صاحبنظران همواره بر اهمیتِ داشتن تفکر جامع، کلگرا و سیستمی در حوزه طراحی منظر تأکید داشتهاند. تفکری که در آن محیط به صورت یک سیستم در نظر گرفته میشود و اجزا، روابط و واکنشهای میان اجزای آن اهمیت دارد. با بسط روزافزون دانش بشری، متخصص در حوزه منظر با حجم قابل توجهی از اطلاعات و مقولات مواجه است، مقولاتی مانند: مسائل زیست محیطی، اقتصادی، تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، روانشناسی و غیره. مشخص کردن و طبقهبندی این مقولات و همچنین «کشف» رابطه بین آنها میتواند طراح منظر را در فرایند تفکر یاری کند. ظرفیت حافظه انسان در بازیابی اطلاعات محدود است؛ درحالی که غفلت و نادیده گرفتن آن، میتواند کیفیت و ارزش نتیجه نهایی را در طراحی و پژوهش کاهش دهد. سؤال اینجاست که با توجه به حجم اطلاعات و خواستهها، چگونه باید فرایند تفکر را پیش بریم تا نتیجه عقلانی و نسبتاً جامعی حاصل شود؟
در برخورد با منظر به عنوان یک سیستم، پیمیبریم که مقولات مطرح در آن، بر هم تأثیر میگذارند و با یکدیگر در رابطه هستند. بیان هر مقوله در قالب یک «واژه» یا ترکیبی از واژهها و کشف و تدوین روابط معنایی بین این مقولات، شبکهای از واژگان را به دست میدهد که به طراح کمک میکند تا بر اساس ربطِ واژگان، مسیر تفکر خود را اعم از تفکر طراحی و تفکر در پژوهش، پی بگیرد و بازده بخشی از این فرایند را افزایش دهد؛ این شبکه میتواند سر نخهایی را برای تفکر ارائه دهد. ذهن با استفاده از زبان و از طریق روابط معنایی میان واژهها، جهان را «بازنمایی» میکند و تفکر بر این بازنمایی استوار است. انسان از طریق واژگان و پیوند مفاهیم، میاندیشد. تقویت زبان و تدوین روابط معنایی میان مفاهیم میتواند ذهن را در این بازنمایی و در پی آن در فرآیند تفکر یاری کند.
زبان با تفکر در ارتباط است، حلقه اتصال زبان و تفکر، معنا است. زیرا ذهن از طریق روابط معنایی میان کلمات، جهان را بازنمائی میکند و این بازنمایی را پایه تفکر قرار میدهد. علوم رایانه، با استفاده از شبکههای معنایی میتواند ساختار ذهن را در رایانه، مدل سازی و زبان را به واسطه معنا، مبنای بازنمایی جهان قرار دهند (در اجزا و روابط). حاصل این بازنمائی میتواند به فرایندهای ذهنی کاربران این مدلها کمک کند. مانند نقشه یک ساختمان که بازنمایی کالبد فیزیک آن روی کاغذ است و میتواند مراجعه کننده را در یافتن مسیر مورد نظرش راهنمایی کند. یکی از انواع این شبکههای معنایی، هستانشناسی نام دارد.
«هستانشناسی»[1] شبکهای از «مفاهیم» و «روابط» بین آنها است. هستانشناسیها حوزههای دانش را بازنمایی میکنند. اهمیت آن، در تأکیدی است که بر نوع ارتباط بین مفاهیم دارد و از این جهت با ردهبندی و دایرهالمعارف متفاوت است. ساختار هستانشناسی به گونهای است که میتواند به عنوان یک ابزار کارآمد، در دستهبندی مفاهیم و کشف ارتباط بین مقولات کارگشا باشد. نتیجه کار، ابزاری برای مدیریت دانش[2] در فرایند تفکر درباره معماری منظر و ایجاد یک پایگاه دانش[3] خواهد بود. این مدل، علاوه بر طراحی میتواند در پژوهش و نقد هم مورد استفاده قرار گیرد. بر اساس آن میتوان حدود پژوهش را مشخص کرد و جایگاه آن را در جغرافیای حوزه موضوعیاش تعیین نمود.
از آنجا که هستانشناسی باید فعالیتی شبیه به تفکر را برای رایانه ممکن سازد، متخصصان در طراحی ساختار آن، از شبکه عصبی[4] الهام گرفتهاند که از شمار زیادی عناصر گرهمانند بهم پیوسته با نام نورون[5] (یاخته عصبی) تشکیل شده که برای رسیدن به پاسخ یک مسأله، به صورت هماهنگ با هم عمل میکنند و توسط سیناپسها[6] (ارتباطات الکترومغناطیسی بین نرونها) اطلاعات را انتقال میدهند.
منطق پایه نمایش دانش است و میتوان از طریق آن دانش را به شکل شفاف و بدون ابهام بیان کرد است؛ زیرا معانی واضح از گزارههای منطقی قابل برداشت هستند. مسیر استدلال منطقی قابل پیگیری و راستی آزمایی است و امکان نتیجهگیری از ترکیب دادهها را در هستانشناسی را فراهم میکند. وجود اصطلاحات یکسان با معانی متفاوت میتواند مشکلاتی را هم در حوزه علوم و هم در برنامهنویسی به وجود آورد. گرچه هدف اصلی از ساخت هستانشناسی، بازنمایی دانش موجود در یک محدوده از علوم و بسیار فراتر از تنها ابزاری برای بازنمایی اصطلاحات و رسیدن به زبان مشترک است؛ در این زمینه هم میتواند به متخصصان کمک کند.
بخشهای هستانشناسی
هستانشناسی شامل شش بخش اصلی است که در اینجا به اختصار به آنها اشاره میشود:
اصول بدیهی[7]: اصول منطقی که به عنوان بدیهیات در جهت استدلال و به زبان منطق نوشته میشوند و روابط بین کلاسها را محدود و تعریف میکنند. این بخش توسط متخصصان برنامهنویسی تدوین میشود.
کلاسها: مفاهیم مختلف موجود در دامنه که به شکل واژگان در گرههای هستانشناسی قرار میگیرند و نسبت به یکدیگر، دارای روابط سلسله مراتبی هستند[8].
روابط بین کلاسها: این روابط بر اساس گزارههای روابط بین کلاسها تعریف میشود.
مصادیق: مصادیق، نمونهها در جهان خارج هستند. برای مثال کلاس «دریا» مصداقی به نام «مدیترانه» دارد.
ویژگی کلاسها: هر کلاس دارای ویژگیهایی است و هر ویژگی مقداری[9] دارد. برای مثال کلاس «انسان» دارای ویژگی «سن» است و سن در مصادیق متفاوت، مقادیر مختلف دارد.
ویژگی روابط: روابط بین کلاسها میتوانند تابعی، قابل انتقال، متقارن و دوطرفه و... باشند
نمونههایی از هستانشناسی در سایر رشتههای علمی عبارتند از:
· وب معنایی ناسا برای اصطلاحشناسی زمین و محیط[10] (SWEET)
· پایگاه پشتیبانی از تصمیمگیری در حوزه آمایش سرزمین[11] (SDS)
· سیستم اطلاعات جغرافیایی بر پایه هستانشناسی[12]
· هستانشناسی شهرسازی بومشناسانه[13] (SUM+Ecology)
· مدل مرجع مفهومی کمیته بین المللی مستندسازی شورای بین المللی موزهها [14] (CIDOC CRM)
مراحل تدوین هستانشناسی منظر به ترتیب عبارتند از:
· تعیین هدف و دامنه هستانشناسی
· تعیین و مطالعه منابع
· استخراج کلاسها
· تعیین سلسله مراتب کلاسها
· استخراج روابط و ویژگی روابط بین کلاسها
تعیین هدف و دامنه هستانشناسی
توجه به هدف و دامنه در همه مراحل ضروری است. هدف در تدوین هستانشناسی نقش مهمی ایفا میکند؛ زیرا با توجه به آن، کلاسها و روابط انتخاب و بازنمایی میشوند. میتوان در حوزه موضوعی واحد، چندین هستانشناسی را با اهداف مختلف تدوین کرد. ممکن است میان دو کلاس، دهها رابطه وجود داشته باشد؛ اما بر اساس هدفِ هستانشناسی، تنها تعداد کمی از آنها به کار میآید و در هستانشناسی وارد میشود. ممکن است کلاسی را از وجوه مختلف بتوان دسته بندی کرد؛ اما تنها آن دستهبندی که بیشتر به هدف نزدیک است انتخاب میشود و مبنا قرار میگیرد. هدف هستانشناسی پیش رو رسیدن به پاسخ سؤال اصلی پروژه است: معمار منظر در فرآیند تفکر باید چه مقولاتی (اعم از کلاسها و روابط) را در نظر بگیرد؟
از آنجا که وظیفه هستانشناسی بازنمایی دانش در یک حوزه موضوعی است؛ تعیین دامنه این حوزه ضروری است. دامنه هستانشناسی منظر بر اساس سؤال اصلی پژوهش تعیین میشود و هر مقولهای که میتواند پاسخ سؤال اصلی پژوهش باشد، در دامنه هستانشناسی قرار میگیرد.
با توجه به اینکه زبان تخصصی معماری منظر در حوزۀ زبان فارسی هنوز آنچنانکه باید پرداخته و پخته نشده است؛ این هستانشناسی میتواند به عنوان مرجعی برای اصطلاحشناسی معماری منظر عمل کند و پایهای برای رسیدن به زبان مشترک بین متخصصان این حوزه و سایر رشتههای دخیل در منظر باشد. بر این اساس در تدوین آن، به نسخه انگلیسی منابع –که زبان اصلی اکثر مؤلفان[15] است- و نه ترجمه فارسی آنها مراجعه شده است و مقولات در آن به زبان انگلیسی آورده شدهاند.[16]
تعیین منابع
با توجه به هدف و دامنه پژوهش میتوان منابع آن را تعیین کرد. در تدوین هستانشناسی منظر بر اساس نظم و انسجام مطالب موجود در منابع، نوعی ترتیب در میان منابع در نظر گرفته شده است. این منابع عبارتند از:
منابع نوع الف: منابعی که مشخصاً مقولات مهم در منظر را دستهبندی کردهاند. این گونه منابع، مرجع مفیدی برای روابط اصلی سلسله مراتبی هستند.گزارش پروژه بدنه دانش معماری منظرLABOK [17] ، منبع نوع الف در این پروژه بوده است.
منابع نوع ب: منابعی که در متن آنها، صاحبنظران و پایهگذاران نظری معماری منظر[18]، مفاهیم اولیه این رشته و سلسله مراتب مقولات و روابط آنها را بیان کردهاند. نمونه منابعی که در این پژوهش، به عنوان منابع نوع ب در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفتهاند به ترتیب عبارتند از:
· Landscape: pattern, perception, process[19] (L)[20]
· Elements of visual design in the landscape[21] (E)
· Introduction to landscape design[22] (M)
· Landscape Architecture: the shaping of man`s natural environment[23] (S)
· Design with nature[24] (D)
· معماری منظر درآمدی بر تعاریفها و مبانی نظری[25] (T)
در میان این منابع، کتابهای بل[26] از نظر دقت در بکارگیری واژگان و نظم دستهبندیها با قوت بیشتری تدوین شده است و ابهام کمتری در آنها وجود دارد. به این علت دو کتاب اول به عنوان منابع هسته اولیه هستانشناسی در نظر گرفته شده و کلاسها و روابط موجود در منابع دیگر در مرحله بعد، به این هسته اولیه اضافه شدهاند.
منابع نوع ج: منابعی که در آنها یکی از زیرحوزهها تشریح و طبقهبندی شده است. مثالی از منبع نوع ج در هستانشناسی منظر، کتاب(I) Illustrated history of landscape design[27] است که مقولات آن مربوط به تاریخ معماری منظر به عنوان یکی از زیر حوزهها است. در مراحل بعدی تکمیل این هستانشناسی رجوع به منابع نوع ج در حوزههای مختلف ضروری است.
منابع نوع د: منابعی که مشخصاً کلاسها را تعریف کرده و توضیح دادهاند؛ مانند فرهنگ لغات و دائره المعارفها. منابع نوع د در هستانشناسی منظر عبارتند از:
· Encyclopedic Dictionary of Landscape and Urban Planning (En)
· Dictionary of Landscape Architecture and Construction (La)
· McGraw Hill Dictionary of Environmental Science (Mc)
· Dictionary of Architecture and Landscape Architecture (Al)
استخراج کلاسها و ویژگی آنها
در حین مطالعه منابع، واژههای مناسب برای کلاسها از متن استخراج و لیستی از همه آنها تهیه شده است. در حال حاضر این هستانشناسی مشتمل بر ۱۲۸۸ کلاس است؛ البته در ابتدا تعداد واژههای موجود در لیست تهیه شده از منابع، بسیار بیش از این بوده است و این تعداد کلاس، پس از چند مرحله غربال کردن کلمات انتخاب شدهاند. سپس کلاسهای اصلی تعیین شدند. در این مرحله، ویژگی کلاسها هم مشخص میشود.
کلاسهای اصلی در هستانشناسی منظر عبارتند از:
Landscape Element[28] (Subclasses[29]: Natural Environment Element[30]/ Man-Made Environment Element[31]/ Element Pertaining To Human Activiy[32])
Subjective Issue[33] (Subclasses: Theoretical Issue[34] / Design Issue[35])
Landscape Dynamic[36] (Subclasses: Pattern[37], Process[38], Perception[39])
دو کلاس Environment Component [40]و Landscape [41]خارج از سه کلاس ذکر شده هستند و در مرتبه بالاتری قرار گرفتهاند.
تعیین سلسله مراتب کلاسها
در تدوین هستانشناسی، پیش از تعیین روابط، ابتدا سلسله مراتب میان کلاسها مشخص میشود. در این مرحله، هستانشناسی نوعی ردهبندی است. برای مطمئن بودن از صحت فنی رابطه زیرکلاس و کلاس بالاتر باید رابطه را از پایین به بالا تعریف کنیم و دو کلاس را در جمله معیار زیر قرار دهیم:
«کلاس پایینتر» یک «کلاس بالاتر» است. (is a)
برای مثال دو کلاس [42]Color و Variable [43]را در جمله معیار قرار میدهیم و نتیجه میشود:
Color is a Variable
«رنگ» یک «متغیر» است.
این جمله هم بر اساس منابع و هم از نظر دستوری درست است. به همین دلیل است که نام کلاسها همیشه مفرد آورده میشود. زیرا وقتی کلاسها را از پایین به بالا میخوانیم و در جمله معیار قرار میدهیم، باید از نظر دستوری درست باشد. برای مثال این جمله اشتباه است:
Landforms is a Landscape Elements
«اشکال زمین یک عناصر منظر هستند»
استخراج روابط بین کلاسها و ویژگی روابط
در این مرحله با در نظر گرفتن هدف هستانشناسی و بر اساس منابع، رابطه و ویژگی رابطه بین کلاسها تعیین شده است. در اینجا معیار انتخاب روابط، مشخصاً کمک به فرایند تفکر است. در متن منابع، جملاتی وجود دارد که در آنها به دو کلاس و ارتباط بین آنها اشاره شده است. این جملات گزارههای منطقی سادهای هستند که به آنها گزاره روابط گفته میشود. گزاره روابط اساس تدوین روابط بین کلاسها هستند. برای مثال جمله زیر را در نظر بگیرید:
“Pleasure is a Part of the Aesthetic Experience”
« لذت، بخشی از تجربه زیباشناختی است. »
در این گزاره دو کلاسِ Pleasure و Aesthetic Experience به وسیله رابطه is Part of به هم مرتبط شدهاند.
هستانشناسی میتواند در فرایند طراحی و پژوهش، افکار فرد را راهنمایی کند. باید این نکته را در نظر گرفت که تفکر دارای مسیر و روند است و از نقطهای شروع میشود؛ در حالی که هستانشناسی چنین نیست و در آن هر گره، فرد را به سایر گرهها هدایت میکند. طراح در استفاده از هستانشناسی باید نقش فعالی داشته باشد و مسیر حرکت را خود انتخاب کند و نباید انتظار داشته باشد که هستانشناسی روند تفکر را از ابتدا تا انتها تعریف کند. او میتواند با توجه به مرحلهای از طراحی که در آن قرار دارد، موضوعات مهم برای تفکر را انتخاب کند و سپس در تفکر درباره این موضوعات که هسته مرکزی تفکر او هستند، از هستانشناسی کمک بگیرد. در غیر این صورت هستانشناسی مدلی تجویزی خواهد بود که به جای بارور کردن اندیشه و خلاقیت طراح، آن را عقیم میکند. به علاوه طراح باید در استفاده از هستانشناسی رویکردی انتقادی داشته باشد و بر اساس طرح خود، چینش اطلاعات را انجام دهد و نباید تنها متکی بر کلاسها و روابط موجود در هستانشناسی باقی بماند.
ذهن انسان با استفاده از زبان و به واسطه معنا، جهان خارج را بازنمایی میکند و این بازنمایی زمینه تفکر و در پی آن تصمیمات و اعمال او است. از سوی دیگر، هستانشناسی، به عنوان شبکهای معنایی میتواند جهان دانش را با استفاده از زبان رایانه بازنمایی و تعریف کند. بنابراین در نگاه به حوزه موضوعی منظر، هستانشناسی میتواند متخصص منظر را در بازنماییِ ذهنیِ جهان دانش معماری منظر یاری دهد و راهنمای تفکر او باشد. توضیح این نکته ضروری است که ادعای این مدل، «درست بودن» نیست بلکه در آن تلاش شده که «از نظر منطقی اشتباه نباشد». بدیهی است که آنچه اشتباه نیست میتواند بهتر، کاملتر و عمیقتر شود. تک تک کلاسها، سلسله مراتب و روابط باید موضوع تحقیق متخصصان قرار بگیرد تا بتوان این هستانشناسی را مرجعی معتبر برای متخصصان به حساب آورد.
به صورت خلاصه میتوان دستآوردهای تدوین این هستانشناسی را اینگونه برشمرد:
· یاری به متخصصان در هنگام تفکر درباره معماری منظر
· فراهم کردن شرایط لازم برای رسیدن به نگرش جامع و سیستمی در منظر
· مدیریت دانش و اطلاعات در حوزه معماری منظر
· ایجاد پایهای برای رسیدن به اصطلاحشناسی و زبان مشترک بین متخصصان منظر و سایر رشتههای مرتبط
آینده تحقیق
ابتدا باید این هستانشناسی بر اساس منابع مهم در حوزه معماری منظر، مورد ارزیابی قرار گیرد و صاحبنظران درباره صحت کلیات آن به اجماع و توافق برسند[44]. مرحله بعدی گسترش هستانشناسی در زیرکلاسها است. از آنجا که تدوین هستانشناسی مانند دائرهالمعارف نویسی، کاری گروهی است؛ محققان باید در فرآیندی هماهنگ با یکدیگر و پس از تعیین منابع نوع ج مربوط به زیرکلاسهای مختلف و بررسی آنها، هستانشناسی را کاملتر[45] کنند. همزمان با این مرحله میتوان به دوزبانه کردن هستانشناسی با وارد کردن معادلهای مورد توافق کلاسها در زبان فارسی پرداخت،[46]. در مرحله بعد میتوان به صورت نگاشت[47] آن را با سایر هستانشناسیهای بالاتر[48] و یا پایینتر[49] موجود متصل کرد. به این شیوه پایگاه دانش گسترده و کارآمدی به دست میآید که در واقع نقشهای از جهان مفاهیم منظر است و میتواند بخشی از نیازهای طراحان و محققان در این رشته را برآورده سازد و همچنین پایه ترجمه بدون ابهام متون تخصصی در آینده باشد.
[1] Ontology
[2] Knowledge management
[3] Knowledge base
[4] Neural Network
[5] Neuron
[6] synapses
[7] Axioms
[8] class-hierarchy
[9] value
[10] SWEET: NASA`s Semantic Web for Earth and Environmental Terminology
[11] The Spatial Decision Support (SDS) Knowledge Portal www.spatial.redlands.edu/sds
[12] Ontology-Driven Geographic Information System
[13] An Ontology for Ecological Urbanism: SUM+Ecology & SCRIBE
[14] International Committee for Documentation (CIDOC) of the International Council of Museums (ICOM) Conceptual Reference Model (CRM)
[15] در یک نمونه از منابع که اصل آن به فارسی تدوین شده است (معماری منظر درآمدی بر تعاریفها و مبانی نظری)، کلاسهای موجود، برای ورود به هستانشناسی، به انگلیسی ترجمه شدهاند.
[16] مرحله بعد از تدوین هستانشناسی منظر، گسترش آن به زبانهای دیگر است، به این صورت که کلاسهای معادل با کلاسهای موجود در آن به زبان فارسی به آن افزوده میشود و اینگونه به هستانشناسی دو زبانهای دست خواهیم یافت که میتواند پایه ترجمه بدون ابهام متون در آینده باشد.
[17] در این پژوهش مقولات مربوط به هسته اصلی دانش معماری منظر و زیر مجموعههای آن مشخص شده است.
[18] هر سامانهای اعتبار خود را از راههایی چون، استفاده از چهرههای شناخته شده، پیوند با حوزههای بزرگتر نظری مرتبط با موضوع و به خدمت گرفتن نیروی گرایشی (در اینجا: کلگرایی و تفکر سیستمی) در حال شکلگیری کسب میکند
[19] Bell, Simon. Landscape: Pattern, Perception and Process. New York: Taylor & Francis, 1999.
[20] این علامت اختصاری مشخص میکند که منبع توضیحات، کدام کتاب است.
[21] Bell, Simon. Elements of visual design in the Landscape (ebook). New York: Taylor & Francis, 2005.
[22] Motloch, John. L. Introduction to landscape design. New York: Van Nostrand Reinhold, 1991.
[23] Simonds, John Ormsbee. Landscape Architecture: the shaping of man`s natural environment. New York: McGraw-Hill, 1961.
[24] McHarg, Ian. L. Design with Nature. New York: Natural history press, 1992.
[25] تقوائی، حسن. معماری منظر: درآمدی بر تعریفها و مبانی نظری. تهران: مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۹۱.
[26] Simon Bell
[27] Boults, Elizabeth & Chip Sullivan. Illustrated history of landscape design. New Jersey: John Wiley & Sons, 2010.
[28] عناصر منظر
[29] زیرکلاسها
[30] عناصر محیط طبیعی
[31] عناصر محیط مصنوع انسان
[32] عناصر محیط فعالیتهای انسانی
[33] موضوعات ذهنی
[34] موضوعات نظری
[35] موضوعات مربوط به طراحی
[36] دینامیک منظر
[37] الگو
[38] فرایند
[39] ادراک
[40] اجزاء محیط با سه زیر کلاس انسان، طبیعت، فرهنگ
[41] منظر
[42] رنگ
[43] متغیر
[44] برای این منظور ابتدا باید لیست اصطلاحاتی که در منابع مختلف به صورت متفاوتی آمده است تهیه شود. باید در نظر داشته باشیم که امکان توافق صد درصد میان متخصصان کم است و همواره میزانی از تساهل لازم خواهد بود.
[45] با توجه به بسط دانش، شاید هیچ زمان نتوانیم ادعا کنیم که این هستانشناسی کامل شده است.
[46] این مرحله نیازمند همراهی متخصصان در زمینه ترجمه است.
[47] Ontology mapping: روشی برای ادغام هستانشناسیهای متعدد و رسیدن به یک هستانشناسی سطح بالا (Upper-level)
[48] Towntology & GIS ontology
[49] در زمینه زیرکلاسها