این متن چکیدۀ تفصیلی مقالهای است با همین نام که در «ششمین همایش ملی آموزش معماری» دانشگاه تهران در آذر ۹۶ ارائه شده است:
این تحقیق به شناخت اهداف اصلی آموزش تاریخ معماری و چگونگی انطباق آن با نظام آموزش دانشگاهی معماری در ایران در مقطع کارشناسی پیوسته میپردازد. پرسشهای اصلی آن دربارۀ نسبت میان معماری و تاریخ آن؛ رویکردهای اصلی در آموزش تاریخ معماری؛ چگونگیِ بهره بردن از تاریخ معماری در حوزۀ نظر و عمل؛ اهداف آموزش تاریخ معماری؛ و نسبتهای تاریخ معماری با دیگر دروس است. در گذشته، شناخت آثار تاریخی درون سنّتی «پیوسته» و با تجربهای درونی اتفاق میافتاد، اما امروزه، به علل متعدد، به گونهای «گسسته» از سنت معماری و با نگاهی بیرونی انجام میپذیرد. برای آموزش تاریخ معماری دو رویکرد اصلی را میتوان متصور شد، «تاریخی» و «کالبدی». رویکرد «کالبدی» خود به دو رویکرد فرعی «زیباشناسانه» و «فضایی» تقسیم میشود. علاوه بر این موارد، رویکرد «طراحانه» و مطالعۀ «تطبیقی» را نیز میتوان در نظر گرفت. آموزش تاریخ معماری را در مرتبۀ اهداف میتوان به دو حوزۀ «نظری» و «کاربردی» تقسیم کرد. حوزۀ «نظری» توانایی دانشجو را در فهم و خواندن آثار معماری تقویت میکند و وظیفۀ آمادهسازی آنان برای ادامۀ تحصیل در گرایشهای تخصصی مرتبط با این زمینه را نیز بر عهده دارد. حوزۀ «کاربردی» میتواند بر تواناییهای فنّی و طراحی دانشجویان اثرگذار باشد. بررسی تاریخچۀ آموزش تاریخ معماری در دانشگاههای مختلف دنیا نشان میدهد که رویهای واحد در زمان و نحوۀ ارائه و اهداف دروس تاریخ معماری به چشم نمیخورد. در ایران، پس از انقلاب فرهنگی، اصلاحاتی در این مورد انجام شده است، اما هنوز نارساییهای بزرگی در دروس موجود دیده میشود. «آشنایی با معماری جهان»، «آشنایی با معماری اسلامی»، و «آشنایی با معماری معاصر» سه درس اصلیِ تعریفشده در زمینۀ آموزش تاریخ معماری است. از مهمترینِ اشکالات این دروس متناسب نبودنِ اهداف با زمان و روشها، و روشن نبودنِ مفاهیم و عناوین است. برای دروس تاریخ معماری میتوان مقاصدی چون دادنِ «دانش»، «بینش»، و «مهارت» به دانشجویان را در نظر گرفت. پیشنهاد ما تعریف چهار درس در حوزۀ نظری است: «تاریخ معماری ایران» که از آغاز شهرنشینی تا معماری امروز این سرزمین را در بر گیرد؛ «تاریخ معماری جهان» که محدودۀ زمانی آن از اولین تمدنها تا انقلاب صنعتی است؛ «تاریخ و نظریههای معماری معاصر» که زمانش از انقلاب صنعتی به بعد، با تأکیدی بیشتر بر معماران و مباحث علوم اجتماعی است. «تاریخ، نظریه، و نقد معماری» که مباحثی چون مطالعۀ تطبیقی آثار، گسستها و پیوندها در تاریخ معماری، شیوههای نقد معماری، نسبت معماری و دیگر علوم، خاستگاه نظریههای معماری و غیره را شامل میشود. پیشنهاد دیگرِ ما در حوزۀ نظری این است که تاریخ معماری را وارد برخی دروسی کنیم که ظاهراً ارتباطی با تاریخ معماری ندارند. در حوزۀ «کاربردی» باور ما این است که میتوان تاریخ معماری را با شیوهای، بر اساس گونههای عملکردی، با دروس «طراحی معماری» مرتبط کرد. مطلوب است روش تدریس چنین باشد که نمونههای متعدد از یک گونه معرفی و با رویکردی زیباشناسانه و یا تطبیقی بررسی شوند و از دانشجویان خواسته شود که با رویکرد طراحانه آنها را تحلیل کنند. همچنین توصیه میشود که برای درک فضایی بهتر، دانشجویان در برخی از بناها حضور یابند و بخشی از مطالعات در آنجا انجام گیرد.