گزیدهای از رمان ظرافت جوجهتیغی؛ گسیختگی و پیوستگی
وقتی ما دری را باز میکنیم، به فضا کیفیتی تنگنظرانه میدهیم؛ به گسترش شکوفایی آن لطمه میزنیم و در آن شکافی نسنجیده با ابعادی نامتناسب پدید میآوریم. اگر خوب فکر کنیم، درک میکنیم که چیزی زشتتر از دری باز وجود ندارد. در اتاقی که چنین دری قرار دارد، نوعی گسیختگی چشمآزار، که یگانگی فضا را میشکند، پدید میآید. در اتاق مجاور هم، این در نابجا افسردگی، فاصلهای نامتناسب و احمقانه در منتهای فضای درون، که بهتر بود دیواری سراسری باشد، ایجاد میکند. در هر دو اتاق، گسترش فضا، به محلی برای رفتوآمد که میشد به شیوهی دیگری میسر شود، تقلیل مییابد. درِ کشویی، در عوض چنین نابهنجاریای را برطرف میکند و به فضا تعالی میبخشد. درِ کشویی، بیآنکه تعادل فضا را بر هم زند به آن اجازه و امکان دگرگونی میدهد. وقتی در کشویی کنار زده میشود، مکانهای همسایه، بیآنکه نسبت به هم بیحرمتی کنند، با هم ارتباط برقرار میکنند و زمانی که در بسته میشود هر یک از دو مکان تمامیت خود را باز مییابد. جدایی و یگانگی بیمزاحمت صورت میگیرد. زندگی کردن در آن گردشی آرامشبخش است؛ حال آنکه زندگی در جاهای بی درهای کشویی همواره همراه با گسیختگی است.
[...] در فیلمهای [ژاپنی] اوزو، [...] زنها به ویژه در پیوستگی صحنهها و کارها نقش برجستهای دارند. آنها وارد میشوند، در را در طول ریل میلغزانند، چند قدم کوتاه تند برمیدارند که آنها را به سکویی برجسته، در پای اتاق نشیمن، میرساند؛ [...] تمام این حرکتها، که در عین نیرومندی و چالاکی صورت میگیرد، به پاهای زنی که راه میرود مهر اثری هنری را میزند.
زمانی که ما غیر ژاپنیها راه میرویم، به سبب آنچه فرهنگمان میخواهد، میکوشیم در تداوم حرکتمان آنچه را که خیال میکنیم جوهر زندگی است پس بگیریم: کارآیی بیمانع، موفقیت چشمگیر در فقدان گسیختگی، جهشی سرنوشتساز؛ گویی معیار ما یوزپلنگی در حال جهیدن است؛ طوری که هر حرکت از حرکت بعدی تمییزدادنی نیست و در پیوستگی با هم نمایانگر زندگیای بیعیب و نقص است.
وقتی زن ژاپنی با قدمهای کوتاه و تند خود گسترش حرکت طبیعی را در هم میشکند، قاعدتاً باید روحمان آزار ببیند؛ اما در عوض، شادی عجیبی وجودمان را فرا میگیرد؛ گویی این شکستگی شور و حالی را در ما برمیانگیزد: هر دانۀ شن زیبایی میآفریند. در این مخالفخوانی، با انقطاع حرکتها و بیرون رفتن از روندی طبیعی که آن را پیوسته میخواست، کیفیتی از قیدوبند رها میشود که به زیبایی هنر تنه میزند.
منبع: موریل باربری. ظرافت جوجهتیغی. ترجمهی مرتضی کلانتریان. نشر آگاه. ص۱۷۱-۱۷۳.