×

جستجو

آداب نوشتن دربارۀ معماری ۲ ـ معمارِ نویسنده

آنچه از روزهای ابتدایی ورود به دورۀ کارشناسی معماری آموزش می‌دهند این است که معماران باید خط بکشند و قلم‌به‌دست باشند. چیزی که خیلی از دانشجویان سا‌ل‌های اول رشتۀ معماری به آن معترضند و ضرورتش را، آن هم وقتی ابزارهای کارآمدتر دیگری در خدمت معماران هست، درک نمی‌کنند. خیلی‌ها می‌گویند مگر معمار نقاش است؟ در این مجموعه‌ نوشته قصدم گفتن از خط کشیدن یا نکشیدن معماران نیست اما سؤال مگر معماران نقاشند به شکل دیگری از دانشجویان کارشناسی ارشد مطالعات معماری پرسیده می‌شود: مگر معماران نویسنده‌اند؟ این سؤال را برخی از داوطلبان کنکور کارشناسی ارشد هم می‌پرسند و حتی وقتی تعدادی از آنها وارد دورۀ مطالعات می‌شوند و درسی به اسم آداب نوشتن در فهرست انتخاب واحدشان می‌بینند باز همین سؤال مطرح می‌شود. [۱] گاهی به شوخی یا جدی، در گفتگوهای معمولی یا در جلسات دفاع، از استادانِ دیگرِ دانشکده شنیده‌ام که پایان‌نامه‌های شما که همه‌اش نوشته است و تصویر ندارد، شما اول معمارید و ابزار معمار اول تصویر است. لابد این قول معروف فرنگی را هم شنیده‌اید که یک تصویر به‌ اندازۀ هزاران کلمه می‌ارزد. شاید سؤال مگر معماران نقاشند در همان سال‌های ابتدایی کارشناسی معماری بماند اما سؤالْ دربارۀ نوشتن معماران همیشه هست و در هر بستری به شکلی سر بر می‌کُند: اینکه آیا اصلاً باید دربارۀ معماری نوشت؟ آیا معماری چیزی نوشتنی است؟ آیا نوشتن دربارۀ معماری چیزی جدای از معماری است؟ اگر پاسخ اینها مثبت باشد، اگر و فقط اگر، آن‌گاه دربارۀ چه چیز معماری باید نوشت؟ یا می‌توان نوشت؟

فکر می‌کنم بحث از اهمیت و کاربرد یک موضوع بر بحث‌های دیگر آن اولیٰ است. وقتی این اهمیت و کاربرد روشن شود یا اگر روشن است به‌روشنی بیان شود آنگاه است که می‌توان به سراغ وجوه دیگر آن رفت و آن وجوه را پروراند. به پرسش‌ها باز می‌گردم: آیا اصلاً باید دربارۀ معماری نوشت؟ هنوز که هنوز است و با وجود همۀ انواع رسانه‌هایی که در خدمت عرضۀ معماری است به هر حال بخشی از مطالب مرتبط با معماری نوشتاری است. وقتی معماری اثر خود را در جایی معرفی می‌کند چیزی هم در شرح آن می‌نویسد، ممکن است از مسیر طراحی هم بنویسد یا حتی از سختی‌ها و درگیری‌های طول کار (که البته گاهی این شرح‌ها به توجیه کارهای عجیبی که در اثر از معمار سر زده و شرح «کانسپت» اثر می‌پردازد که خودِ اینها جای نقد بسیار دارد)؛ اگر همین معمار بخواهد این اثر را در مسابقه‌ای شرکت دهد معمولاً از او می‌خواهند چنین شرح مختصری را ضمیمۀ دیگر اسناد کارش بکند؛ کسانی نیز هستند، حرفه‌ای یا آماتور، که «دربارۀ» معماری می‌نویسند، از نقدهای تند و تیز گرفته تا تمجیدهای محض؛ اخبار معماری نیز در زمرۀ نوشته‌های «دربارۀ» معماری است و اینها نیز نویسندگانی دارد، معمار یا غیرمعمار؛ و بسیار نمونه‌های دیگری که در آن لازم است دربارۀ معماری بنویسند. آیا معماری چیزی نوشتنی است؟ آیا نوشتن دربارۀ معماری چیزی جدای از معماری است؟ شاید معماری در کلیت خود (از معماری به معنی عمل ساختن تا معماری به معنی بنایی که ساخته می‌شود) به‌تمامی نوشتنی نباشد اما مثل هر چیز دیگری در جهان می‌شود و باید درباره‌اش نوشت؛ این‌طور نیست که بگوییم معماری نوشتنی نیست و «کشیدنی» [۲] و «ساختنی» و «دیدنی» و «زندگی‌کردنی» است. نوشتن با تفکر پیوند محکمی دارد و تفکر در معماری نیز، مثل همه چیز، رکن مهمی است. نوشتن دربارۀ معماری باب تفکر و گفتگو دربارۀ معماری را باز می‌کند، معماری را از چیزی که ساخته می‌شود و تمام می‌شود و در نهایت اثر هنری معمار است به چیزی بدل می‌کند که شایسته است درباره‌اش بنویسند و فکر کنند و نظر بپردازند. چه کسانی متولی تفکر دربارۀ معماری و نظریه‌پردازی دربارۀ معماری‌اند؟ اگر نوشتن دربارۀ معماری چیزی جدای از معماری باشد پس به همین راحتی و با حکمی که به نظر از موضع قدرت ــ و قدری تمسخرآمیزــ است معماران خودْ دست خودشان را از تفکر معماری کوتاه کرده‌اند و عنان آن را به دست دیگرانی خارج از دایرۀ «معماری» داده‌اند. [۳] اگر بپذیریم که آنچه گفتم پاسخ مثبتی به بخشی از آن سؤال‌های ابتدای نوشته‌ام بود، حال باید به سراغ آخرینشان بروم: دربارۀ چه چیز معماری باید نوشت؟ یا می‌توان نوشت؟

بعد از این بحث‌ها پاسخ دادن به این سؤال بسیار ساده به نظر می‌آید: همه‌ چیز! از آثار معماری امروز گرفته تا تاریخ معماری و آثار مانده یا نمانده از گذشته، از فنی‌ترین وجوه عمل معماری تا مسائل یکسره نظری دربارۀ معماری، از صورت معماری تا معنای معماری و... . اگر از این زاویه نگاه کنیم حتی شاید باید عده‌ای را بسیج کنیم و از آنها بخواهیم جز نوشتن دربارۀ معماری کار دیگری نکنند تا شاید تفکر معماری نیز به گرد پای عمل معماری برسد! به هر پاسخی که می‌رسیم سؤال تازه‌ای نیز پیدا می‌شود، حال که پذیرفتیم، اگر پذیرفته باشیم، که نوشتن دربارۀ معماری کار معماران است و بسیار موضوع در معماری هست که معطل نوشته شدن هستند نوبت این است که بپرسیم: معمار چطور بنویسد؟

ادامه دارد

 

[۱] گزاف نیست اگر بگویم با وجود اینکه نوشتن از معماری پیش از تأسیس دورۀ مطالعات معماری نیز بوده است و معماران نیز می‌نوشته‌اند اما تقصیر سر بر کردن مدام و مدام این سؤال بیش از همه بر گردن دورۀ مطالعات معماری ایران است.

[۲] مجازاً مرحلۀ طراحی معماری که اگر آن را کمی انتزاعی ببینیم همان کشیدن و خط کشیدن است.

[۳] که البته چنین حوالۀ تامّ اختیار به دیگران از معماران بسیار بعید است!

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر