(به بهانۀ یادداشتی که به مناسبت سالگرد درگذشت استاد لرزاده در کانال آسمانه منتشر شد.)
آرامگاه فردوسی، که در سال ۱۳۱۳ با حضور رضا شاه افتتاح شد، نخستین اقدام مهم انجمن آثار ملی و در عین حال، پرحاشیهترین آنها بود. ابهامها و تردیدهای بسیاری دربارۀ آرامگاه فردوسی وجود دارد، از جمله دربارۀ محل کنونی آرامگاه که به گواه برخی شواهد تاریخی، با مدفن فردوسی مطابقت ندارد و بحث دربارۀ آن مستلزم مجالی دیگری است. اما ابهام جدی دیگر، که بهانۀ نوشتن این یادداشت شد، دربارۀ طراح آرامگاه است. در طراحی آرامگاه فردوسی، افراد سرشناسی چون ارنست هرتسفلد، آندره گدار، کریم طاهرزاده بهزاد، حسین لرزاده، و حتی تیمورتاش ــ وزیر دربار ــ دست داشتند.
ساخت بنا با طرح طاهرزاده بهزاد آغاز شد. مدتی بعد کار ساخت بنا متوقف شد و گدار طرحی جدید تهیه کرد. به گفتۀ کیخسرو شاهرخ و عیسی صدیق، تیمورتاش در طرح مداخله کرد و با الهام از آرامگاه کوروش، آن را به شکل هرمی درآورد. برخی برآنند که همین روبنای هرمی سبب مخالفت ذکاءالملک فروغی با طرح و توقف بنای نیمهکارۀ آرامگاه شد. هرچند برخی دیگر، از جمله کیخسرو شاهرخ، مسائل فنی از جمله ایجاد شکست در بام بنا را علت توقف کار دانستهاند.
پس از توقف طرح گدار، باید طرحی نو برای آرامگاه تهیه میشد. استاد حسین لرزاده مدعی بود که بنای جدید را او طراحی و اجرا کرده است:
«تعمیر عمارت محروقه که تمام شد پس از چندی ساختمان یادبود آرامگاه فردوسی شروع شد. سال ۱۳۱۱ بود که به طوس رفتم. مدتی بود که دیگران طرح را زده بودند و داشتند ساختمان میکردند اما طرح شبیه اهرام ثلاثۀ مصر درآمده بود و مهندسش هم آقای گدار بود. ... شکل هرم مصری برای شاعر ایرانی، [ذکاءالملک] فروغی را به تعجب انداخته بود، میخواست که سبک ایرانی باشد و هویت ما را داشته باشد. همین بود که مرا خواسته بودند. آرامگاه تا بالای پلهها بالا رفته بود و میبایست بقیۀ کار را شروع کنم. طرحم را کشیدم ماکتش را ساختم مورد پسند که واقع شد دست به کار شدم. ... یک هفته که گذشت دیگر از آن هرم گدار خبری نبود.» ۱
اما طاهرزاده بهزاد نیز، که پیشتر طرحی برای آرامگاه داده بود، مدعی بود که طرح آرامگاه فردوسی از آن اوست. به گفتۀ طاهرزاده:
«در روز ۱۱/ ۳/ ۱۳۱۱ که در اطاق نقشهکشی خود مشغول کار بودم، یک مرتبه دیدم آقایان جم و مرحوم ارباب کیخسرو و مرحوم اسدی و سرهنگ نوایی و سرهنگ ایرج مطبوعی و مرحوم هادی، شهردار مشهد، و مرحوم دکتر قاسم غنی وارد منزل من شدند... آقای جم اظهار کرد ساختمان آرامگاه فردوسی به کلی ضایع شده و آبروی دولت و ملت از بین میرود. آمدیم که شما باید از نو آنجا را تحت نظر گرفته و هر اصلاحی که به نظرتان میرسد انجام دهید ... چندین رقم فکر کرده و ترسیماتی روی کاغذ میآمد ولی مرا قانع نمیکرد. بالاخره نقشۀ شکل فعلی آرامگاه فردوسی روی کاغذ آمد. خستگی از یک طرف و پایان شب از طرف دیگر مرا وادار کرد که کار را خاتمه داده و همان نقشه را پاکنویس کرده و تسلیم کنم.»
به گفتۀ او، انجمن همان نقشه را پذیرفت و در تاریخ ۲۸ مهرماه ۱۳۱۲ کیخسرو شاهرخ طی نامهای تصویب آن را به طاهرزاده ابلاغ کرد. علیرغم نظر طاهرزاده، انجمن تصمیم داشت که ساخت آرامگاه را به استاد لرزاده بسپارد. به همین منظور، از طاهرزاده خواستند که نقشههای تفصیلی را طوری تهیه کند که لرزاده بتواند از آنها استفاده کند و او نیز به ناچار پذیرفت. طاهرزاده از لرزاده و نقش او در ساخت آرامگاه چنین یاد کرده است: «لرزاده که سابقا در بناهای بیمارستان بنّایی میکرد ساختمان را از روی نقشه من، در آن حدودی که اطلاعاتش اجازه میداد، به پایان رساند.» ۲
کیخسرو شاهرخ، نمایندۀ انجمن در ساخت آرامگاه فردوسی، نیز ادعای طاهرزاده را تأیید کرده است:
«بنا به درخواست من، آقای بهزاد طرح دیگری براساس پرسپولیس آماده کرد تا جایگزین طاق [هرمی] موجود شود. طرح به تصویب انجمن رسید ... کار بنای آرامگاه یک بار دیگر از سر گرفته شد. این دفعه من افرادی را از تهران فرستادم. حسین لرزاده معمار و تقی درودیان را برای سرپرستی کارها مأمور کردم. سرانجام خوشبختانه کار به پایان رسید.» ۳
از سوی دیگر، میدانیم که بخش عمدۀ طرح گدار اجرا شده بود و طرح جدید ــ چه کار طاهرزاده باشد و چه لرزاده ــ صرفا در تکمیل و اصلاح طرح گدار بوده است. بنابراین قضاوت دربارۀ طراح آرامگاه فردوسی و تشخیص اینکه آندره گدارِ فرانسوی، استاد حسین لرزاده، و طاهرزادهٔ از فرنگ برگشته هریک چه نقشی در طرح نهایی داشتهاند دشوار است. اما آرامگاه فردوسی محل ملاقات و بلکه نزاع سه گروه از معمارانی بود که در سالهای ابتدایی سدۀ حاضر، در معماری ایران فعال بودند. لرزاده نمایندۀ معماران سنتی بود که در این سالها هنوز فعال بودند و حتی در ساخت و سازهای حکومتی، از قبیل کاخ سبز و کاخ مرمر، مشارکت داشتند؛ طاهرزاده از نخستین معماران ایرانی تحصیلکرده در فرنگ بود که به ایران بازگشت؛ و آندره گدار نیز از نخستین معماران غربی بود که راهی ایران شد و در شکلگیری معماری جدید ایران نقشی مؤثر داشت.
به هر ترتیب، بنایی که طبق طرح گدار، طاهرزاده، یا لرزاده احداث شده بود دیری نپایید. بنا اندکی پس از افتتاح، نشست کرد و تعمیر چند بارۀ آن نیز بیفایده بود. سرانجام هوشنگ سیحون مسئول بازسازی بنا شد. طبق خواستۀ انجمن آثار ملی و هیئت وزیران، سیحون هیئت بیرونی بنای پیشین را حفظ کرد اما در داخل آن، طرحی نو درانداخت.