×

جستجو

تاریخ معماری چیست؟ | (پاره‌ای دیگر از کتاب‌نگاشت توضیحی نظریه‌های تاریخ معماری و هنر)

۱۷. تاریخ معماری چیست؟(۱) (پاره‌ای دیگر از کتاب‌نگاشت توضیحی نظریه‌های تاریخ معماری و هنر)

مشخصات کتاب

Leach, Andrew. (2010). What Is Architectural History? Cambridge and Malden: Polity Press, 167 pages.

لیچ، اندرو. تاریخ معماری چیست؟بررسی کتاب

تاریخ معماری چیست؟ مقدمه‌ای است بر مباحث نظری‌ای که نویسندگان تاریخ معماری و خوانندگان آثار مورخان معماری با آن مواجه می‌شوند. در این کتاب، از مباحث مهمی سخن می‌رود که در طی تاریخِ تاریخ معماری در سده‌ی اخیر مطرح شده و تاریخ معماری را به وضع کنونی آن رسانده است. این مباحث در کتاب به‌اختصار مطرح شده و هدف این بوده است که سررشته‌ای از آنها در اختیار مخاطبان اصلی کتاب، یعنی دانشجویان و محققان تاریخ معماری، گذاشته شود. به نظر لیچ، مهم‌ترین مسائل مطرح در تاریخ معماری امروز چیستی تاریخ معماری است و اینکه، بسته به چیستی خود معماری، چگونه باید به تاریخ معماری پرداخت؛ چگونه باید تاریخ معماری را پدید آورد؛ و آیا تاریخ معماری رشته‌ای مستقل است یا نه. بر این اساس، پرسش‌هایی از قبیل «مورخان چگونه و چرا باید در معماری مطالعه کنند؟» «چگونه مفهوم و هنر و نهاد معماری در طی زمان دگرگون می‌شود؟» «چرا این دگرگونی رخ می‌دهد: به سبب عوامل داخلی خود معماری؛ یا به سبب نیروهایی که معماران در معرض آن‌اند؟» پرسش‌هایی است که این کتاب را ساخته است. مفهوم تاریخ معماری به مفهوم معماری وابسته است. مفهوم معماری در روزگار ما توسع یافته و هم درباره‌ی بناها به کار می‌رود و هم درباره‌ی دانش و ارتباط و حقوق. با چنین سیالیتی که مفهوم معماری دارد، پیداست که نوشتن تاریخ آن تا چه حد دشوار است. در معماری، کمتر چیزی است که در طی زمان و مکان ثابت مانده باشد: ظاهر بناها، فن ساختمان، مواد، کاربردها، شأن معماری و مانند اینها. عده‌ای بر آن بوده‌اند که آنچه اهمیت دارد توجه به تفاوت‌ها و گسست‌های بنیادی بین انقلاب صنعتی و مابعد آن است؛ اما گروهی دیگر عقیده داشته‌اند که آنچه در رنسانس یا حتی در عالم قرون وسطا آغاز شد پیوسته ادامه یافته است و در کار معماران امروزی اثر می‌گذارد. دیگرانی هم هستند که منظری فراخ‌تر دارند و معتقدند تاریخ معماری یعنی تاریخ ساختن و مکان‌سازی و ساختن سکونتگاه؛ و آنچه موضوع این تاریخ است همانا عمل ساختن است ــ فارغ از ارزش‌ها و نیات و شأن و مقامی که به واسطه‌ی بناها بیان شده یا به خود بناها منتسب شده است. نویسنده منظر تاریخی مورخ را بسیار مهم می‌شمارد و معتقد است کتاب‌هایی که در آنها منظر جغرافیایی جامعی به روش‌ها و حدود تاریخ‌نگاری معماری اختیار شده باشد بسیار اندک است؛ بلکه آنچه در بیشتر کتاب‌ها آمده است مداقه در تحول موضعی معماری در هر کشور یا منطقه است. برخی از تاریخ‌نامه‌ها به رویکردها و اقوال مطرح در تاریخ معماری راجع است و برخی دیگر به مسئله‌ی آموزش و تحقیق و مؤسسه‌های مربوط به تاریخ معماری. در سالیان اخیر، تمایل به کشف احوال فکری مورخان معماری بیش از پیش بوده است. دامنه‌ی این تمایل به خود مورخان معماری هم کشیده است؛ چندان که برخی از مورخان برجسته‌ی معماریْ خودْ موضوع تحلیل‌هایی درباره‌ی پیوند کارشان با فعالیت معماران و نظریه‌پردازان و مورخان معماری هم‌روزگارشان بوده‌اند. تأمل در بنیادهای نظری تاریخ معماری نیز در روزگار ما رونق گرفته است؛ تأملی که در جهت تبدیل تاریخ معماری از رشته‌ای وابسته به تاریخ یا وابسته به تاریخ هنر به رشته‌ای مستقل پیش می‌رود. پرسش‌های اصلی مطرح در متون نظری تاریخ معماری عبارت است از: تاریخ معماری چیست و چه بوده است؟ چگونه مورخان معماری منفرداً یا در دانشگاه‌ها آثارشان را پرداخته‌اند؟ دانش تاریخ معماری از چه چیزهایی تشکیل می‌شود؟ چه چیزی از فعالیت فکری یا نظری معماری را باید تاریخی شمرد؟ به نظر لیچ، مباحث نظری و تحقیق در سنت‌های عقلی این حوزه و نیز تلاش برای تعریف روش‌ها و طرح پرسش‌های بنیادین و جست‌وجو برای دست‌یافتن به پاسخ آنها کافی و خشنودکننده نیست.

کتاب حاضر پنج فصل دارد. در نخستین فصل، «بنیادهای رشته‌ای مدرن»، نویسنده به شماری از سنت‌های بلاغی و تحلیلی و تاریخ‌باورانه‌ای می‌پردازد که تاریخ مدرن معماری سرنخ‌های مربوط به حدود و علایق خود را از آنها گرفت. او در این فصل نشان می‌دهد که بسیاری از دشواری‌ها و پیچیدگی‌هایی که مورخان معماری در سده‌ی بیستم و بیست‌ویکم گرفتارشان بوده‌اند ریشه در همان مبادی‌ای دارد که تاریخ معماری از هنگامی که به منزله‌ی حوزه‌ی مطالعه‌ای ساختارمند به دانشگاه وارد شد، از همان‌ها سر برآورد. در طی یک‌ونیم سده‌ی اخیر، که تاریخ معماری چون حوزه‌ای مستقل در تحقیق ظاهر شده، برخی آن را رشته‌ای مستقل شمرده‌اند که دانش و مسائل و ابزارهای خاص خود را دارد؛ برخی دیگر هم تاریخ معماری را ذاتاً امری میان‌رشته‌ای دانسته‌اند. گروهی دیگر نیز همچنان با تاریخ معماری چون شاخه‌ای تخصصی در ذیل رشته‌های کلان‌تر معماری و تاریخ هنر و باستان‌شناسی و تاریخ رفتار کرده‌اند. حتی کسانی که سخت مدافع استقلال رشته‌ای تاریخ معماری‌اند می‌پذیرند که تفکیک گوهری ناب و یکدست برای تاریخ معماری که از مبادی متکثر مبرا باشد دشوار است. نویسنده این فصل را با پرسش‌ها و مجادلات حوزه‌ی تاریخ معماری به پایان رسانده است. لیچ در فصل «تاریخ معماری چون میراث معمار» به تطور جایگاه تاریخ معماری در نزد نظریه‌پردازان معماری از روزگار یونان و روم باستان تا امروز می‌پردازد. سخن را از ویتروویوس و کتاب سرنوشت‌سازش، ده کتاب معماری، آغاز می‌کند. آن‌گاه به کتاب لئون باتیستا آلبرتی در سده‌ی پانزدهم، و سپس به تاریخ‌نامه‌ی معروف سرگذشت بزرگ‌ترین نقاشان و مجسمه‌سازان و معماران، از جورجو وازاری در سده‌ی شانزدهم، می‌رسد. وازاری در این کتاب گونه‌ای از نوشتن تاریخ معماری، در کنار تاریخ نقاشی و مجسمه‌سازی، را آغاز کرد که سده‌ها سرمشق مورخان هنر و معماری بود. این نوع تاریخ‌نگاشت معطوف به افراد است؛ یعنی شخص هنرمند. تاریخ هنر و معماری در این نوع برابر است با تاریخ هنرمندان و معماران و آثار آنان. نخستین کسی که در مقابل این نوع مسلط تاریخ‌نگاشت هنر، نوعی دیگر پیش کشید هاینریش ولفلین (۱۸۶۴- ۱۹۴۵) بود. اندیشه‌ی تاریخ معماری بدون نام کسان سبب چرخش از شخصیت هنرمند به خود اثر هنری شد. پس از انتشار این اندیشه، مطالعه‌ی غیرسیره‌ای با مطالعه‌ی تحول جریان‌های سبکی و صوری رواج یافت. علاوه بر رویکردهای یادشده، تجربه‌مداری نیز در تاریخ معماری اثر داشته است. ظهور علوم جدید تجربی از سده‌ی هجدهم به بعد در اینکه چگونه می‌توان بناها و محوطه‌ها و مجسمه‌های یادمانی را در وضعیت خودشان به منزله‌ی مصنوع شناخت قویاً اثر کرد. در باستان‌شناسی، آثار معماری را مستندنگاری می‌کردند؛ بی‌آنکه کاری به هویت معماران و سازندگانشان داشته باشند. باستان‌شناسیْ معماری را موضوع مطالعه‌ی بی‌طرفانه اختیار می‌کرد که بر آنچه می‌دید استوار بود و آن را با شواهدی که در دست داشت ارزیابی می‌کرد و از آنها نتیجه می‌گرفت. پس از رواج یافتن روش‌های تجربی، میل به شناخت دقیق و مطابق با واقع عالم در میان متفکران و مورخان معماری نیز رواج یافت و کتاب‌هایی با این رویکرد تازه تدوین شد. رویکرد مؤثر دیگر رویکرد فرهنگی بود. در نظریه‌ی فرهنگی، این اندیشه مطرح می‌شود که فرهنگ در بناها و نقاشی‌ها و جامه‌ها روح می‌دمد و اینها را نیز خود می‌توان به منزله‌ی مظهر فرهنگ قرائت کرد. این نظریه به طور گسترده مورد توجه قرار گرفت و مبنای بسیاری از نوشته‌های تاریخ هنر و معماری شد. مهم‌ترین متفکران این حوزه بورکهارت، ولفلین، فرانکل، و گیدئون بودند. پس از بررسی این رویکردها، لیچ در پایان این فصل نتیجه می‌گیرد که تاریخ معماری امری مدرن است و پس از نیمه‌ی سده‌ی بیستم می‌‌توان از تاریخ معماری و تاریخ‌نگاشت معماری سخن گفت؛ و تجربه‌های پیش از آن مقدمه‌ای برای شکل‌گیری تاریخ معماری بوده است.

در فصل دوم، «سامان‌دهی گذشته»، به چند راهبرد پرداخته می‌شود که مورخان از طریق آنها گذشته را روایت می‌کنند و به گذشته مطابق مقوله‌های انتقادی نظام می‌بخشند؛ مانند وحدت و تغییر سبک، دوره یا مجموعه‌ی آثار خاصی از معماری. نویسنده در این فصل به شش رویکرد در سامان‌دهی گذشته‌ی تاریخ معماری پرداخته است: سبک و دوره؛ سیره؛ جغرافیا و فرهنگ؛ گونه؛ فن؛ مضمون و مشابهت. تقطیع تاریخ معماری با گاه‌شماری‌ای مبتنی بر سبک و دوره از نخستین و سنتی‌ترین و ماندگارترین رویکردها به این موضوع است. مسائل تعریف سبک‌های معین و فهم گذار از سبکی به سبک دیگر نخستین مسائل رشته‌ای را در تاریخ معماری تشکیل می‌دهد. در طی سده‌ی نوزدهم، تلاقی عوامل سبکی و فرهنگی و اجتماعی و تاریخی در ترکیب بناهای آن روزگار، هم معماران و هم مورخان را بر آن داشت که سبک‌های معماری را شناسایی و تعریف کنند. این امر زمانی قوت گرفت که مسئله‌ی گزینش سبک از میان مجموعه‌ای نسبتاً نامحدود از سبک‌ها مطرح شد. دو پرسش مهم پیرامون سبک در سده‌ی نوزدهم مطرح بود: نخست، چگونه می‌توان گذشته را شناخت و بازنمایی کرد؟ دوم، چگونه آن دسته از سبک‌های معماری را که متضمن ارزش‌های معلومی است می‌توان در طی مسیر دراز ارزیابی و جذب و هضم، اختیار کرد یا وانهاد؟ رویکرد دیگر برای سامان‌دهی تاریخ معماریْ سنت نوشتن سیره‌ی هنرمندان و حامیان هنر است. نویسنده در فصل اول تاریخِ سیره‌ای وازاری را معرفی کرده بود و در این فصل اثر آنتونیو دی توچیو مانِتّی را معرفی کرده و به تفاوت‌های آن با اثر وازاری پرداخته است. لیچ معتقد است که هر سیره ناگزیر، کم یا بیش، زاده‌ی نویسنده‌ی آن است؛ چرا که برداشت تاریخی از موضوعات مربوط به احوال انسان‌ها از گرایش‌های تاریخ‌نگاشت در زمانه‌ای متأثر است که سیره در آن نوشته می‌شود. نوع دیگرِ تاریخِ سیره‌ای سیره‌ی خودنوشت است، که در آن، هنرمند مقاطع مهم زندگی خود را ثبت می‌کند. تنظیم سیره‌ایِ تاریخ معماری متکی بر این تلقی است که معماری کاری «خلاقانه» است و معمار عاملی فعال در معماری است. [ادامه دارد]

مشخصات منبع مهرداد قیومی بیدهندی و دیگران، کتاب‌نگاشت توضیحی نظریه‌های تاریخ معماری و هنر، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۹۴، فصل۳. برای مشاهده‌ی بخشی از کتاب تاریخ معماری چیست؟ به پیوند زیر مراجعه کنید:

https://www.google.se/books/edition/What_is_Architectural_History/itn2_1s_21kC?hl=en&gbpv=0

 

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
«مسجد سنجیده‌ی قزوین: کارکرد و زمان ساخت» | لیلا قاسمی، زهره تفضلی
در محله‌ی کهن راه‌ری در شهر قزوین، بنایی تاریخی با نام «مسجد سنجیده» وجود دارد. تاریخِ ساختِ این بنا و بانی آن نامشخص است. با در نظر گرفتن برخی شواهد کالبدی در بنا و برخی شواهد در گزارش‌های مرمتیِ بنا و نظر به اینکه برخی محققان پیشین با توجه به شباهت فرم بنا به مقابر، احتمال تغییر کارکرد این بنا را مطرح کرده‌اند، به نظر می‌رسد کارکرد اصیل بنا چیزی غیر از مسجد بوده و در دوره‌ای کارکرد آن تغییر یافته است. درباره‌ی کارکرد اصیل آن نظراتِ مختلفی وجود دارد.
اسطوره و اسطوره‌شناسی نزد ژرژ فردریش کروزر | نخستین نشست از سلسله نشست‌های سهراب
برگزارکننده: گروه پژوهشی میت‌اوخته، موسسه‌ی فرهنگی هنری کتاب‌آرایی ایرانی میزبان: نگارخانه‌ی لاجورد
ایران‌شناسی در قلمرو زبان آلمانی (دو گزارش تاریخی) | رودیگر اشمیت، مانفرد لورنتس
ایران‌شناسی در آلمان سنّتی غنی است و سابقه‌ای چندصدساله دارد. به‌واقع هیچ‌یک از حوزه‌های گوناگون پژوهش در تاریخ و فرهنگ ایران کهن، اعمّ از باستان‌شناسی،...
تاریخ هنر و نهادهایش: بنیادهای یک رشته (۱) | پاره‌ای دیگر از کتاب‌نگاشت توضیحی نظریه‌های تاریخ معماری و هنر
مهرداد قیومی بیدهندی
الیزابت منسفیلد، استاد تاریخ هنر در دانشگاه ساوت در سوانی امریکا، در این کتاب، مقالاتی را بر محور موضوع بررسی رشته‌ی تاریخ هنر را از...

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر