمام، نه فقط یک عنصر اجتماعی (که در تمامی مراحل گذار، از بدو تولد تا روز مرگ، با شادی‌ها و غم‌های عامه مردم همراه بوده است)؛ بلکه محمل و بستری مناسب برای بیان باور‌ها، اندیشه‌ها و آرزوهای ایشان نیز بوده است.

*این مجموعه مطالب با همکاری سرکار خانم دکتر سپیده موسوی تهیه شده است. از همراهی ایشان سپاسگزاری می‌شود.

فهرست منابع

- آسانووا، گالینا و دوو، مارتین (۱۳۸۲). «طرح مرمت و بازسازی حمام صرافان بخارا». ترجمه علی‌اکبر خان‌ محمدی، کتاب ماه هنر. ش ۵۸- ۵۷ ، صص ۱۶۹- ۱۶۴. 

- امینی، ‌امیرقلی (۱۳۲۴). داستان‌های امثال. اصفهان: ناشر ؟. 

- باستانی پاریزی، محمد ابراهیم (۱۳۴۶). آسیای هفت سنگ. تهران: انتشارات دانش. 

- بقایی، ناصر (۱۳۷۰). امثال فارسی در گویش کرمان. کرمان: انتشارات مرکز کرمان‌شناسی. 

- بلوکباشی، علی (۱۳۷۴). «چگونگی شکل‌گیری معماری برازنده قهوه‌خانه». در کتاب مجموعه مقالات اولین کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، ج ۱، صص ۳۳۰- ۳۱۹. 

- بهمنیار، احمد (۱۳۲۹). «تقسیمات مثل». یغما. ش ۲۳ ، صص ۲۷- ۲۲. 

- بهمنیاری، احمد (۱۳۸۱). داستان‌نامه بهمنیاری. چاپ سوم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران. 

- پارسا، سید احمد (۱۳۸۴). «مثل‌ها از نگاهی نو». رشد آموزش زبان و ادب فارسی. ش ۷۵ ، صص ۱۷- ۴. 

- پرتوی آملی، مهدی (۱۳۸۵). ریشه‌های تاریخی امثال و حکم. دو جلد، چاپ پنجم، تهران: انتشارات سنایی. 

- پیرنیا، محمدکریم (۱۳۷۲). آشنایی با معماری اسلامی ایران، ساختمان‌های درون شهری و برون شهری. تدوین غلامحسین معماریان، تهران: انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران. 

- جُرّ، خلیل (۱۳۶۷). فرهنگ لاروس (عربی- فارسی). ترجمه سید احمد طبیبیان، تهران: انتشارات امیرکبیر. 

- حاجی قاسمی، کامبیز [گردآورنده] (۱۳۸۳) گنجنامه؛ حمام‌ها. جلد ۱۸، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی. 

- خضرایی، ‌امین (۱۳۸۲). فرهنگ‌نامه امثال و حکم ایرانی. شیراز: انتشارات نوید. 

- دهخدا، علی‌اکبر (۱۳۶۳). امثال و حکم. دوره چهار جلدی، چاپ ششم، تهران: انتشارات امیرکبیر. 

- دهخدا، علی‌اکبر (۱۳۷۷). لغت‌نامه. زیر نظر دکتر محمد معین و سید جعفر شهیدی، چاپ دوم (دوره جدید)، تهران: انتشارات دانشگاه تهران و مؤسسه لغت‌نامه دهخدا. 

- ذوالفقاری، حسن (۱۳۸۳). «شیوه نامه تدوین مثل‌های ایرانی». فرهنگ مردم. ش ۸ و ۹ ، صص ۷۸- ۶۴. 

- __________ (۱۳۸۴). «سیری در داستان‌های امثال». مجله مطالعات ایرانی. ش ۸ ، صص ۱۰۶- ۷۵. 

- __________ * (۱۳۸۴). داستان‌های امثال. چاپ دوم، تهران: انتشارات مازیار. 

- __________ (۱۳۸۵). «کتاب‌شناسی ضرب المثل‌ها». مجله مطالعات ایرانی. ش ۹ ، صص ۷۷- ۵۳. 

- __________ (۱۳۸۷). «تفاوت کنایه با ضرب المثل». پژوهش زبان و ادبیات فارسی. ش ۱۰ ، صص ۱۳۳- ۱۰۹. 

- __________ (۱۳۸۸). فرهنگ بزرگ ضرب المثل‌های فارسی. تهران: انتشارات معین. 

- رضایی، الهه و باتقوا، مهدی (۱۳۸۲). «حمام در ادبیات منظوم ایران». کتاب ماه هنر. ش ۵۸- ۵۷ ، صص ۱۷۹- ۱۷۶. 

- رضوانیان، محمدحسن (۱۳۵۶). «سخنی در زمینه امثال (طرز طبقه بندی ضرب المثل‌ها و استفاده از آن در مطالعات تطبیقی خصوصیات اخلاقی ملل)». هنر و مردم. ش ۱۸۴ و ۱۸۵ ، صص ۱۰۲- ۹۸. 

- رضی، هاشم (۱۳۷۱). آیین مهر (میترائیسم). تهران: انتشارات بهجت. 

- روح الامینی، محمود (۱۳۸۶). حمام عمومی در جامعه و فرهنگ و ادب دیروز: نگرش و پژوهش مردم شناختی. تهران: انتشارات اطلاعات. 

- سبزیان‌پور، وحید و جهانی، هدیه (۱۳۹۱). «نگاهی به کتاب فرهنگ بزرگ ضرب المثل‌های فارسی». کتاب ماه ادبیات. ش ۶۴ ، صص ۶۷- ۶۴. 

- سرمد، غلامعلی (۱۳۷۶). سخن پیر قدیم، ضرب‌المثل‌های بیرجندی. تهران: انتشارات سازمان میراث فرهنگی کشور. 

- سعدی، شيخ مصلح‌الدين (۱۳۶۶). کليات سعدی. تصحيح محمدعلی فروغی، چاپ چهارم، تهران: کتابفروشی علمی.

- شکورزاده، ابراهیم (۱۳۷۲). ده هزار مَثَل فارسی و بیست و پنج هزار معادل آن‌ها. مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی. 

 - شهری، ‌جعفر (۱۳۷۹). قند و نمک. چاپ سوم، تهران: انتشارات معین. 

- طبسی، محسن (۱۳۸۱). «بازخوانی وقف‌نامه و بررسی کالبدی مرکز محله علیقلی‌آقا». صفّه. ش ۳۵ ، صص ۱۲۱-۹۳. 

- _________ (۱۳۹۱). «بازخوانی امثال و حکم به منظور بازیابی واژه‌ها و اصطلاحات معماری و شهرسازی». مجله مطالعات ایرانی. ش ۲۲ ، صص ۵۶- ۲۵. 

- __________ (۱۳۹۲). کتابنامه گرمابه‌ها. مشهد: معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد مشهد و انتشارات سخن گستر. 

- __________ * (۱۳۹۲). آشنایی با گرمابه‌های ایران. مشهد: معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد مشهد و انتشارات سخن گستر. 

 - فخار تهرانی، فرهاد (۱۳۶۶). «حمام‌ها». در کتاب معماری ایران دوره اسلامی. به کوشش محمد یوسف کیانی، تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی. 

- __________ (۱۳۷۹). «حمام‌ها در نظرگاه زمان». صفّه. ش ۳۰ ، صص ۱۰۵- ۹۴. 

- __________ [گردآورنده] (۱۳۸۴). مجموعه مقاله‌های همایش حمام در فرهنگ ایرانی. تهران: پژوهشکده مردم‌شناسی سازمان میراث فرهنگی کشور. 

- فرجیان، مرتضی و نجف‌زاده بارفروش، محمدباقر (۱۳۷۰). طنز سرایان ایران از مشروطه تا انقلاب. تهران: نشر بنیاد. 

- (۱۳۸۲). کتاب ماه هنر. ش ۵۸- ۵۷ (خرداد و تیر ۱۳۸۲). 

- کیانی، ‌محمدیوسف [گردآورنده] (۱۳۶۶). معماری ایران دوره اسلامی. تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی. 

- گروسین، هادی (۱۳۷۰). واژه‌نامه همدانی. تهران: انتشارات مسلم. 

- لطفی، علیرضا و مسجدی، حسین (۱۳۹۰). فرهنگواره گرمابه. تهران: نشر کتاب آبان. 

- مجتهدی، ‌ علی‌اصغر (۱۳۳۴). امثال و حکم در زبان محلی آذربایجان. تبریز: انتشارات شفق. 

- مراغه‌ای، حاج زین‌العابدین (۱۳۶۴). سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ. به کوشش محمدعلی سپانلو، تهران: نشر اسفار. 

- مرتضویان، سید کمال‌الدین (فارسانی) (۱۳۴۰). داستان‌های امثال. اصفهان: کتابفروشی ثقفی. 

- معین، محمد (۱۳۷۱). فرهنگ فارسی. دوره شش جلدی، چاپ هشتم، تهران: انتشارات امیرکبیر. 

- ملازاده، کاظم (۱۳۷۹). «حمام‌ها». در کتاب دایره‌المعارف بناهای تاریخی ایران در دوره اسلامی، بناهای عام‌المنفعه. جلد چهارم، تهران: انتشارات حوزه هنری، صص ۲۶- ۲۴. 

- میرنیا، علی (۱۳۶۹). فرهنگ مردم (فولکلور ایران). تهران: نشر پارسا. 

- ناصری، مهدی (۱۳۸۶). «طبقه بندی مشترک ضرب المثل‌های فارسی، عربی و انگلیسی». سخن عشق. ش ۳۳ و ۳۴ ، صص ۸۸- ۷۹. 

- هدایت، صادق (۲۵۳۶). علویه خانم و ولنگاری. تهران: انتشارات جاویدان. 

- واعظ‌زاده، عباس (۱۳۹۰). «معرفی و نقد کتاب فرهنگ بزرگ ضرب المثل‌های فارسی». کتاب ماه ادبیات. ش ۵۰ ، صص ۶۷- ۶۳. 

- وکیلیان، احمد (۱۳۶۸). تمثیل و مثل. ج ۲، تهران: انتشارات سروش.

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر