×

جستجو

درنگ‌های کوتاه: آیا ممکن است معماری دارای تاریخ باشد؟

آیا ممکن است معماریْ تاریخی داشته باشد؟ پاسخ چیست و روش یافتن پاسخ این پرسش چگونه است؟ آیا صرف اینکه کتاب‌هایی با عنوان «تاریخ معماری» وجود دارد یا کسانی به تدریس و تألیف دربارۀ این امر اشتغال دارند و برای آن درس و بحث راه‌انداخته‌اند کافی است که بپذیریم که تاریخ معماری عقلاً امکان‌پذیر است. اگر همۀ اینها توهم باشد یا منظور از تاریخ معماری مثلاً توصیف بناها و مکان‌های مصنوع گذشته و تعیین نمونه‌های شاخص، حدیث نفس اشخاص دخیل در معماری، یا حتی نوعی اندیشه یا روش اندیشیدن دربارۀ معماری گذشته که به‌عمد یا به‌اشتباه نامش را تاریخ نهاده باشند چطور؟ آیا دربارۀ همه چیز ــ از جمله معماری ــ می‌‌شود تاریخ نوشت و تاریخی اندیشید؟ اگر می‌شود، آیا همۀ انواع ممکنِ تاریخ معماریْ مطلوب هم هست؟ آیا ممکن است برخی از تاریخ‌های ممکنِ معماری نامطلوب باشد؟ اینها همه پرسش‌های مهمی است و باب اندیشیدن دربارۀ آنها باز است.

به پرسش آغازین این بند چند جواب می‌شود داد و این پاسخ‌ها چیست؟ اگر عقلاً و به طور پیشین به این نتیجه برسیم که پاسخ این پرسش منفی است ــ یعنی عقلاً ممکن نیست معماری دارای تاریخ باشد ــ یعنی لفظ تاریخ در دو عبارت «تاریخ» و «تاریخ معماری» صرفاً مشترک لفظی است و آنچه از تاریخ معماری مراد نویسندگان کتاب‌ها یا معلمان تاریخ معماری است، هرچه باشد، به هرحال تاریخ نیست؛ ولو اینکه همگان آن را تاریخ بنامند. البته این در آغاز کمی عجیب می‌نماید، هرچند دلیل نمی‌شود که ناممکن باشد. اما آیا ادعای «ممکن نیست معماری دارای تاریخ باشد» قابل دفاع است؟ هرچند در ادامه دربارۀ چیستی تاریخ سخن خواهم گفت، عجالتاً اگر بپذیریم هدف تاریخ این است که از دنیای دیده‌نشدۀ گذشته تصویری عرضه کند تا ذهن برای درک گذشته توانا شود و تاریخ عبارت باشد از شناخت و درک گذشتۀ انسان تا اندازۀ ممکن، آیا هیچ نوع کوششی برای عرضۀ تصویری از معماری گذشتۀ انسان که ما را در درک جهان معماری گذشته توانا کند ممکن نیست؟ اگر دو پرسش اصلی مورخ این است که در گذشته چه روی داده و چرا روی داده است، آیا نمی‌توان دربارۀ اینکه چرا مثلاً بنایی را چنان ساختند پرسش کرد؟ آیا فهم کنش‌هایی که منجر به پدید آمدن بناهایی چون مسجد جامع اصفهان یا کاروان‌سرایی در راه کاشان یا مقبره‌ای در همدان یا خانه‌ای در روستایی در گیلان و ... شد، به‌راستی ممتنع است؟  اگرچه نمی‌توانم به صورت قطعی به این پرسش‌ها پاسخ دهم، مدعای فلاسفۀ تاریخ دربارۀ اینکه تاریخ به همۀ فعالیت‌های انسان علاقه‌مند بوده و هست و دربارۀ همۀ ساحت‌های کنش آدمی می‌شود تاریخ نوشت، حتی اگر تاکنون محقَق نشده باشد، پذیرفتنی می‌نماید. سخن گفتن دربارۀ عینیت رویداد ساخته‌شدن و تحول بنا یا بناهایی در جا و مکانی معین و نیز علل این رویدادها و سیاق اجتماعی و تاریخی این رویدادها امری نامعقول نیست و سخن گفتن از این علل ــ البته با قید تا اندازۀ ممکن، که چند سطر پیش ذکر کردم ــ امکان درک این رویدادها را فراهم می‌کند. پس دشوار بتوان مدعی شد که هیچ نوع فعالیت تصویردهنده از دنیای معماری گذشته ــ که آن را هدف تاریخ دانستیم ــ متصوَر نیست.

اگر پاسخ منفی به پرسش آغازین بحث پذیرفتنی ننماید، آنگاه گزینه‌ای جز پاسخ مثبت باقی نمی‌ماند: «اینکه معماری دارای تاریخ باشد، امکان‌پذیر است»؛ یعنی شناخت و تفسیر و درک و فهم رویدادها و پدیده‌های معماری گذشته دست‌کم تا حدی امکان‌پذیر است. به این معنا تاریخ معماری‌ از سنخ تاریخ ــ با هدفی که پیش‌تر ذکر کردم ــ است. اما در اینجا پرسش مهم دیگری پیش می‌آید: در این بخش بحث به این مسئله مربوط است که منظور از عبارت «تاریخ معماری» چیست؟ آیا مضاف‌الیه معماری (در عبارت تاریخ معماری) یا صفت آرکیتکچرال (معماریانه، در عبارت تاریخ معماریانه) دلالت بر این دارد که با تاریخی کاملاً متفاوت که «شیوۀ متفاوتی برای کارکردن و درک‌کردن دارد» سروکار داریم یا صرفاً نشان‌دهندۀ موضوع ــ یعنی معماری ــ است که تاریخ دربارۀ آن به کار بسته می‌شود؟ به سخن دیگر آیا تاریخ معماری یکی از شعب تاریخ است که صرفاً در موضوع با تاریخ‌های دیگر متفاوت است یا اینکه در روش تحقیق به معنای اعم، یعنی تلاش قاعده‌مند مورخ برای کشف حقیقت و درک روابط کلی بین پدیده‌ها، هم با تاریخ‌های دیگر تفاوت دارد؟ پس پرسش این است: آیا لفظ تاریخ در عبارت «تاریخ معماری» (یا تاریخ معماریانه) و «تاریخ» معنای واحدی دارد یا با دو معنای متفاوت سروکار داریم؟

برای جستجوی پاسخ این پرسش نخست باید با دو پرسش اساسی در تاریخ معماری روبرو شویم: «در تاریخ معماری چه چیزی برای شناختن وجود دارد؟» (هستی‌های تاریخ معماری، موضوعِ تاریخ معماری) و «چگونه آن چیزها را می‌شناسیم؟» (روش شناخت در تاریخ معماری). پرسش اول هستی‌شناختی است و به متافیزیک (مابعدَ الطبیعه) تعلق دارد و پرسش دوم روش‌شناختی است و متعلق به معرفت‌شناسی.

اگر تاریخ معماری تاریخی باشد که صرفاً به اعتبار موضوع آن از بقیۀ اقسام تاریخ متفاوت است؛ یعنی تاریخ معماری به‌هرحال شعبه‌ای از شعب تاریخ، یا گونه‌ای از تاریخ یا بخشی از تاریخ تام باشد، لفظ تاریخ در این دو عبارتْ مشترک لفظی نیست و در هردو یکی است؛ یعنی همان‌طور که از تاریخ ایران، تاریخ مشروطه، تاریخ اسلام یا تاریخ دین یا تاریخ مالکیت سخن می‌گوییم، می‌توانیم از تاریخ معماری نیز سخن بگوییم. در چنین حالتی منطقی است که بپرسیم «تاریخ چیست» و تاریخ معماری چگونه شعبۀ تاریخ است. اما دست کم می‌توان گفت که «تاریخ معماری چون شعبه‌ای از تاریخ» حاصل اِعمال قواعد [علم یا رشتۀ] تاریخ است بر معماری.

اما اگر تاریخ معماری صرفاً تاریخی «دربارۀ» معماری نباشد، بلکه تفاوت آن در روش شناختن هستی‌های تاریخ معماری باشد، آنگاه کار مورخ معماری به روش و مطابق قواعدی که مورخ دین یا انقلاب و ... کار می‌کند نخواهد بود؛ هرچند ممکن است شباهت‌هایی با آنها داشته باشد. در حکم مثال، از جملۀ هستی‌های تاریخ معماری یکی «عمل» اشخاص دخیل در معماری گذشته (عملِ عاملان معماری گذشته) است. ممکن است ادعای تاریخ معماری صرفاً این باشد که موضوع شناختش عمل معماری است و روش شناخت این عمل همچون هر عمل انسانی دیگر است؛ و این البته با این ادعا که «تاریخ عمدتاً با کنش‌های آدمی سروکار دارد» جور درمی‌آید. در حالت دوم، ادعای تاریخ معماری این خواهد بود که به دست دادن تصویری از عمل معماریانۀ گذشتگان همچون اعمال دیگر آدمی نیست؛ بلکه چیستی عمل معماری اقتضا می‌کند که شیوۀ کارکردن و درک‌کردن آن متفاوت با انواع دیگر تاریخ باشد.

باید توجه کرد که در این بحث فعلاً سخن از تاریخ‌های محقق‌شدۀ معماری یا آنچه اصطلاحاً تاریخ معماری نامیده می‌‌شود نیست. بلکه سخن بر این است که آیا تاریخ ‌داشتنِ معماری ممکن است یا ممتنع. هرچند این با مطالعۀ تاریخ‌های معماری‌ای که تاکنون نوشته شده است و شناخت و دسته‌بندی آنها منافاتی ندارد. چنان مطالعه‌ای با رجوع به مکاتب علم‌شناسی پسین و اقسام آن (تحقیق تاریخی در مبادی تاریخ معماری، بازسازی عقلانی تاریخ معماری و تحلیل منطقی اجزا و اندام‌های درونی آن، و نیز تبیین روان‌شناختی و جامعه‌شناختی رفتار جمعی مورخان معماری) امکان‌پذیر است و می‌توان نشان داد که چرا تاریخ‌های محقق‌شدۀ معماری چنان‌اند که هستند. اما این خود موضوع تحقیق دیگری است و با تحقیق پیشین (یا تحقیق عقلی) دربارۀ امتناع یا امکان تاریخ‌‌داریِ معماری کاملاً متفاوت است.

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر