فقط دسترس به مطبوعات نیست که پژوهشگر را عاجز میکند. اسناد (فرمانهای دولتی، اسناد اداری و سازمانی، اسناد شخصی برخی افراد، اسناد معاملات املاک و زمین و ...) گروه دیگری از منابع دست اولاند که یافتن و دیدنشان به همین راحتیها نیست. این اسناد یا در دست اشخاص است یا در دست مراکز اسنادی. برخی اشخاص به دلیل پیشینۀ خانوادگی و روابطشان، گاه اسناد دولتی و ملکی جالبی در اختیار دارند که خیلی اوقات از ارزشش آگاه نیستند. از همین طریق از ایشان میخواهم هرجور که خودشان صلاح میدانند از اسناد رونمایی کنند؛ گاه حتی مشاهدۀ یک سند جدید، میتواند دید پژوهشگر را نسبت به خیلی از موضوعات تغییر دهد. برسیم به مراکز اسناد. پراکندگی اسناد گوناگون در مراکز اسنادی تهران زیاد است، اما بخش زیادی از آنها در مرکز اسناد کتابخانۀ ملی ایران نگهداری میشود. محقق پس از مدتی جستجوی سند در مراکز دیگر متوجه میشود که مرکز اسناد کتابخانۀ ملی اسناد بیشتری دارد و دسترسی به سند در آن راحتتر است.[۱]
با اقدامات این مرکز، حدود چهارده ماهی است که محققان میتوانند با جستوجو در سامانۀ منابع دیجیتال سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ایران[۲] اسناد مورد نظر خود را بیایند. تا پیش از کرونا روال اینگونه بود که اگر سند درخواستی محقق پیشتر اسکن شده بود، محقق میتوانست همان روز بر روی سیستمهای مرکز ببیندشان؛ در غیر اینصورت مجاز به درخواست اسکن تعداد محدودی از اسناد بود تا ظرف دو هفته آنها را دریافت کند. بنابراین راهاندازی مرکز اسناد دیجیتال طبیعتاً باید برای پژوهشگر امری خوشحالکننده باشد. مرکز اسناد کتابخانۀ ملی برخی از اسناد اسکنشدهاش را در سایت بارگذاری کرده و اگر عضو کتابخانۀ ملی باشید برای دیدنشان مشکلی ندارید. اما این مرکز دیجیتال فقط میتواند بخشی از خواستههای پژوهشگر را برآورده کند؛ چراکه همچنان خیلی از اسناد مرکز اسکنشده نیست. همچنین در مواردی دیده شده که سندی اسکن شده و در سامانۀ دیجیتال سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی قرار گرفته، اما در شناسۀ آن سند در سایت رسمی سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی، آدرس الکترونیکی منبع در سایت به روز نشده است.[۳] البته این موضوع چندان هم عجیب نیست؛ به هر روی این مرکز دیجیتال تازه راهاندازی شده و به لطف بیتوجهی خیلی از پژوهشگران به اسناد، بسیاری از اسناد در مخزن خاک میخورند و کسی به فکر اسکنشان نیست. پس میبینیم با وجود راهاندازی چنین مرکز خوبی، همچنان نیاز است پس از جستوجو در سایت رسمی سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی[۴]، درخواستمان را حضوری یا از طریق یک نشانی[۵] به مرکز اسناد اطلاع دهیم تا حداقل بعد از دوهفته و حداکثر بعد از دوماه بتوانیم آنها را دریافت کنیم.
راستی حرف کلیدواژه شد. اگر اهل جستن و دیدن سند باشید، خوب میدانید که اسناد موجود در مرکز اسناد کتابخانۀ ملی، اعم از اسکنشده و اسکننشده، به گونۀ مرتبی طبقهبندی نشدهاند. این مرکز با تهیۀ شناسۀ اسناد، مشخصات سند را پیش از رویت در اختیار محقق میگذارد و کمک بزرگی در یافتن سند میکند. این مسئله در مراجعات اولیه بسیار عالی و راهگشاست؛ اما پس از مدتی متوجه مواردی میشوید که ناآگاهی از آن پژوهشگر را گمراه میکند. از جملۀ این موارد میتوان به تاریخگذاری نادرست در شناسۀ سند،[۶] نامرتب بودن ترتیب برگههای سند[۷] و عدم حساسیت به معماری و شهر در تهیۀ کلیدواژههای جستوجو اشاره کرد.[۸] البته که پژوهشگر موظف به دیدن همۀ جوانب موضوع و عدم اعتماد به کارشناسان این مراکز است که در حجم کاری بالایی کار میکنند؛ اما گاهی هم به دلیل حجم زیاد اسناد، اعتماد تنها چاره است. احتمالاً پژوهشگرهای زیادی چون من، خود متوجه ترتیب شمارۀ صفحات اسکنشده و محتوای آنها شدند و خودشان صفحات سند را از نو شمارهگذاری و مرتب کردهاند و با این کار زحمت دوبارهای روی دوش خود انداختهاند؛ چراکههنگام ارجاعدهی به صفخات سند، باید به صفحات مرکز اسناد ارجاع دهند نه آنکه خودشان مرتب کردهاند! البته نامرتب بودن صفحات اسنادبه اندازۀ دقیق نبودن کلیدواژهها برای پژوهشگر آزاردهنده نیست. پس از مدتی جستوجو در مرکز اسناد به خوبی میفهمید که ممکن است اسناد مالی، شکوائیه و اداری مختلف اشاراتی دربارۀ یک بنا، خانه، دکان، خیابان، کوچه و ... داشته باشد که با جستوجوی کلیدواژههای مرتبط پیدا نشود. در این موارد تنها راه حل این است که سندهای بیشتری با موضوعات متنوعتری را در چند سال قبل و بعد از بازۀ زمانی تحقیقتان ببینید تا مگر گشایشی حاصل شود. پس از چندی خودتان متوجه میشوید که چه کلیدواژهها و اصولاً چه اسناد و پروندههایی میتواند با موضوع کاری شما مرتبط باشد؛ البته این موضوع زمانبر است؛ بله نحوۀ جستن و دیدن اسناد دولتی زمانبر است و البته که پژوهش زمانبر هم است! کاش حداقل کارفرماها و حتی خود پژوهشگران این موضوع را درک کنند.
از دیگر منابع مهم تحقیق تاریخ معماری و شهر اسناد تصویریاند. نقشهها یک دسته از این اسنادند که دسترس به آنها هم خودش ماجرایی است. فارغ از همین مراکز اسنادی نظیر مرکز اسناد ملی که نقشههای اسکنشده و اسکننشدۀ جذابی در آن وجود دارد و کسی چندان توجهی بهشان نمیکند، کتابهایی هستند که گردآورندگانشان نقشههای متعددی را که در طول سالها جمعآوری کردهاند، در آنها گنجاندهاند. کتاب اطلس تهران قدیم[۹] و تهراننگاری[۱۰] دونمونه از این کتابهای خوب است که اگر بخواهید روی تهران کار کنید، میتوانید به آنها مراجعه کنید و دست خالی نمانید. البته که به مرور متوجه میشوید برای انجام یک پژوهش کامل، اطلس تهران قدیمـ که نسبت به تهراننگاری، قطع مناسبتری دارد و دسترس به آن راحتتر هم است ـ چندان یاریتان نمیکند و ناچار باید تهراننگاری را ببینید که اگر توان خریدش را نداشته باشید، باید در کتابخانهها ورقش بزنید؛ چرا که کتاب اول با وجود معرفی نقشههایی خوب، نسخۀ بزرگنماییشدۀ همۀ بخشهای برخی نقشههای مربوط به دورۀ پهلوی را ندارد؛ یعنی اگر موضوع پژوهشتان خیابان یا حتی محدودهای باشد که فقط در بعضی نقشههای چاپشدۀ این کتاب بزرگنمایی شده باشد، عملاً نمیتوانید بررسی کاملی را با توجه به نقشهها انجام دهید.
اما گاهی در بعضی پژوهشها حتی شناخت نقشه و دیدن نسخۀ کامل آن در کتاب هم کافی نیست. محقق به هر دلیلی میتواند نیاز به نسخۀ دیجیتال یک نقشه داشته باشد. زمانی که گردآورندۀ دوکتاب فوق از در اختیارگذاشتن نسخۀ کامل دیجیتال نقشهها به پژوهشگران معذور است، دریافت نسخۀ اصلی میتواند از طریق مراجعه به مآخذ این نقشهها ممکن شود. اما آیا واقعاً در همۀ موارد ممکن میشود؟ پژوهشگران تجربههای زیادی از ایندست دارند؛ اما بگذارید چندنمونهاش را اینجا بگوییم. در پاییز سال ۱۳۹۷ تصمیم گرفتم نسخۀ اسکنشده نقشۀ وضع و ترتیب خیابانهای تهران[۱۱] را از مأخذ اصلی آن، یعنی مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران بگیرم؛ اما کارمندان آنجا به دلیل نگرانی از آسیب احتمالی نقشه در حین اسکن مجدد، من را به گردآورندۀ دو کتاب، یعنی آقای شیرازیان ارجاع دادند. به هرحال حق دارند؛ حفظ نقشۀ اصلی بسیار مهم است. اما محقق نیز نیاز به بررسی چندبارۀ نقشه و ارتباط مداوم با آن دارد؛ خصوصاً اگر مشغول انجام پژوهشی باشد که یکی از ضرورتهایش بررسی یک نقشۀ خاص است. مثلاً من در سال ۹۸ به جهت انجام تحقیقی، به نسخۀ اصلی نقشۀ تهران در سال ۱۳۰۹شمسی نیاز پیدا کردم. همانطور که پیشتر هم گفتیم، آقای شیرازیان به علت معذوریتهایی نمیتوانند نسخۀ اصلی یک نقشه را در اختیار افراد بگذارند. بنابراین تصمیم گرفتم هرجور که شده مأخذ نقشۀ ۱۳۰۹شمسی[۱۲]ـ یعنی شرکت هود که در کتاب تهراننگاری به آن اشاره شده استـ را پیدا کنم. چندینبار نامش را به شیوههای مختلف در اینترنت جستوجو کردم. حتی دنبال نامش در منابع و اسناد گشتم، اما چیزی نیافتم. من که نهایتاً با لطف یکی از استادانم که سالها پیش نسخهای از آن نقشه را از شهرداری گرفته بودند، توانستم به مقصود برسم؛ اما آیا پایان این جستوجوها همیشه اینقدر خوش است؟ مسلماً نه.
راستی یک سؤالی! آیا واقعاً نیاز است بگوییم تفاوت دیدن یک نقشه در یک کتاب با دیدن نسخۀ دیجیتال آن چیست؟! به خدا قسم که گفتنش گفتن از بدیهیات است! در حالی که تعدادی از نقشههای قدیمی در سایتهای خارجی به طور رایگان در اختیار کاربران قرار میگیرند،[۱۳] چرا باید به افرادی در مؤسسات نقشهبرداری و جغرافیایی هم این را توضیح دهیم؟ برخی کارمندانشان گاه با پژوهشگر جوری رفتار میکنند که انگار او دزد است! در حالی که حتی هنوز درخواست او را نشنیدند، از عدم تحویل نسخۀ اصلی صحبت میکنند و پژوهشگر را با صحبت از وکیل و دادگاه تهدید میکنند تا مبادا از طریقی به نسخۀ اصلی یک نقشه دست پیدا کند! شاید این مؤسسات در طول این سالها شاهد کلاهبرداریهای زیادی بودهاند که اینگونه سخن میگویند؛ اما چون همیشه گفتهایم «بگذریم»، خواستم یکبار نگذرم که نسبت به کلاممان حساستر باشیم و باشند. راستی تا یادم نرفته بگویم که اخیراً در سایت مؤسسۀ سحاب دیدهام که بخشی را برای درخواست کارهای سفارشی اختصاص دادهاند.[۱۴] امید که کمک بزرگی به پژوهشگران باشد. البته که کمک بزرگ به پژوهشگران دیجیتالسازی این نقشهها و در دسترس قرارگرفتن آنهاست که امیدواریم هرچه زودتر قدمهایی برایش برداشته شود.
از نقشهها گفتیم، بگذارید از تصاویر تاریخی و مشکلات دسترسی به آنها هم بگوییم. تصاویر و عکسها اکثراً یا در مخازن مراکز مختلف اسنادی کشور نظیر سازمان اسناد کتابخانۀ ملی ایران، مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، مرکز اسناد کاخ گلستان، مرکز اسناد دانشگاه تهران و شهیدبهشتی و ... هستند یا در دست برخی آرشیوداران. البته در این بین آرشیودارانی هم داریم که آرشیوشان را با جمعآوری تصاویر مراکز اسنادی غنی کردهاند؛ با این حال زمانی که مأخذ و مرجع عکس را میپرسی، جوابی نمیدهند؛ حال یا نمیخواهند، یا نمیدانند یا میترسند منبع ارتزاقشان را از دست بدهند. برسیم به مشکلات مراکز اسنادی.
اول اینکه با وجود اقدامات برخی از این مراکز برای دیجیتالسازی و اسکن تصاویر، هنوز هم مراجعۀ حضوری مطمئنترین راه برای دریافت تصاویر است. فارغ از کتابخانۀ دیجیتال کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران که دسترسی به اسناد و تصاویر اسکنشدهاش با اگر و امایی مواجه نیست،[۱۵] سازمان اسناد کتابخانۀ ملی ایران هم همزمان با بارگذاری اسناد اسکنشده روی سامانۀ دیجیتال، تصاویر تاریخی را هم بارگذاری کرده است. تا اینجا ممکن است بگویید چه خوب! اما موضوع عجیب، محدودیت دسترسی اعضا به برخی مدارک تصویری تاریخی است. دسترسی به تصاویری که با کلیدواژهای همچون «پهلوی» طبقهبندی شدهاند، در این سامانه امکانپذیر نیست! یعنی در اصل دسترسی به کلی از تصاویر تاریخیای ممکن نیست که میتواند اطلاعاتی از شهر و ساختمانها در نیمۀ اول قرن۱۴شمسی بدهد. حالا شما بگردید و علتش را برای ما هم بیابید! به هرحال جمیع مسائل به شما ثابت میکند که مراجعۀ حضوری برای دریافت عکس الزامی است، اما حتی اگر حضوری هم مراجعه کنید، باز مسئلهای هست که از رسیدن بیدردسر شما به یک عکس جلوگیری کند. به عنوان مثال مرکز اسناد تصویری کاخ گلستان آرشیوی غنی از تصاویر تاریخی دارد که با مراجعه به آن میتوانید با نگاه کردن به دفاتر، عناوین تصاویر عکس مورد نظرتان را بیابید و در پوشۀ مربوط در سیستمهای همان مرکز ببینید. اما در میان عناوین آن دفتر عنوانهایی از عکس هم دیده میشود که در پوشهها موجود نیست. اگر پرسوجو کنید متوجه میشوید که عکسهایی هستند که هنوز ساماندهی نشدند و بنا به گفتۀ متصدی آن بخش معلوم هم نیست کی ساماندهی میشوند.[۱۶] به هرحال چون پژوهشگر برای سرگرمی به دنبال اسناد و تصاویر است، میتواند هم مدتی سرگرمیاش را به تأخیر اندازد تا این مراکز تصمیم به ساماندهی بگیرند، عجلهای که نیست!
خلاصه که هرچه بیشتر چنین تجربههایی در مورد اسناد تصویری، اعم از نقشهها و عکسها به دست میآوری، بیشتر هوس میکنی تا کلاً حیطۀ پژوهشت را به سمت شهرهای خارجی ببری! کافی است چندساعتی زمان بگذارید و آرشیوهای تصاویر و نقشههای قدیمی شهرها و کشورهای قارههای مختلف را در اینترنت پیدا کنید؛ از شهر موردنظرتان در چندین سده نقشههایی متعدد و در هر دهه دست کم دو-سه نقشه وجود دارد؛ نقشههایی با جزئیات بسیار. در مورد آرشیو تصویری برخی مؤسسات و موزهها هم که نگوییم. از شهرهای ایران هم نقشههای پرجزئیات و بسیار دقیق و تصاویر بسیار ناب و پردادهای وجود دارد، اما در تعدادی محدود؛ به طوری که فقط در سدهها و دهههای خاصی میتوان نقشههای دقیق و خوبی را از شهرها پیدا کرد. با این حال ما برای مشاهده و دسترسی به همین اسناد محدود هم با محدودیت مواجهیم؛ چون خیلیهایمان بیش از نشر علم، دغدغۀ خودنمایی داریم. به نظر میرسد بسیاری از مورخان اینستاگرامی و پرطرفدار و محبوب ـ که گاه حتی معلم تاریخ هم خطابشان میکنندـ در هنگام پژوهش یا نوشتن مطلبی کوتاه، به نسخۀ اصلی خیلی از این اسناد تصویری و مراجعشان دسترس دارند؛ که البته نمیتوان گفت بیواسطه! گویا«فالور» چیز خوبی است! این روزها بیش از آنکه کارت را ارزشگذاری کنند، سروصدایت را ارزشگذاری میکنند.
خیلی خیلی ببخشید که سرتان را درد آوردیم. راستش از طرفی در حال پیگیری اسناد درخواستیمان از سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی بودیم و از طرفی مشغول چسباندن قطعات عکسبرداریشدۀ نقشههای چاپی، که ناگهان به این رسیدیم که مصیبتهایمان چقدر زیاد است! خیلی از این مشکلات در کارهای پژوهشی جاری در سایر نقاط جهان هم وجود دارد؛ با این حال خیلیهایش هم میتواند با پیگیریها و حساسیتهای بیشتر مسئولان مراکز اسنادی کشور سامان بگیرد. مادامی که اوضاع همینگونه است، نمیتوان انتظار داشت اسناد و نقشههای بیشمار مراکز اسناد با کلیدواژهها و تاریخهایی درست طبقهبندی شوند و روند دیجیتالسازیشان به سرعت طی شود. به هرروی با تداوم این روند، سرعت انجام پژوهشهای تاریخی و روشن شدن نواقص پژوهشهای پیشین هم کند خواهد بود. البته که فقط کند، و نه نشدنی! با وجود مصائب زیاد میتوان تا جای ممکن و تا جایی که شرایط و امکانات اجازه میدهد هم پژوهشهای دقیقی را انجام داد. درست است که راه ترسناک است، اما جذاب هم هست؛ جستن و یافتن اصولاً جذاب است.
پینوشت
https://www.loc.gov/item/2009582796/
یا در https://www.raremaps.com/category/Maps/Middle_East_&_Holy_Land/Persia و https://www.raremaps.com/gallery/detail/56851/rasht-map-of-the-city-of-rasht-long-live-the-sacred-com-kermanshahi میتوانید نقشههایی از ایران، رشت، حوزۀ خلیج فارس، تهران و شمیرانات و ... را با کیفیتی خوب مشاهده کنید.
فاطمه احمدی و مهسا پوراحمد: